eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.7هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
4.2هزار ویدیو
49 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
گمنام‌یعنی‌کسےكِ ؛ حتےنخواست‌به‌اندازه‌نامے ازدنیاسھم‌داشته‌باشد‌:)..!
همیشه‌باوضوبود موقع‌شهادت‌هم‌باوضوبود! دقایقی‌قبل‌ازشهادتش‌وضوگرفت‌ وروبه‌من‌گفت‌: ان‌شاءالله‌آخریش‌باشه..! وآخریش‌هم‌بود'!(:🖐🏻🙃 -محمودرضابیضایی
هرکـه‌رفت‌ازدیـده‌مـی‌گویـند‌ازدل‌میـرود دلبر‌مـااَزنظـر‌دوراسـت‌ازدل‌دورنیسـت🥺💔
چندتا مزارشهید همیشه تو مزار شهداپر زائرو گلاب پاشی شده رو سنگ مزارشون پر گل و ... درست ب فاصله ی مزار، مزارشهیدی هست که مزارش پر خاک ی زائرم نداره... هدفشون فرق داشت یا چی؟!
شهید محمد بروجردی: کار باید پیش رود درست هم پیش رود اما کارها تمامی ندارد حواستان باشد خلاف قانون اسلام کاری انجام نشود هدف وسیله رو توجیه نمی‌کند 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💌 🌹شهید مدافع حرم عباس آسمیه: امیری حسین (ع) و نعم الامیر: حسین (ع) فرمانده من است و او برترین فرماندهان و امیران است. این عبارت زیباترین و عاشقانه‌ترین جمله زیبا بود برای من، پس حسین (ع) جان، با نگاهی ولایی مرا هم همچون زهیر سرباز و فدایی خود ساز.
از شهرداری یک بنز داده بودند بهش سوارش نمی‌شد فقط یک بار داد ازش استفاده کردند. داد به پرورشگاه عروسی یکی از دخترا بود گفت « ماشینو گل بزنین واسه‌ عروس »
بـرای آنچه ڪه اعتقاد داریـد ایستادگی ڪنید حتۍٰ اگـر هزینه‌اش تنهٰـا ایستادن باشـد!
خود را بزرگتر از آن میدانم که محبت خود را از کسی دریغ‌ کنم هرچند آن‌ها محبت مرا درک نکنند :)
"سجده ی عبادت منتهے شد به شهادت" می گفت: دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده در حال عبادت هستم یکی از دوستانش می گفت: در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانے به خاک گذاشته است. فکر مے کردم نماز مے خواند اما دیدم هوا کاملا روشن است و وقت نماز گذشته است همه‌ی تجهیزات نظامی را هم با خودش داشت‌. جلو رفتم تا در این حالت از او عکس بگیرم. دستم را روی که روی کتف او گذاشتم به پهلو افتاد. دیدم گلوله ای از پشت به او اصابت کرده و به قلبش رسیده آرام بود انگار در این دنیا دیگر کارے نداشت.صورتش را که دیدم زانوهایم سست شد به زمین نشستم. با خودم گفتم: این که یوسف شریف است...
امتحان خدا جلو رو مونه اونی بعدا سرش بالاست و سینه‌اش جلو که اینجا نمره منفی نگیره.. حواسمون باشه شرمنده آقا نشیم..!
در راه خدا و دین شدند افلاکی آنها که زبان زد شده اند در پاکی جان داده و گشتند شهيدان وطن با عشق حسین(ع) در لباسی خاکی "عاصی" 🍃🌹🍃🇮🇷 ❤️ نثار امام و شهدا ۳صلوات
زِندگیاتونو وقفِ امام زمان ڪنین.... وقفِ جبهِه‌ی فرهنگی... وقفِ ظهور... وقتی زندگیاتون این شِڪلی شه مجبور میشین ڪه گناه نڪنین! وَ وقتیَم ڪه گناه‌هاتون ڪمُ ڪمتر شد دریچه‌ای از حقایق بِه روتون باز میشه...! اونوقته ڪه میشین شبیهِ شُهدا... پ‌ن:اول‌شبیه‌شین‌بعدشهید!
باری اگر حالِ مرا خواسته باشی ملالی نیست! اینجا ما با شُهدا هم‌نشینیم
مافرزندانِ‌کسانی‌هستیم‌که‌مرگ راه‌آنهارانمی‌شناسد... چراکه‌آنهابه‌وسیله‌مرگ‌درمسیر خداصعودکرده‌اند...✋🏼🍃
ترکش خمپاره پیشونیش رو چاک داده بود ازش پرسیدم: چه حرفی برای مردم داری با لبخند گفت: از مردم کشورم میخوام وقتی برای خط کمپوت میفرستن، عکس روی کمپوت ها رو نکنن!! گفتم داره ضبط میشه برادر یه حرف بهتری بگو با همون طنازی گفت: اخه نمیدونی سه بار بهم رب گوجه افتاده ...!! 💓🕊"هفته دفاع مقدس مبارک". هم‌چنان ادامه دارد... ✌️🇮🇷
پنج سالش بود که خواب حضرت زهرا سلام الله علیها را دیدچهار یا پنج سالش که بود اولین خواب عجیب زندگی اش را دید. از همان موقع فهمیدم که زینب مثل خودم اهل دل است. خواب دیده بود همه ستاره ها در آسمان به یک ستاره تعظیم می‌کنند. بیدار که شد به من گفت:«مامان من فهمیدم آن ستاره پر نور که همه بهش تعظیم کردند که بود.»با تعجب پرسیدم:«کی بود؟!» گفت:«حضرت زهرا سلام الله علیها بود.» هنوز هم پس از سال ها وقتی به یاد آن خواب می‌افتم بدنم می‌لرزد.🥺💔 گفت دلش می‌خواهد با حجاب شودزینب بعد از رفتن به کلاس های قرآن و ارتباط با دختر های محجبه به حجاب علاقه مند شد. من و مادرم حجاب داشتیم ولی دختر ها نه. البته خیلی ساده بودند و لباسهای پوشیده تنشان می‌کردند. زینب کوچکترین دختر من بود اما در همه کارها پیش قدم می‌شد. اگر فکر می‌کرد کاری درست است. انجام می‌داد و کاری به اطرافیانش نداشت. یک روز کنارم نشست و گفت:«مامان، من دلم می‌خواهد با حجاب شوم.» از شنیدن این حرفش خیلی خوشحال شدم. غیر از این هم انتظار نداشتم زینب نیم دیگر من بود. پس حتما به حجاب علاقه داشت. مادرم هم که شنید خوشحال شد.😍✨ کلاس چهارم دبستان با حجاب شد. مادرم سه تا روسری برایش خرید. از آن به بعد روسری سرش می‌کرد و به مدرسه می‌رفت.همکلاسی هایش او را مسخره می‌کردند و اُمل صدایش می‌زدند. بعضی روزها ناراحت به خانه می‌آمد معلوم بود گریه کرده است. می‌گفت:« مامان به من می‌گویند اُمل.» یک روز به او گفتم:« تو برای خدا حجاب زدی یا برای مردم؟» جواب داد:« خب معلوم است برای خدا!» گفتم:«پس بگذار هرچه می‌خواهند بگویند.»✨🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دختری سہ‌ سالہ‌ بود ڪہ پدرش آسمانے (شهید) شد . . دانشگاه ڪہ‌ قبول‌ شد ، همہ‌گفتند : با سهمیہ قبول شده!!! ولے ... هیچوقت نفهمیدند ، ڪلاس او‌ل وقتےخواستند بہ‌ او یاد بدهند ڪہ‌ بنویسد بابا! یڪ‌ هفتہ درتب سوخت ...
بار آخری ڪه با هم صحبت ڪردیم باز همان حرف‌ها را تڪرار ڪرد. گفت: مامان،حلالم ڪن. دعا ڪن شهید بشم. من هم با همان جمله تڪراری جوابش را دادم و گفتم: برای شهادت اول نیتت را خالص ڪن. این‌بار گفت: مامان بخدا نیتم خالصِ خالصه. ذره‌اۍ ناخالصی توش نیست. این را ڪه شنیدم بهش گفتم: پس،شهید میشوی آن‌قدر از شنیدن این حرف خوشحال شد ڪه از پشت خط صدایِ جیغ‌هایش می‌آمد. باز هم ادامه داد و گفت: پس دعا ڪن بدنم هم مانند شهدایِ ڪربلا تڪه‌ تڪه شود. از این خواسته‌اش جا خوردم و گفتم: محمدرضا! این دعا از من برنمی‌آید.. راوی: مادر
اگر‌دخترے"حجابش"را‌رعایٺ‌ڪندۅ پسرے"غیرتش"راحفظ‌ڪند و‌هر‌جوانۍکھ"نما‌ز‌اول‌وقت‌"رادرحدتوان شرو‌ع‌ڪند اگر‌دستم‌برسد‌سفارشش‌رابھ‌مولایم امام‌حسین‌«؏»خواهم‌ڪردواورادعا‌مے‌کنم.
مـٰادرمواجهه‌بـٰامرگ رسیٰدݩ‌به‌شهادٺ‌و‌بزرگۍ راانتخاب‌ڪرده‌ایٖم:)♥️
اعمال قبل خواب
بـِسْـمـِ رَبِ مُنْجـے...!
مسئولیتِ قانونی شُما تربیت نسل‌ها با درس هایی از کربلاست :)