eitaa logo
شهدای مدافع امنیت و حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
17.5هزار عکس
10.1هزار ویدیو
74 فایل
سعی کن یه جوری زندگی کنی که خدا عاشقت بشه اگه خدا عاشقت بشه خوب تورو خریداری میکنه 💚🌱 #شهید_محسن_حججی️ فقط جهت تبادلات و همسایگی و ادمین شدن به پیوی بنده: 👇🏻 @LabikorHussein313 ✅کپی آزاده و با ذکر صلوات برای سلامتی و فرج امام زمان حلال می باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شهیدانه|ᴍᴀʀᴛʏʀ
برای تحصیل کنندگان کانال ایا موافقید برنامه ریزی و معرفی برنامه های مفید برای درس بزارم داخل کانال؟ https://harfeto.timefriend.net/16949617624280 نظرتون برام مهمه🌱
21.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 سه کیلو بود که، بدنیا اومد سه کیلو استخونو دادم به خاک... 👤 شاعر : صابر خراسانی 📎 پ.ن فیلم: مراسم تشییع و تدفین شهدای گمنام در شهرستان بیرجند و فردوس ‌
🥀 شهید امیر کمندی مدافع امنیت از جوانان اهالی نسیم شهر بود که داستان فعالیت‌های اجتماعی او را کسبه نسیم شهر روایت می‌کنند. سرهنگ دوم پاسدار امیر کمندی، از پاسداران نیروی زمینی سپاه، آبان‌ماه امسال در حین مقابله با اغتشاشگران در خیابان ستارخان تهران به شهادت رسید. او در شرایطی که مشغول انجام وظیفه و مقابله با مخلان نظم و امنیت بود، بر اثر اصابت نارنجک دستی از ناحیه سر مجروح شد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. رد پای فعالیت‌های خیریه شهید کمندی تا روستاهای اطراف نسیم شهر ادامه داشت و همچنان روایت می‌شود. پاسداری که لباس برقکاری به تن می‌کرد و عصای دست محل بود. زهرا فرجی مادر شهید امیر کمندی، پس از شهادت او در مصاحبه‌ای در خصوص ویژگی‌های اخلاقی وی گفت: من به امیر خیلی وابسته بودم، چرا که بسیار مؤدب و مهربان بود. از آنجا که می‌دانست که من بیمار هستم به اطرافیان خیلی سفارش می‌کرد که مراقب من باشند. به پدرش می‌گفت: «زود مغازه را تعطیل کن و به خانه برو تا مادر تنها نباشد!» روزی نبود که 2 بار به من زنگ نزند و حالم را نپرسد.
🧕به روایت مادر "ساعت 12 و نیم شب بود که به گوشی همسرم زنگ زدند؛ علی، پسر کوچکم گوشی را گرفت و صحبت کرد. علی و داود، [پسر دیگرم] به بیرون از خانه رفتند. بسیار نگران شدم و همراهشان تا پله‌ها رفتم. با خود گفتم که احتمالاً اتفاقی برای امیر رخ داده که این ساعت زنگ زده‌اند. در ابتدا به من گفتند که امیر زخمی شده است. داشتم لباس می‌پوشیدم که به بیمارستان بروم، وقتی بیرون از خانه رفتم دیدم که علی و داود در حال گریه‌اند. در همین حال به من گفتند: «امیر شهید شده است.» لحظه خیلی سختی برایم بود. مطمئناً این لحظه برای هر مادری سخت است. من به امیر خیلی وابسته بودم، چرا که بسیار مؤدب و مهربان بود. از آنجا که می‌دانست که من بیمار هستم به اطرافیان خیلی سفارش می‌کرد که مراقب من باشند. به پدرش می‌گفت: «زود مغازه را تعطیل کن و به خانه برو تا مادر تنها نباشد!» روزی نبود که 2 بار به من زنگ نزند و حالم را نپرسد. من چند ساعت قبل از شهادت با امیر صحبت کرده بودم. به من گفت: «نیم ساعت دیگر به خانه می‌رسم.» واقعیت این است که در این چند ده روز که خیابان‌ها شلوغ شده، هر شب به او زنگ می‌زدم و زمانی که متوجه می‌شدم به خانه رسیده آرام می‌شدم، اما آن شب خیلی ناآرام بودم.
1.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمیدانم این اثر آقای گلریز رو یادتونه ؟ درست بعد از اعلام شکست داعش و نامه حاج قاسم به آقا از خبر سیما پخش شد اما از فردای آن روز، جلوی پخش این سرود از صدا و سیما و انتشار آن در فضای مجازی گرفته شد و الان کمتر کسی این اثر رو دیده، شنیده یا یادشه ! بسیار عالیست👌
«♥️🕊» حاج قاسم : وهـرکـس‌خـدارا‌شناخت‌ دیگررغبتـۍبه‌چیزهاےدیگربرایش‌نمی‌ماند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواندن زیارت عاشورا کار هر روزش شده بود شلمچه بود که چشماش مجروح شد. کم کم بیناییش رو از دست داد، با این حال زیارت عاشورا خواندنش ترک نشد، باضبط صوت هم زیارت عاشورا گوش می‌داد. توی ماه محرم حالش خراب شد. پدرش می گفت : هرروز می‌نشستم کنار تخت برایش زیارت عاشورا می‌خواندم. اما روز عاشورا یه جور دیگه زیارت عاشورا خواندیم. ساعت ۱۰‌ صبح بود که از من پرسید: بابا! حرّ چه روزی شهید شد؟ گفتم: روزعاشورا گفت: دعاکن من هم امروز حٌرّ امام حسین بشم ظهر که شد، گفت: بابا بی قرارم... بگو مادر بیاد بعد هم گفت: برایم سوره‌ی فجر بخوان، شروع کردم به خواندن به آیه «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» که رسیدم، خیلی گریه کرد گفت: دوباره بخوان ۱۳ یا ۱۴ بار برایش خواندم همین جورگریه می‌کرد... هنوز سیر نشده بود، خجالت کشید دوباره اصرار کنه گفت: بابا! مادر نیومد؟ گفتم: نه هنوز گفت: پس خداحافظ قرآن رو گذاشتم روی میز برگشتم انگار سالها بود که جون داده. شهید محمدتقی شمس شادی روحش صلوات🌹
خدایا! چه کسی بهتر از تو می‌شنود؟ چه کسی بهتر از تو می‌بیند؟ خدایا اگر تو ما انسان‌ها را نمی‌شنیدی و نمی‌دیدی چه بیچاره بودیم. اگر تو ما را نمی‌خواستی کدام خواستنی به درد ما می‌خورد؟ شهیدعباس‌دانشگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا