اگرچه سخت،اما دلتنگِ تـــ⁦ــ♡ــو بودن عجب حالِ قشنگی‌ست...!🌹 #آرمان_عزیز #شهید_آرمان_علی_وردی ⟬شهید‌آرمان‌علی‌وردی⟭

عجیب‌دلم‌گرفته.. دلم‌‌ یک‌ دنیا میخواد شبیه دنیای شما که‌همه‌چیزش بوی خدا بده 😔 بزرگی‌میگفت: تکیه کن به‌ شهدا شهدا تکیه شان به ‌خداست اصلا‌ کنار گُل ‌بشینی بوی گل می‌گیری پس‌گلستان‌ کن زندگیت را با‌ یاد شهدا .... شهدا گاهی نگاهی ، به من چون روسیاهی،به تمنای دعایی 🤲 #اللهم_ارزقنا 🌘🍂عاقبتتون ختم به شهدا 🍂🌘

نصر من الله و فتح القریب... عراق رو از حیث منحوس و کثیف صهیونیست ها و آمریکایی ها پاک خواهیم کرد. ان شاءالله...😎😎😎

🎧 | اتحداک 🎤 |مداح : #حسین_طاهري (ايران) 📝 | شاعر فارسي : حميد رمي (ایران) 📝 | شاعر عربي : ابراهيم الحفيف (عراق) 🎼 | لحن عربي : سلوان الناصري (عراق) 🎹 | تنظيم و ميكس : قاسم حمادة(لبنان) 🎬 | تدوین : گروه رسانه ای فدک (ایران) 🎞 | تهیه شده : گروه رسانه سماوات(عراق-لبنان) ⚫️ | با تشکر‌از‌سید شهاب الدین شوشتری(ایران) #تنظیم_دیجیتال

تو هم رفته بودی دیشب با اینا دعوا ؟ نه آقا امیر علی بود من نبودم 😂😂😂

اگہ یه روز خواستے تعریفے براۍ شهید پیدا کنے.. بگو شهیــد یعنے بارانـ ‌حُسْنِ باران این است کہ⇣ زمینے ست ولے آسمانے شده است و به امدادِ زمین مےآید . . !:)🌱 #شهدا

شرحی از کار دیشب سپاه 😍😍

الان وقتشه بگیم؛‎#لبيك_يا_خامنه_ای✌️🏿

🔥 شلیک موشک های سپاه به سمت پایگاه های تروریست های موساد و آمریکا در عراق و سوریه منم که اهل ایرانم حریفت منم حزب الله لبنانم حریفت منم از عراق راه افتادم حریفت منم به شاه نجف دل دادم حریفت منم شبیه هر فلسطینی حریفت منم انی احامی عن دینی

یزدان قجری جوانی متولد سال ۱۳۶۴ در شهرستان بروجن استان چهارمحال و بختیاری ۹ سال پیش در آزمون استخدامی شرکت راه‌آهن پذیرفته می‌شود، چندماهی را برای آموزش راهی اصفهان و بالاخره مشغول به کار می‌شود، از شوق و اشتیاقش برای خانواده می‌گوید آن‌ها از خوشحالی یزدان در پوست خود نمی‌گنجند مادر آستین‌هایش را بالا می‌زند تا دختری در خور پسر شاخ و شمشادش پیدا کند. انگار همه چیز دست به دست هم داده بود تا یزدان از استخدام کارخانه ورق خودرو خارج و برای کار راهی شهری دیگر شود هیچ‌کس آن زمان نمی‌دانست چه چیزی در انتظار یزدان است و روزگار چه خوابی برایش دیده. چند سال بعد از مشغول شدن در راه‌آهن ازدواج می‌کند و صاحب دختری می‌شود و حالا این روزها که بهار پنج سالگیش را پشت سر می‌گذارد آن‌چنان از پدر دلبری می‌کند که پدر را جَلد خانه کرده است. هر کجا نامی از پدر و دختر آورده می‌شود و از شیرین‌زبانی و دلبری دخترکی گفته می‌شود بی‌اختیار پَرت می‌شوم داخل روضه‌ای که روضه‌خوانش از بابایی بودن دخترها می‌گوید از دخترکی سه‌ساله می‌گوید و خیمه‌های آتش‌گرفته. دیگر تنها دلخوشی‌اش قاب عکس روی طاقچه و خاطرات پدر است گاهی به قدری دلتنگی بی‌قرارشان می‌کند که دیگر همان قاب عکس هم مرهم زخم‌هایشان نمی‌شود، نیستی تا دلخوش شوند به داشتن بابا در این روزها. یک دختر ۵ساله به نام آرام داشتند که بیقراره پدر شده😭 #شهید‌امنیت