eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.6هزار عکس
10.2هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
نامه مادر شهیده فائزه رحیمی - بی قراری های مادرانه .mp3
زمان: حجم: 9.61M
🎧 💢روایت بی قراری های مادر شهیده فائزه رحیمی🥀 🔴 نامه مادر شهیده فائزه رحیمی در روز شهادت فرزندش ◼️می خواهم با ندای قلبم، برایت لالایی بخوانم...🖤 ‌‌‌🎙تولید شده در واحد رسانه و فضای مجازی ناحیه بسیج دانشجویی استان قزوین
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه عاشقانه و پاک شهادتت رقم خورد....!🌷 فائزه مهربون ...🤍 فرشته پویش ... 🕊 تو همون موقع که چادرتو محکم تر گرفتی و یادگار مادرمون زهرا رو روی سرت گذاشتی راه و رسم شهدا رو پیش گرفتی🥺 حاجی از بین دختراش گلچینت کرد ..💔 ریحانه خلقت خدا مبارکت باشه شهادتت...🤍🕊 • • ،، 🤍
2.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون اینکه به کسی بگه هر هفته می‌رفت سر خاک شهدا و ازشون طلب شهادت می‌کرد...💔 -روایت خواهرِ
کی گفته دخترا شهید نمیشن.؟ شهادت بال نمیخواد.حال میخواد. عشق میخواد‌.لیاقت میخواد.
8.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀| شهادت داستان ماندگاری آنهاییست که دانستند دنیـا جای ماندن نیست...
🔻خادم و روایتگر جنگ 🌸 🌹مادر شهیده: فائزه خادم حسینیه امامزاده‌ای در غرب تهران بود. در دوران کرونا در امامزاده فعالیت جهادی انجام می‌داد، من هم برای کار‌های اجرایی در زمان تزریق واکسیناسیون در امامزاده کنارش بودم. الحمدلله آمار کرونا که نزولی شد، فائزه کنکورش را داد و با رتبه ۳ هزار وارد دانشگاه فرهنگیان شد. 🌱او در حوزه بسیج عمار یاسر کار می‌کرد. مسئول فضای مجازی پایگاه شهید آوینی بود و به محض ورود به دانشگاه به عضویت بسیج دانشجویی درآمد و فعالیت‌های خودش را آغاز کرد. فائزه دو مرتبه به راهیان نور رفت و بعد در اردو‌های جهادی شرکت کرد و در این رابطه دو مرتبه هم به مشهد رفت. یک هفته قبل از اینکه برای چهارمین سالروز شهادت حاج‌قاسم به کرمان برود، به دماوند رفت و سه روزی در دماوند بود. ✨ آنجا در کلاس‌هایی که برای روایتگری برگزار می‌شد، شرکت داشت. مرداد امسال هم ۲۰ روزی برای گذراندن دوره‌های روایتگری به کردستان رفت؛ رفت تا بتواند حقیقت آن روز‌های پرحماسه و مجاهدت مردان غیور کشور برای نسل جوانی که به راهیان نور می‌آیند، روایت کند. تمام عکس‌هایی که شما امروز در رسانه‌ها می‌بینید، مربوط به زمانی است که او برای گذراندن دوره روایتگری به کردستان رفته بود. او برای روایتگری به سنندج و برای کار‌های جهادی به سیستان‌وبلوچستان رفته بود؛ و اربعینی که نرفت 🔸او می‌گوید: اجازه ندادم اربعین به کربلا برود. نگرانش بودم برود و مریض شود. می‌گفت: تا بچه‌ها بیایند من می‌خواهم سر شما غر بزنم. دوستانش عکس برایش می‌فرستادند و دل فائزه هم با آن‌ها می‌رفت کربلا. به من می‌گفت: مادر اجازه ندادی من بروم، ببین دوستانم الان در عمود فلان هستند، الان در موکب هستند و... خیلی دلش می‌سوخت که نتوانسته بود همراه دوستانش به پیاده‌روی اربعین برود. وقتی صحبت از حضورش در مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاج‌قاسم مطرح شد، باز هم مخالفت کردم و گفتم نه مادر! امتحان‌هایت شروع شده، باید درس‌هایت را بخوانی، 🔹او گفت: اینجا را باید بروم! کربلا را هم نرفتم، گفتم: پس امتحاناتت چه می‌شود؟ گفت: امتحان را خوانده‌ام، نیمی از کتاب را در اتوبوس و در مسیر برگشت می‌خوانم. در بازگشت مستقیم همراه با بچه‌ها به دانشگاه می‌روم و بعد از امتحان به خانه می‌آیم که دیگر قسمت نشد به خانه بیاید. قرار بود دخترم بعد از بازگشت از کرمان برای کار‌های جهادی به مشهد هم برود، اما تقدیر این شد که با شهادتش به زیارت امام رضا (ع) مشرف شود. 🥀🕊 مقاله‌ای به نام «حسرت شهادت» مادر می‌گوید: فائزه در مورد شهادت خودش با من صحبتی نمی‌کرد، اما بعد‌ها متوجه شدم مقاله‌ای به نام «حسرت شهادت» نوشته بود که در دانشگاه مقام آورده بود. ما از دلنوشته‌های فائزه تا زمان حیاتش بی‌اطلاع بودیم. در مورد آن‌ها صحبتی با ما نمی‌کرد. بعد از شهادتش وقتی رفتم و کمد فائزه را نگاه کردم، دیدم لوح تقدیر زیادی دریافت کرده است. لوح‌ها متعلق به دوره‌های مختلف تحصیلی‌اش بود. خیلی در گمنامی کار و فعالیت می‌کرد. برای دیده‌شدن کار انجام نمی‌داد. اتاقش پر بود از عکس حاج‌قاسم شناخت فائزه و بیشتر مردم نسبت به حاج‌قاسم از زمانی شروع شد که ما او را در جبهه مقاومت اسلامی و در میان رزمندگان در عراق و سوریه دیدیم. فائزه تمام صحبت‌های حاج‌قاسم و سخنرانی‌های ایشان را در مراسم شهدا می‌شنید و صحبت‌های‌شان را با جان و دل گوش می‌کرد و می‌گفت: مادر ببین ان‌شاءالله به خاطر حضور و جانفشانی مدافعان حرم راه زیارت سوریه هم باز می‌شود. روز حادثه شهادت سردار سلیمانی همراه من و همسرم نشست به گریه و ناراحتی... بعد از آن اتاق فائزه پر شد از عکس حاج‌قاسم. به یاد دارم کتابی هم با موضوع حاج‌قاسم می‌خواند که همه نکات مورد نظرش را با ماژیک خط کشیده و مشخص کرده بود که آن جملات حاج‌قاسم برایش مهم بود.
ما مدعیان صف اول بودیم🤍 از آخرمجلس‌ شهدا را چیدند💔
به نقل از دوست شهیده : در حادثه کرمان وقتی انفجار رخ داد فائزه را از رنگ روسری‌اش شناختم ترکش از پشت گردن، کتف و پهلو به فائزه اصابت کرده و او با صورت به زمین خورده بود💔
🇮🇷🌷شهیده فائزه؛ یادت می‌آید همیشه کنار گوش دوستانت غُر می‌زدی کاش پسر بودیم ما هم می‌رفتیم سوریه یه کاری می‌کردیم. بعدش هم شهید می‌شدیم؟ فائزه، تو به همه دخترها ثابت کردی شهادت فقط یک لباس تک‌سایز پسرانه نیست. دختر هم که باشی شهید می‌شوی اگر فائزه باشی... 🥲
و در آخر تموم انتظار ها ختم به شهادت شد.
audio_2025-09-25_19-16-38.ogg
زمان: حجم: 612.1K
‌•بسم رب الشهدا بسم رب الشهیده پرکشیده شهیده فائزه رحیمی درسته تو بیشتر از همیشه کنارشون هستی بیشتر از همیشه نگاهت به خانواده هست بیشتر از همیشه هواشون رو داری🥲 حتی تو شدی معلم نه برای بچه های مدرسه بلکه برای همه ما حتی برای استاد دانشگاهت... کاش دست ماروهم بگیری ما از قافله جاموندیم🖤 🤲نسئل الله منازل الشهدا