ا༻⃘⃕࿇﷽༻⃘⃕❀ا «شیر» باشید...! 🔸دست خطی از مجید را اخیرا بین یکی از کتاب‌هایش پیدا کردم، نمی‌دانم در چه حالی بوده نوشته است: «امكان سفر حج ۵۰ درصد است؛ اما حج دیگری اینجاست. امیدوارم در «ورکشاپ»، فرج صاحبمان را از خدا بخواهید؛ تهران امن است با وجود قدم های شما روی آن». 🔹در زمان نوشتن یادداشت‌هایش اگر فکرش کُند می‌شد یا در مشکلی می‌ماند، گوشه یادداشتش می‌نوشت: «إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ». 🔸معمولا به ما توصیه می‌کرد: اگر مشکلی پیدا کردیم دو رکعت نماز بخوانیم و آن را به یکی از ائمه تقدیم کنیم؛ می‌گفت: «مطمئن باشید که کارتان راه می‌افتد». اعتقاد خاصی به این دو رکعت نماز داشت. 🔹یک روز پیش من آمد و گفت که دیشب خیلی درد داشتم گفتم الان چطوری؟ گفت: آنقدر «یا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شِفآءٌ» را تکرار کردم که خوب شدم. 🔸بعضی وقتها، دانشجویانش می آمدند و در مورد افراد دیگر اعتراض می‌کردند مثلا می گفتند که فلان کس یا فلان گروه از زحمت ما استفاده می کنند و برای خودشان اسم و رسمی دست و پا می‌کنند، دکتر در مواجهه با چنین مواردی می گفت: «سعی کنید مثل شیر باشید که شما شکار بکنید و دیگران از شکار شما ارتزاق بکنند(بخورند)». 📚شهید علم(شهید دانشمند دکتر مجید شهریاری در آئينه خاطرات). 💐در سالروز شهادت دکتر مجید شهریاری رحمة الله علیه به روحِ ملکوتی و جهادگر ایشان صلواتی هدیه بفرمائید.

حرف‌زدن‌برام‌سخته؛ چند‌شبه‌احوال‌بچه‌هارو‌نپرسیدم...💔 #ایام_فاطمیه #فاطمیه #شب_جمعه

. ‏یکی از اصحاب، نام دخترش را گذاشت فاطمه، امام صادق علیه‌السلام فرمود: حالا که اسمش را فاطمه گذاشتی، نکند نفرینش کنی و کتکش بزنی! اصول کافی، ج۶، ص ۴۸ #فاطمیه #حضرت_زهرا س

یادش بخیر #شهید_رئیسی تو این ایام پا میشد می‌رفت منبر و روضه... اما الان رئیس جمهوری داریم که تو #فاطمیه میره کنسرت...💔

میدونستین یکی از موارد مهریه همسر #شهید_حججی، حفظ قرآن بوده😭✨ و اگه درست یادم باشه، شهید تا موقع شهادتشون ۱۵ جزء حفظ کرده بودن🥲💘

.. نَشتاقُكَ حاج قاسِم ♥️|🕊 یـاٰحبیبــ‌البـاٰکیـن🌱

رهبر معظم انقلاب: وقتی میگن بسیج بی‌ترمزه یعنی همین... 😄 #هفته_بسیج #ایام_فاطمیه

از خواهران میخواهم که حجابشان را مثل حضرت زهرا(س) رعایت کنند نه مثل حجاب های امروز؛ چون حجابهای امروزی بوی حضرت زهرا نمیدهد. شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج

🇮🇷🌷🇮🇷🌷حکایت دیده بانی که بالای دکل مجروح شد!!!! قسمت اول به نقل از : رزمنده دوران دفاع مقدس؛ داوود علمدار 🥀زمستان سال1364 بود و در جزیره مجنون مستقر بودیم. من در گردان ادوات تیپ مستقل 18الغدیر انجام وظیفه می کردم. تمام شب را در سنگر هدایت آتش؛ کنار بی سیم بیدار مانده بودم و صبح؛ پس از فریضه نماز؛ خوابم برد. 🍂 ساعتی نگذشته بود که عزیز رزمنده ای به نام احمد دشتی مرا صدا زد و گفت : بلند شو که علی اصغر زارع مجروح شده. می دانستم که اصغر؛ روی دکل دیده بانی است او ادمه داد : من و مجید حافظی می رویم که وسایل ببریم تا اصغر را بیاوریم پایین و به اورژانس برسانیم و شما کنار بی سیم به گوش باش تا اگر احیانا نیاز شد پاسخگو باشی. این را گفت و حرکت کردند. دیگر خواب از سرم پریده بود. بی سیم را برداشتم و آمدم بیرون سنگر و با دوربین دو چشم؛ از دور نظاره گر تلاش و فعالیت آنها بودم. ظاهرا دشمن نیز متوجه ماجرا شده بود؛ مرتب آتش می ریخت. مخصوصا محوطه اطراف دکل را که تا شعاع 500متری زیر آتش خمپاره انداز؛ توپخانه و حتی آتش گلوله های مستقیم تانک خود داشت. ادامه دارد ... #شهیدعلی_اصغرزارع #یادشهداباصلوات🥀