باشـدڪهماشبانگاهانبرسرشانبریزیم
همچونعُقابانتیزپروازیڪهشبوروز
برایشانمعناندارد..
#حاج_احمد_متوسلیان
حاج قاسم می گفت:
با شهدا بودن سخت نیست
با شهدا موندن سخته!
مثل شهدا بودن سخت نیست
مثل شهدا موندن سخته!
راه شهدا یعنی...
نگه داشتن آتش در دستانت✋🏻
برای تهیه مهمات عملیات باید حاج احمد رو می دیدم.
رفتیم اتاقش، اما حاجی آنجا نبود!
یکی از بچه ها گفت:
فکر کنم بدونم کجاست...
مارو بر دسمت دستشویی ها و دیدم حاج احمد اونجاست!
داشت در نهایت تواضع دستشویی ها رو تمیز میکرد.
خواستیم سطل آب رو ازش بگیریم که نگذاشت و گفت:
فرمانده زمان جنگ برادر بزرگتره و در بقیه مواقع کوچکتر از همه...
#حاج_احمد_متوسلیان
*سه درس ولایت پذیری از سه شهید*
*🌹شهیـد حاج قاسم سلیمانی:*
*«اگـر ڪسی صدای رهبـر خود را نشنود؛
به طور یقین صدای امامزمانِ (عجل الله تعالی فرجه الشریف)خود را هم نمیشنود؛
و امروز خط قرمز بایدتوجه تمام واطاعت از ولی خود،
رهبریِنظام باشد.»*
*🌹شهید مصطفی صدرزاده :*
✔️ *سخنان مقام معظم رهبری را حتما گوش کنید، قلب شما را بیدار می کند؛
و راه درست را نشانتان می دهد.*
*🌹شهید حسین معز غلامی :*
✔️ *در بدترین شرایط اجتماعی و اقتصادی و .. ،
پیرو ولی فقیه باشید؛
و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید...*
🕊أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🕊
#طوفان_الاقصی
#فلسطین
#شهید #شهادت #مدافعان
شهیدآیتاللهمحمدباقرصدر
همسرشروصدامیڪرد:
غالیتۍالحبیبہ
یعنۍمحبوبگرانبھا :)♥️🌿
باهمرفتیمقم
جلوضریحبهمگفت:
احمدآدمبایدزرنگباشہ
ماازتهراناومدیمزیارت
بایدیہهدیہبگیریم
گفتمچےمےخواے؟
گفت شهادت...
#شهیدعباسدانشگر
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
با اینکه از گل خریدن و هدیه دادن و محبت کردن کم نمیگذاشت
ولی چند وقت یک بار میپرسید:
از من راضی هستی؟
بنای زندگی را گذاشته بود بر محبت
میگفت:
وقتی همسرت از تو راضی باشد
خدا یکجور دیگری نگاهت میکند.
همسر#شهیدمحمدپورهنگ
بعد از ظهر عاشورا
پشت ترڪِ موتورش بودم تو اصفهان
رسیدیم به یه چهار راهِ خلوت..
پشت چراغ قرمز ایستاد..
بهش گفتم: امید چرا نمیرۍ؟!
ماشینۍ ڪه اطرافت نیست!
بهم گفت:
رد ڪردن چراغ خلاف قانونه
و امام گفته رعایت نڪردن قوانین راهنمایۍ رانندگۍخلاف شرعه
پس اگه رد بشم گناهه داداش..
من شب تو هیئت اشڪ چشمم ڪم میشه.. :)
#شهید_امید_اکبری
هروقتميگفتیمکجابریمآرمـان?!
میگفتبھشتزهراماماناینقدآرامشداره
آدماروممیشھهردفعههمباهممیرفتیم
میرفتسرخاکشھیدزبرجدیمینشستما
میرفتیمجاهایدیگهولیآرمـانبیشتراونجا
بودگریهمیکردودعـامیخوندهمشمیگفت:
مامانآقاسجـادخیلیحاجتمیده
بعدازشھادتشوقتیپرسیدنکجادفنش
کننمنمیدونستماونجارودوستدارهگفتم:
قطعهپنجاهانگاراونجاروبرایآرمـان
ساختهبودنتھشمکنارشھیدزبرجدیدفنشد.