🔶 به بهانه اعلام نتایج کنکور سراسری
دستنوشته شهید احمدرضا احدی،
رتبه یک کنکور تجربی سال ۱۳۶۴👌
#شهیدانه
7.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#صوت_الشهدا | 🎙
شهید اسماعیل هنیه: اعلام میکنم فرمانده شهید، سلیمانی که زندگی خود را در پشتیبانی از مقاومت و حمایت از آن به سر برد و او در راس فرماندهی نیروی قدس در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بود. اعلام میکنم که او و آنچه که به گذشت، پس همانا او شهید القدس است...
#شهید_اسماعیل_هنیه
هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهید است.
#شهیدابراهیمهادی ❤️🌱
5.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاج قاسم سلیمانی: این نظام یک قطعهای از بِهشته؛ به این دلیل باید روی پلکهای چشممون حِفظش کنیم...
باید جان بِدیم بَراش..
•
(آلبوم تصاویر)
فقط خدا میدونه
تو چجور زندگی کردی
که غیر از خدا
همه دنیا
عاشقت شدند...
📍اصفهان_نجفآباد
#طنز_جبهه
طلبه های جوان آمده بودند برای بازدید از جبهه
۳۰ نفری بودند...
شب که خوابیده بودیم
دو سه نفر بیدارم کردند
و شروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی!
مثلا میگفتند:
قرمز چه رنگیه برادر؟!😐
عصبی شده بودم😤
گفتند: بابا بی خیال!
تو که بیدارشدی
حرص نخور بیا بریم یکی دیگه رو بیدار کنیم!😎
دیدم بد هم نمیگویند😂
خلاصه همین طوری سی نفر را بیدار کردیم!
حالا نصف شبی جماعتی بیدار شدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم!😀
قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه در محوطه قرارگاه تشییعش کنند!😃
فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا
و قول گرفتیم تحت هر شرایطی خودش را نگه دارد!
گذاشتیمش روی دوش بچه ها و راه افتادیم
گریه و زاری!😢
یکی میگفت:
ممدرضا!
نامرد چرا رفتیییی؟😭
یکی میگفت:
تو قرار نبود شهید شی!
دیگری داد میزد:
شهیده دیگ چی میگی؟
مگه تو جبهه نمرده!
یکی عربده میکشید😫
یکی غش میکرد😑
در مسیر بقیه بچهها هم اضافه میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه و شیون راه می انداختند!
گفتیم برویم سمت اتاق طلبهها
جنازه را بردیم داخل اتاق
این بندگان خدا که فکر میکردند قضیه جدیه
رفتند وضو گرفتند و نشستند به قرآن خواندن بالای سر میت
در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم:
برو خودت رو روی محمدرضا بینداز و یک نیشگون محکم بگیر😂
رفت گریه کنان پرید روی محمدرضا و گفت:
محمد رضا این قرارمون نبود😩
منم میخوام باهات بیااااام😭
بعد نیشگونی گرفت که محمدرضا از جا پرید
و چنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از بچهها از حال رفتند!
ماهم قاه قاه میخندیدیم😂
خلاصه آن شب با اینکه تنبیه سختی شدیم ولی حسابی خندیدیم