باز باران، باگلوله،
با ستمهای فراوان
میخورد بربام غزه
یادم آید روز باران
نعره آن دیو صهیون
در میان آتش و خون
در کنار دشت گلگون
بین اجساد فراوان
کودکی ده ساله بودم زارو نالان،
جسم لرزان، روح خسته،
با دو چشم خونفشانم
زیرآوار و خرابه
مادرم را غرق درخون دیدم و
آنسوی دیگر خواهر شش ماههام را
داخل گهواره بیجان
میدویدم من بههرسو پربهانه،
باصدای عاجزانه،
غرق وحشت، در میان دود و آتش
دربهدر بودم بهدنبال پدر تا بازگویم غُصههایی کودکانه
میشنیدم از پرنده داستانهای غمآلود
از لب باد وزنده قصههای آتش و دود
آه غمناک است باران
وه چه دردناک است باران
در میان این همه غوغا و آشوب
میشنیدم از ره دور
از نداهای رهایی
گامهای استواری
آید آن خورشید تابان
بانوای آسمانی
با پیام شادمانی
پرتوان ای کودک من
با شعار استقامت،
پایداری استقامت
پایداری استقامت.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#طوفان_الاقصی
#قرار_دوازدهم
🆔👈جبهه مقاومت