eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
9.9هزار ویدیو
73 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
°•𔘓•° امروز به خدا بگو : خدایا هرچی تو بگی امروز میخوام به برکت وجود اقا گناه نکنم(: امروز میخوام قلبم پیشِ خودت باشه اگر تا حالا پیشت نبودم ،گناه میکردم از امروز دستمو بگیر دستِ عبد گنه کارت رو بگیر...
🌱 هیچ‌وقت‌ڪم‌نیار هیچ‌وقت! تودوران‌خودسازی‌ممڪنه‌بخوری‌زمین ولےنبایدروزمین‌بشینی‌وپانشے! یه‌چےمیگم‌یادت‌نره [آدماتانزدیكِ‌موفقیت‌میشن،ناامیدمیشن]
🌹شهید سعید طوقانی کاری نکنید که لیاقت یاوری امام زمان را از دست بدهید تا می‌توانید مراقب و محاسب اعمال و احوال خودتان باشید و خود را در محضر خدا حسن کنید. * ماه رمضون بهترین فرصته برای و مراقبت اعمال و رفتار :)) اللهم‌عجل‌لولیڪ‌‌الفرج🌱 🕊️
شهدای مدافع امنیت و حرم
{🌹✨}
• اگر ڪسی درجنگ شھید شود، یک بار شھید شده؛ اما اگر‌ڪسی‌با‌هواۍ‌نفس‌خودش‌بجنگد، هرروز شھید می‌شود•☺️ 👊 ✌🏼😎
°{🙂🕊}° 👀 🏴 گفت که شهید ِگمنام ِ ! پلاک نداشت ؛ اصلاً هیچ نشونه‌ای نداشت . امیدوار بودم روی زیر پیراهنش ، اسمش رو نوشته باشه . . نوشته بود : اگر برایِ خداست ، بگذار گمنام بمانم :) ! اینجوری عشق بازی می‌کردن . . ↴‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌿️ٜ⃟
کسی که عشق به شهادت داشته باشد، قطعا با غسل شهادت از خانه بیرون می‌ رود و کسی که با غسل شهادت بیرون رود نگاه به نامحرم نمی‌کند، چون دنبال لقاءاللّٰه است و شهید به وجه اللّٰه نظر می‌کند! +حاج‌حسین‌یکتا
✅ خاطراتی از زندگی شهیده سیده طاهره هاشمی؛ دخترِ لایقِ شهادت... 🌼 |اهل مطالعه بود و همیشه می‌گفت: اگر برادران ما در جبهه‌ها می‌جنگند، جنگ ما با قلم است. 🌼 |هنوز به سن قانونی برا رأی دادن نرسیده بود، اما یه صندوق توی خونه درست کرد. بعد هم‌سن و سالهاش رو آورد؛ به صف شدند و رأى دادند. شاید می‌خواست از بچگی خودش و دوستاش رو توی مسیر انقلابیگری حفظ کنه. 🌼 |فرمان خودسازی امام برا رعایت مسائلی مثل نماز اول وقت، روزه‌های مستحبی، پرهیز از غیبت و  دروغگویی، حفظ حجاب و... که صادر شد؛ طاهره یه جدول خودسازی برا خودش کشید و اونا رو انجام می‌داد. 🌼 |مادرش می‌گفت: طاهره بدون اینکه به کسی بگه دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها روزه می‌گرفت و فقط لحظه‌ی اذان مغرب بود که همه متوجه می‌شدند روزه بوده. 🌼 |یه کتابخونه توی مدرسه راه‌اندازی کرد، با هدف رسوندن کتابهایِ مناسب به دستِ هم سن و سالهاش. اونقدر هم خوب کار کرد که منافقین تحمل نکردند و کتابخانه رو آتش زدند. اما طاهره دوباره با جمع‌آوری پول از کسبه و اهالی شهر کتابخونه رو راه انداخت. 🌼 |تنها دختر چادری مدرسه بود. یه بار توی کوچه بازی می‌کردیم و با چادر نمیشد اون بازی رو انجام داد؛ حاضر نشد چادرشو در بیاره. وایستاد و بازی ما رو مدیریت کرد. شهید هم که شد هنوز چادرش محکم سرش بود. 🌼 |یه شب قبل از شهادت؛ خوابِ شهید بهشتی؛ یارانش و دو شهید دیگه رو دید. اونا بهش مژده شهادت دادند. ✾ ┇↵ ـ ـ ـ ـــــــــ‹𖧷›ــــــــ ـ ـ ـ
🔸خودسازی‌های آقا منصور ... 🌼 |زمانی كه از جبهه بر‌می‌گشت، خیلی از شبها می‌رفت كوه و همونجا نمازشب می‌خوند؛ و اکثراً نزدیکای اذان صبح برمی‌گشت. وقتی هم میومد مثل هميشه موتورش رو از دور خاموش می‌كرد تا مزاحم همسایه‌ها نشه. 🌼 |هر وقت من رو سرگرم كارای منزل میدید؛ می‌گفت: مادر! کارهاتون رو کم كنيد و به‌جاش برید دنبال مطالعه و خودسازی. 🌼 | کم حرف می‌زد و بیشتر گوش می‌داد. از طرفی مراقب بود کسی با حرفای بیهوده وقتش رو تلف نکنه. اگه کسی توی صحبت باهاش، حرفای بیهوده می‌زد؛ منصور با حفظ احترام بحث رو می‌برد سمت حرفای مفید. 🌼 |بارها می‌گفت: بايد از بدن کار کشید. کارهای سنگین می‌کرد و قرارش با خودش اين بود که وقتی به نهايتِ خستگی رسید، باز يک ساعت اضافه‌تر کار کنه. 🌼 |از هر فرصتی برا تربیت نفسِ خودش استفاده می‌کرد. یه روز که هوا خیلی گرم بود، با هم از كوه برمی‌گشتيم. شدیدا تشنه بودیم که رسیدیم به یک بستنی فروشی. منصور گفت: بریم بستنی بخوریم؛ رفتیم، اما نخورد و گفت: من خيلی به بستنی علاقه پيدا كردم؛ بهتره به هوای دلم رفتار نکنم. 🌼 |یه روز پاش رو گذاشت روی یه تشک و گفت: به به! چیه تشک نرمی؛ اما خيلی از مردم حتی یه زیرانداز ساده هم ندارن... همین باعث شده بود که منصور بیشتر روی زمین بخوابه و تشک نندازه. 🌼 |بعد از انقلاب همیشه می‌گفت: جايی نگید من رو ساواک گرفته و زندان رفتم یا شکنجه شدم... در این حد اخلاص داشت 📚منبع: کتاب "مروری بر زندگی شهید منصور موحدی"
یه دیقه بیا اینو بخون👇🏻 مثال پینگ‌پنگ:)) وقتی بخوای عضو تیم ملیِ پینگ‌پنگ بشی، مربی درستُ‌حسابی میاد، قشنگ شروع میکنه بازی کردن باتو..اونم لحظه به لحظه🥲. بعد خب او میدونه که ضعفِ‌تو درچیه،هوم؟ مثلا ضعفت‌ درسمت چپه وقتی فلان‌جور میندازه.. -ماداریم باخدا ۲۴ ساعته "پینگ‌پنگ" بازی می‌کنیم:))) ، ببین توپو کجای میز میندازه که توبایدبری‌دنبالش🏓 تواونجاهاضعف داری!(بری دنبالش ، تمرین کنی ، ضعفت ازبین بره) بعد مربی‌هم که آدمو خفه نمیکنه😅، دوتاهم میذاره که تو قشنگ بتونی نقطه قوتت‌ رونشون بدی؛) بعد دوباره میزنه اونجایی که ضعف داری،که خودتو تقویّت کنی🫵🏻💪🏻. -وقتی شروع میکنی به محاسبهٔ‌نفس میبینی،اکثر این توپ هارو انداخته اینور میزا! -استاد‌پناهیان