#خاطره_شہدا
|پدرشہید|
«نماز وبیشتر روزها همواره روزه میگرفت
واگر از بیماری کسی مطلع میشد
با نیت شفاعت بیمار براش روزه میگرفت ۰
ونماز شب حتما مقید بود
در مسجد رودبارتان محله
رودبارتان میخواند
وبنابر شب زنده داران همان مسجد
به دعای ندبه علاقه ویژه ای داشت»
#داداش_بابڪ
#شهیدانہ
#خاطره_شهدا
|علاقهبه #حضرت_رقیه(س)|
🕊اولین باری که با هم بیرون رفتیم،
گلزار شهدا بود، پنج نفر بودیم، همانطور که به قبور مطهر شهدا سر میزدیم، به مزار شهید نیری رسیدیم.
یکی از ما گفت: کی روضه میخونه؟
همه ما بهانه آوردیم که روضه نخونیم.
امّا آرمان داوطلب شد.
از او پرسیدم چه روضهای میخونی؟
گفت: روضه خانم حضرت رقیه(سلاماللهعلیها).
خیلی حضرت رقیه(س) را دوست داشت.
_بهروایتازرفیقِشهید
#شهیدآرمانعلیوردی...🌷🕊
#آرمانِعزیز
✍️ با چند تا از پسرهای هم سن و سال خودمان رفته بودیم دزفول، کنار رودخانۀ شهر.
پاچه هایمان را زدیم بالا و پایمان را گذاشتیم توی آب رودخانه.
آب یخ بود و شتاب زیادی داشت.
سرمای آب، مغز استخوان مان را می سوزاند.
توی رودربایستی با هم مانده بودیم.
منتظر بودیم یکی پایش را بکشد بیرون تا بقیه هم انصراف بدهند.
یکهو دیدیم حسین لباس هایش را درآورد و شیرجه زد توی آب!
دهانمان یک وجب باز ماند.
تا به خودمان بیاییم، حسین تا تهِ رودخانه را شنا کرد و برگشت.
🌷شادی روح امام و شهدا، صلوات
#شهید_سید_محمد_حسین_علم_الهدی
#شهید_علم_الهدی
#خاطره_شهدا
#در_راه_فتح_قله_ایم