#خاطره
یک هفته قبل از شهادتش از سوریه به خانه امد، پنجشنبه شب بود نصف شب دیدم صدای ناله و گریه جهاد می آید، رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم دیدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با امام زمان صحبت میکند، دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم، وانمود کردم که چیزی ندیدم، صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیارم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟ چرا اینقدر بی قراری میکردی؟ چیشده؟
جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد، من به خاطره دلهره ای که داشتم این بار با جدیت بیشتر پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم، گفت چیزی نیست مادر من نماز میخواندم دیگر، دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم، مرابوسید و بغل کرد و رفت.
یکشنبه ظهر فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته و آن لحن پر التماس برای چه بوده است.
_بهروایتازمادربزرگوارِشهید
#شهیدجهادمغنیه
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست 💔:) ؟
صَلَّیاللَّهُ عَلَیْکَیَاأَبَاعَبْدِاللَّهِالحُسَین(ع)🏴
إلهي لا تُؤَدِّبني بعُقوبَتِكَ...
خدایا ما رو با #اربعین و #کربلا نرفتن امتحان نکن💔
اَللّهُمَّ ارْزُقْنا ًکــرًبَلاٰ...
#امام_حسین ع
🌸 معتقد بود که خانومِ خونه نباید سختی بکشه،هیچ وقت اجازه نمی داد خرید خونه رو انجام بدم
🌸 به من می گفت: فکر نکن من تو رو توی خونه اسیرکردم، اگه می خوای بری توی شهر بگردی، برو؛ ولی حاضر نیستم تو حتی یک کیلو بار دستت بگیری و خونه بیاری.
🌸 وقتی میومد خونه من دیگه حق نداشتم کار کنم... لباس بچّه رو عوض می کرد، شیر براش درست می کرد، سفره رو می انداخت و جمع می کرد، پا به پای من لباس ها رو می شست، پهن می کرد، خشک می کرد و جمع می کرد.
👤روایتِ همسرِ #شهید_ابراهیم_همت
#عاشقانهٔ_شهدا 💕