این روزها میگذرد! خوب یا که بد ... بهتر که عمر ما در خانه‌ی حسین بگذرد #امام_حسین

گذرم تا به در خانه ات افتاد حسین خانه آباد شدم خانه ات آباد حسین چای روضه حااال آدم از این رو به اون رو میکنه((((:✨🖤 #امام_حسین

بعضی از اعمال و گناهان مانع اجابت دعا می‌شوند ، یکی از آن گناهان «دل شکستن» میباشد متاسفانه بعضی از ما به راحتی دل میشکنیم و توفیقات را از خود سلب می کنیم ... #محرم

✍🏻آسمان را بغل کن هر بازگشتی شما را ناامید می کند ❤️‍🩹 مگر بازگشت به دستان خدا که زندگی تو را سامان دهد، دلت را آرام کند، خیالت را آسوده سازد، گناهان و بدی ها را پشت سر میگذارد 🌱 ♥️| #تا_بی‌نهایت 📝| #وصال_نویس

بچه‌بودیم‌یادمون‌دادند‌جاهای‌شلوغ‌باید‌ چادرمادر‌رامحکم‌تر‌گرفت‌تاگم‌نشد.. حضرت‌مادر! این‌روزها‌که‌بازاردنیا،شلوغ‌ترازهمیشه شده،باید‌چادرت‌رامحکم‌تراز‌همیشه‌بگیرم❤️‍🩹.. این‌روزها‌که‌طوفان‌بلا،تن‌دنیارامیلرزاند.. من‌دلم‌رابه‌محبت‌شما‌گرم‌میکنم، میدانم‌هرکس‌که‌تورا‌دوست‌دارد،زیر‌چادر محبتت‌درامان‌خداست..!♥️ #حضرت_مادر #چادرانه

『ویـــزا و گذر نامه که هر دو کاغـذ اند💔』 『بــرات اصلی را رقیــه امضــا میکــند🕊』 #35_روز تا #اربعین🏴

💚بسم رَبِّ الشُهَدا!' #کتاب‌آرمان‌ِ‌عزیز #پارت1 روایت شهادت (بخش اول) طرحی برای آشوب [چهارشنبه ٤ آبان ۱٤۰۱ ساعت ٤١٧:٤٠] شهرک اکباتان عده زیادی از آشوبگران در خیابانی که به جاده سلامت مشهور است تجمع کرده اند لیدرهای آنها با توجه به آموزشهایی که دیده اند افراد را به سه گروه تقسیم میکنند هر گروه شامل سیصد نفر می شود چند تیم سه نفره شناسایی بین آنها وجود دارد وظیفۀ آنها شناسایی افراد غیر ساکن یا عوامل نفوذی نیروهای مدافع امنیت در بین آشوبگران است. در هر گروه چند تیم دونفره برای شعار نویسی انتخاب شدهاند آنها علاوه بر سلاح سرد اسپری های مشکی هم دارند هر گروه سیصد نفره مجهز به بلندگوهای سیار و میکروفون های بی سیم هستند. افرادی برای شعار دادن و فحاشی از بین آن ها انتخاب شده اند که میکروفونها در دست آنهاست. تمام مسیرهای احتمالی نیروهای موتوری مدافع ،امنیت گازوئیل پاشی شده است. این کار برای سرخوردن و به زمین افتادن آنها انجام شده است. تیم های پشتیبانی زیر نظر لیدرها آماده اند تا به محض ،اشاره تسلیحات پرتابی را در اختیار اغتشاشگران قرار دهند. حجم زیادی از مشروبات الکی و انواع مواد مخدر و روان گردان در اختیار آشوبگران قرار گرفته است و آنها در گروه های چند نفره مشغول مصرف هستند با چند خودروی سواری ،شخصی در محلهای تعیین شده مقدار زیادی سنگ آجر و بلوک سیمانی تخلیه و دپو می شود. اعضای تیم های پشتیبانی ساک های بزرگی را با خود حمل میکنند محتویات این ساکها کوکتل مولوتف نارنجکهای بزرگ دست ساز حاوی قطعات فلزی نوک تیز و خرده شیشه و گازهای اشک آور ساخته شده از پودر فلفل است. آنها هچنین تکه های دومتری از شلنگهای پلاستکی در دست دارند که روی آن انواع میخ های فولادی به صورت ستاره هایی چندپر نصب و محکم شده است. این شلنگ ها در مواقع لزوم در مسیر حرکت خودروها و موتورسیکلت ها روی زمین انداخته میشود با فرورفتن میخ به لاستیک خودروها و پنچر شدن آنها ترافیک مصنوعی ایجاد میشود و آشوبگران از این موقعیت برای فرار یا حمله به نیروهای مدافع امنیت استفاده میکنند لیدرهای اغتشاشگران بسیار هیجان زدهاند و در جلسه ای چند نفره ضمن تماسهای مکرر تلفنی با اعضای بالادستی مشغول بررسی محلی برای آشوب هستند. آنها پس از دقایقی گفت وگو جاده سلامت را برای آشوب اولیه انتخاب میکنند لیدرها برای انتخاب این محل دلایل عملیاتی خاصی ..دارند بهترین دلیلشان استفاده از سپر انسانی است. آنها می دانند نیروهای مدافع امنیت در مواجهه با افراد عادی و غیر آشوبگر خیلی مراعات میکنند؛ زیرا در صورت برخورد قهری با اغتشاشگرانی که از سپر انسانی استفاده کرده اند ممکن است افراد عادی هم آسیب ببینند در جاده سلامت تعداد زیادی از اهالی سالمند منطقه مشغول نرمش عصرگاهی هستند

💚بسم رَبِّ الشُهَدا!' #کتاب‌آرمان‌ِ‌عزیز #پارت2 روایت‌ شهادت(بخش ادل) وجود آنها برای جلوگیری از هجوم همه جانبه نیروهای مدافع امنیت لازم است دلیل دیگر وجود دسترسی محلی جاده سلامت به بلوکهای اطراف است. در صوت ،نیاز آشوبگران میتوانند به هر طرف فرار کنند و با توجه به بلوکها و خیابانهای اطراف این محل بن بستی برایشان وجود ندارد دلیل بعدی استفاده از همین راهها برای دور زدن نیروهای مدافع امنیت و حمله به آنها از پشت سر .است طراحی ساختمانها و راهها در این محل به گونه ای است که آشوبگران میتوانند نیروهای مدافع امنیت را از روبه رو درگیر کرده و بدون دیده شدن توسط گروهی دیگر آنها را دور بزنند و از سوی دیگر به آنها حمله کنند لیدرها برای فرار از دست نیروهای امنیتی راهکار دیگری دارند آنها با چند نفر از صاحبان منازل در ساختمانهای شهرک اکباتان که همسو و هم فکر با آشوبگران هستند هماهنگی های لازم را به عمل آورده اند. قرار بر این است که به محض تحت تعقیب قرار گرفتنشان توسط نیروهای امنیتی به بلوکهای مدنظر رفته و داخل منازل از پیش تعیین شده پناه بگیرند آنها می دانند نیروهای امنیتی بدون مجوز و حکم قاضی وارد منزل هیچ یک از هم وطنان نمی شوند. دیگر هوا تاریک شده است همه چیز برای ایجاد یک آشوب فراگیر در شهرک اکباتان مهیاست. آخرین هماهنگیها بین لیدرها و آشوبگران انجام می شود یک گروه از اوباش پشت بلوکهای A4 و AS مخفی میشوند آنها نمی خواهند نیروهای مدافع امنیت متوجه تعداد واقعی آشوبگران شوند. یک گروه دیگر به انتهای جاده سلامت میروند. آنها با استقرار در این محل هم میتوانند از سمت راست به نیروهای مدافع امنیت حمله کنند و هم آنها را دور زده و از پشت به آنها ضربه بزنند. یک گروه هم وارد جاده سلامت میشوند. آنها بلندگوها را روشن کرده و شروع به سردادن شعارهای ساختار شکنانه می.کنند ضمن شعار از مردم عادی میخواهند با آنها را همراهی کنند به سرعت تمام سطل های زباله را که در آنها از قبل مقدار زیادی زباله های اشتعال پذیر ذخیره شده آتش میزنند تیم های شعار نویس شروع به نوشتن شعار روی دیوارهای اطراف می.کنند عده ای از اوباش آشوبگر برای ایجاد ترس بین مردم و همراه کردن آنها با قمه و چاقو اطراف مردم حلقه میزنند و مانع خروجشان از جاده سلامت میشوند اغتشاشگران مقدار زیادی سنگ روی زمینهای آسفالت میریزند تا در صورت ورود نیروهای مدافع امنیت بتوانند این سنگها را به سوی آنها پرتاب کنند. همچنین پراکندگی تعداد زیادی سنگ روی زمین دویدن نیروهای مدافع امنیت را دچار اختلال می کند و از مانور دادن موتورسیکلتهای آنها نیز جلوگیری به عمل می آورد.

‌‌شهیدمهدی‌باکری: خدایا‌نمیرم‌درحالیکه‌ از من راضی‌نباشی((: #شهیدانه

نیت کنیم که تا شب ثواب تمام کارهایی که میکنیم رو هدیه کنیم به یک #شهید... بیاد سردار شهید علی آقازاده نژاد❤️

#خاطره |خوش‌اخلاقی| چند گروه شده بودیم و هر روز یک گروه آتش‌ به اختیار می‌رفتیم بازار تهران برای تبلیغ آرمان برخلاف بقیه‌ی طلبه‌ها ، هر رزو می‌آمد . انگار که کار و زندگی‌اش راتعطیل کرده باشه برای انتخابات . آن روز جمعیت زیادی دورِ آرمان جمع شده بودند . هم خوب حرف می‌زد و هم تحلیل داشت . به همین راحتی‌ها هم عصبانی نمی‌شد وسط بحث جوانی از کوره در رفت. شروع کرد به بدوبیراه گفتن :《 شما هم همتون جیره خورید . جمع کنید این بساط رو ، چقدر بهتون دادن؟》آرمان با لبخند دست جوان را گرفت و کنار کشید . یک لیوان چای برایش ریخت و گفت :《این طوری که شما میگی نیست . این چایی رو هم با پولِ خودمون گرفتیم . اگه دادو بیداد نمی‌کنی بیا با هم حرف بزنیم.》 چیزی نگذشت که صدای خنده‌شان بلند شد. آن جوان صورتِ آرمان را بوسید . عذرخواهی کردو رفت. _به‌روایت‌از‌رفیقِ‌شهید #شهید‌آرمان‌علی‌وردے🌱 #آرمانِ‌عزیز🕊