ما در دنیایی هستیمکه حضرت زهرا سلاماللهعلیهاطعم آرامش را در آن نچشیده است...#شهید حسین اخضر فرمودن!
ســراغ قبرِ شهیدهایی که زیادزائر ندارند برویــدآنها چیزهایــی که میخواهند به صدنفر بدهندرابه یک نفــر میدهند..🥺💔
برادرشھیدم #شهیدانه
#عاشقانه_شهدا🙃🍃
از تیپش خوشم نمی آمد
دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار
در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود
یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت
روی شانهاش شبیه موقع اعزام
رزمنده های زمان جنگ
وقتی راه می رفت کفش هایش را رویِ
زمین میکشید
ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد
از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد
بیشتر میدیدمش
به دوستانم می گفتم: این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همون جا مونده!
به خودش هم گفتم
آمد اتاق بسیج خواهران و پشت به ما و رو به دیوار نشست😶😅
امروزاسرائیلبیشترازاسلحہازایندوربینورسانہمیترسہ!°°
#اللهـمعجـللولیڪالفـرج
#غایب
••🖇
میگه یه جوونی ..
تو کاروان ما بود ..
گفت حاج آقا من هرجا میرم خواستگاری بهم زن نمیدن ..
میخوام برم تو حرم آقا یه ساعته حاجتم رو بگیرم ...
رسیدیم مشهد ..
رفقاش گفتن آی فلانی ..
گفتی یه ساعته حاجت میگیرم ..
خب برو دیگه ..
گفت من یه حرفی زدم ..
خلاصه میگه دلم شکست ..💔..
رفتم تو حرم ..
گفتم حالا آقا ما یه چیزی گفتیم ..
طوری نیست ..
اومد از حرم بیاد بیرون ..
یه پیرزن و پیرمردی گفتن جوون بیا ..
گفتم حتما کمک میخوان ..
گفت به حرف ما گوش کن بعد انتخاب خودت ..
ما بچه دار نمیشدیم ..
اومدیم حرم آقا ..
گفتیم آقا اگه به ما یه دختر دادی
ما بیست سال دیگه همین ساعت میاییم همینجا اولین جوونی رو که دیدیم بهش میگیم ..
پیشنهاد میدیم با دختر ما ازدواج کنه
حالا خواست .. نخواست هم ما نذرمونو ادا کردیم ...
میگن جوون از حال رفت..
وقتی به هوش اومد گفت ..
من میخواستم 1 ساعته حاجت بگیرم ..
آقا 20 سال پیش فکر منو کرده بود🙃💔:))
_ امام رضا هوامونو داره رفقا🖐🏻
فقط کافیه ایمان داشته باشی ...
#خیلیقشنگهنـــه!
میدونی چرا دختر تو محرم میشکنن پسرا تو فاطیمه:
اخه دخترا بابایی اند
و پسرا غیرتی💔🥺
بهقربمیرسدکسیکهخوببندگیکند ؛
شهیدمیشودکسیکهشهیدزندگیکند ..
#شهیدانه
رفتمپیشِابراهیم،هنوزمتوجھ
حضورِمننشدهبود!
باتعجبدیدمهرچندلحظھسوزنۍ رابھپشتِپلکچشمشمیزند!😧
گفتم؛چیکارمیکنۍداشابرام؟
تامتوجھِمنشد،ازجاپریدوگفت:
هیچۍ،چیزۍنیست!🚶🏻♂
گفتم:بایدبگۍبرایچۍسوزن
زدۍتوصورتت😕!!
مکثۍکردوخیلۍآهستھگفت:
سزاۍچشمۍکھبهنامحرم بیفتههمینھ...!
-ابراهیمبهنامحرمآلرژۍداشت!
حتۍبراۍِصحبتبابستگانِنامحرمشان همسرشرابالانمیگرفت...!
چقدرمثلشهداییم؟...
#شهیدابراهیمِهادی
_روایتی از شهید ابراهیم هادی از زبان یکی از رفقای ایشان