عادت مصطفی این بود که هرگاه به خانه میآمد ابتدا دست پدر و مادرش را میبوسید و در همان حین سلام
میکرد.
- سلام بابا.
- سلام مصطفی جان فکر کنم شکست خوردید که اینجوری برگشتی.
- نه بابا اتفاقاً پیروز شدیم. خدا روشکر.
- چکار کردی؟
- هیچی همه تیراندازی کردیم و یه نارنجک بود که توی همۂ بچه ها به من دادنش تا بزنم.
- خدا روشکر بابا.
- بابا میشه از این به بعد بیشتر توی برنامه های بسیج شرکت کنم؟
- آره بابا جون ولی مواظب درسات باش.
- چشم. با اجازه من برم بخوابم خیلی خسته ام.
از آن روز تا روزی که مصطفی چشم از دنیا بست محمد همیشه یاد آن روز بود و همیشه پسر خود را
پیروز میدانست.
#روایت #شهدا #شهید_صدرزاده
شهدا رو یاد کنیم با ذکر صلوات
#یڪروایتعاشقانہ 🤍
یک ماه بعد از عقد جورشد
رفتیم حج عمره ؛
دوتایی بار اولمان بود که مکه میرفتیم ،
میدانستیم اولین بار که نگاهمان به کعبه بیفتد سه تا از حاجت های
شرعی مان برآورده میشود ...
استادمان گفته بود:
قبل از دیدن خانه خدا،
اول به سجده بروید ؛
و بعد از تقاضای حاجات تان از خدا،
سر از سجده بردارید .
او زودتر از من سرش را بلند کرد . .
به من گفت: " توی سجده باش!
بگو خدایا من و کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن ،
خرج امام حسین :)"
نگاهم که به خانه کعبه افتاد ،
محمدحسین گفت:
" ببین، خدا هم مشکی پوش امام حسینه! "
خیلی منقلب شدم ..
حرف هایش آدم را به هم میریخت .
در سعی صفا و مروه روضه میخواند و من هم همراهیش میکردم .
به او گفتم:
" باید بگیم خوشبحالت هاجر!
اون قدر که رفتی و اومدی،
بالاخره آب برای اسماعیل ات پیدا شد؛
کاش برای رباب هم آب پیدا میشد ... "
با این حرفم انگار آتشش زدم،
بلند بلند گریه میکرد . .🥲💔
#روایتِ ؛همسر
#شهید محمدحسینمحمدخانے✨
#یڪروایتعاشقانہ 🤍
یک ماه بعد از عقد جورشد
رفتیم حج عمره ؛
دوتایی بار اولمان بود که مکه میرفتیم ،
میدانستیم اولین بار که نگاهمان به کعبه بیفتد سه تا از حاجت های
شرعی مان برآورده میشود ...
استادمان گفته بود:
قبل از دیدن خانه خدا،
اول به سجده بروید ؛
و بعد از تقاضای حاجات تان از خدا،
سر از سجده بردارید .
او زودتر از من سرش را بلند کرد . .
به من گفت: " توی سجده باش!
بگو خدایا من و کل زندگی و همه چیزم رو خرج خودت کن ،
خرج امام حسین :)"
نگاهم که به خانه کعبه افتاد ،
محمدحسین گفت:
" ببین، خدا هم مشکی پوش امام حسینه! "
خیلی منقلب شدم ..
حرف هایش آدم را به هم میریخت .
در سعی صفا و مروه روضه میخواند و من هم همراهیش میکردم .
به او گفتم:
" باید بگیم خوشبحالت هاجر!
اون قدر که رفتی و اومدی،
بالاخره آب برای اسماعیل ات پیدا شد؛
کاش برای رباب هم آب پیدا میشد ... "
با این حرفم انگار آتشش زدم،
بلند بلند گریه میکرد . .🥲💔
#روایتِ ؛همسر
#شهید محمدحسینمحمدخانے✨
💫🌿💫
#کتاب_گویا پرده عاشقی
#روایت انسان هایی شیر دل است که به نوای درون لبیک گفتند بخش هایی از تاریخ که از همه پنهان مانده از #شهادت زنان و مردانی که کسی خبر از حالشان نداشته از ابر انسان هایی که فراموش شده اند اکنون از آن ها سخن می گوییم.
📻 از ایرانصدا بشنوید.
اللهمعجللولیکالفرج
امیرالمومنین امام على عليه السلام:
كانَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إذا بُشِّرَ بِجارِيَةٍ قالَ ; رَيحانَةٌ و رِزقُها علَى اللّه ِ عَزَّ و جلَّ .
هرگاه به رسول خدا صلى الله عليه و آله، مژده مى دادند: كه برايش دخترى به دنيا آمده است، مى فرمود: دسته گل است و روزيش را خداوند عزّ و جلّ مى دهد. (بحارالانوار ¹⁰⁴⁹⁷⁶)
#روایت 🌿
#امام_زمان
♨️چهار ویژگی مسلمانی که دینش کامل است؟!
امام سجاد علیه السلام فرمودند :
کامل بودن دین مسلمان را از اینها می توان شناخت :
1⃣ بیهوده گویی نکند.
2⃣ کمتر جر و بحث می کند.
3⃣ بردبار و شکیباست.
4⃣ خوش اخلاق است.
📚 کافی ج 2 ص 2
#روایت