🌷🌴🌷نماز اول وقت سیره مردان الهی
از یکی از شاگردان آیت الله کشمیری پرسیدند:
چکار کنیم تا ملائک مارا برای نماز شب بیدار کنند؟!
فرمودند: غذای فرشتگان تسبیح است.. قبل از خواب با آنها صحبت کنید و تسبیحات اربعه بخوانید و به آنها هدیه کنید...
حال ببینید اهمیت نمازهای یومیه را چقدر ....زنگ خدا به صدا درآمد
در رحمت و نیاز باز شد پس بشتاب عاشقانه به آغوشش و دلت را خالی کن که او سمیع است و بصیر و قدیر برای برآورده کردن حاجاتت.
#نماز_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
#التماس_دعای_ظهوروشهادت
#سالگرد_شهادت
🥀فرمانده شهید «حاج حسن سهیلی» فرزند محمد بیست و نهم شهریور سال۱۳۶۴ در روستای چشمه خزانه بخش کارزان شهرستان سیروان دیده به جهان گشود.
💢وی توانست تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کند و در رشته های مختلف ورزشی از قبیل جودو، دفاع شخصی و بسکتبال نیز صاحب مقام شدند.
💢سرانجام فرمانده پاسگاه دوچشمه شهرستان مهران در روز شهادت حضرت رقیه (س) ۱۵ آبان ۱۳۹۵ در حین مأموریت مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نايل آمد.
💢از وی یک فرزند پسر به یادگار مانده است.
🕌مزار این شهيد گرانقدر در جوار گلزار شهدای بهشت رضا شهر ایلام قرار دارد.
#بحار۲۲۲
🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ(ص)
️️در غزه
هر
پارچه
سفیدی
بود
کفن شد
و تمام شد
ولی
پرچم سفیدی
برای دشمن
بلند نشد.🌱
﷽
شهید پورمرادی توی وصیت نامهش
یه جایی نوشته بود:
اگر در راه خــدا رنـج را تحمل نکنید،
مجبور خواهید شد در راه شـیطان
رنـج را تحمل کنید...
-میبینی؟!
این سختـیها خاصیت دنیاست؛
مهمه کجا خرجش کنی تا ارزشمندش کنی..
🗣 #مصطفی_برقبانی ✍
@pelak_channel1_3302555534.mp3
زمان:
حجم:
8.29M
#روایتگری
🔰یا هستیم یا نیستیم!
رفقا کسی که توی جنگ قرار گرفته، زندگیش باید یه حالی باشه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰 حاج حسین یکتا
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
- گنبدتم مثل ِموهات سفیده 😭 💔 ! '
#علیپورکاوه
#رقیهخاتون
.
اگر خطا رفتیم
نگوییم جوانی کردیم
به جوانی دختران #حضرت_زهرا بر میخورد..!
14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قدممیزنهوآسمونهکهبهزیرپاشه💔:)
#حسینخسروی
برگی از خاطرات شهدا 🌷🌷
خاطره امشب از #حاج_حسین_خرازی
🍂مرخصی به شرط عملیات
🥀سال ۶۱ در عملیات محرم، بعد از مرحله دوم این عملیات، وقتی به عقبه جبهه خودی و در خط پدافندی در منطقه ای از دهلران آمدیم ، بعد از یک روز فرماندهان اعلام کردند ، آماده بشید بروید مرخصی که دستور آمد گردان یا مهدی سریعا به خط شوند، تجهیزاتمان را بستیم و آمدیم به خط شدیم .
که گفتند یکی از فرماندهان می خواهد صحبت بکند، وقتی آماده شدیم، دیدیم شهید حاج حسین خرازی و شهید ردانی پور ، آمدند.
🌷 شهید خرازی که یکی از دستانش بر اثر مجروحیت به گردنش انداخته بود، شروع کرد به سخنرانی و با همان لهجه شیرین اصفهانی در حالی که خنده برلبانش بود، گفت: بچه ها کوجا میخاین برین؟ همگی گفتیم مرخصی، گفت د،نشد، یه مرحله دیگه عملیات میرین، اونوقت ، اگه شهید نشدید و سالم برگشتید،☺️ میرین خونه هادون!!
مجددا سازماندهی شدیم و در مرحله سوم عملیات در منطقه زبیدات عراق وارد عمل شدیم.
🌱 چقدر این فرماندهان ما با روحیه بودند
اینم طنز روزای جبهه و جنگ بچه های قهرمان سرزمینمون بود که مرگ را به سُخره می گرفتند .
شجاعت ،نجابت، صلابت و الی ماشاء الله نکوترین خصایص در کردار و گفتارشان موج میزد.
شب و عاقبتمون شهدایی 🌷🌷