شهید محسن وزوایی دانشجوی انقلابی رتبه ۱‌ کنکور شیمی ۱۳۵۶ امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

این آمار وحشدناک مال کدوم کشوره؟! #امام_زمان #تلنگر #حجاب

🌸هر چه برای شما امکان دارد قرآن بخوانید . #کلام_وحی

🔰‏ خداییش کم‌تر شدن دین‌داری مردم بعد‌ از انقلاب این شکلیه دوستان؟!🤔 😑راستی میگن مردم نسبت به قبل از انقلاب خیلی بی‌دین تر شده اند!! 😒باید به این سبک مغزها گفت ملاک دینداری چیه؟! 👈این اجتماعات رو ببین همه یا برای امام زمان جمع شدند یا برای ولایت امیرالمومنین که حقیقت دینداریه یا برای شهادت سردار که سرباز ولایت بود اینا نشانه دینداری نیست پس چیه؟!

°ب‍‌س‍‌م‌رَب‌ّال‍‌ش‍‌ه‍‌دآوال‍‌ص‍‌دی‍‌ق‍‌ی‍‌ن اسلام علیک یا صاحب زمان ♥️🤚🏻

🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 #شادی_روح_شهدا_صلوات #الله_اکبر

شرح واقعه‌ی مهم #مباهله در قاب تصویر👆👆 💐💐 #عید_مباهله (۲۴ ذی‌الحجه/ ۲ مرداد ۱۴۰۱) پیشاپیش، مبارک💐💐

📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۶۱) 🌟 ادامه ی کتاب : 2⃣بخش دوم: محبت شهيد به اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیه‌السلام) 🖊 آقاي مرتضی معاضدفرد- همکار شهید   در دانشگاه امام حسین(علیه‌السلام) که بودم، روزی نیم­ جزء قرآن را قرائت می­کردم؛ اما وقتی به شهرستان ماهشهر آمدم با مشکلاتی که برایم پیش آمد، زمان قرائت قرآن من کم شد. یک شب عباس به خوابم آمد و خیلی خودمانی گفت:«مرتضی! داری عوض میشی؛ آروم آروم داری از قرائت قرآن فاصله می­گیری. اگه به این شیوه ادامه بدی، من ازت ناراحت می­شم.» از خواب بیدار شدم و برایم یقین شد که شهدا زنده­ اند و ما را می­ بینند. از آن به بعد تصمیم گرفتم که قرائت قرآن را یکی از برنامه­ های دائمی خودم قرار بدهم و از آن غفلت نکنم.

📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۶۲) 🌟 ادامه ی کتاب : 2⃣بخش دوم: محبت شهيد به اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیه‌السلام) 🖊 آقاي سرهنگ پاسدار محسن عباسی فرماندهي دانشكده تربيت جهادي دانشگاه امام حسين(علیه‌السلام) در زدم و وارد دفتر کار شدم. عباس روبروی در ورودی به دیوار تکیه داده بود و سردار اباذری پشت میز اداری نشسته بود. تا چشم عباس به من افتاد، لبخندی زد و نزدیکم آمد و در آغوشم کشید. دقیقه‌ای سر و صورتم را غرق بوسه کرد. گرمایی معنوی تا مغز استخوانم نفوذ می‌کرد. در همین حال بودم که صدای اذان بیدارم کرد. گرمای وجود عباس را هنوز در وجودم احساس می‌کردم. در حال نماز و پس از نماز لحظه به لحظه این گرما در وجودم شعله می‌کشید. حال بسیار خوبی داشتم و خوش‌وقت بودم. این فکر که عباسِ شهید مرا دربرگرفته و بوسیده، حالم را بهتر می‌کرد. چند ساعتی از صبح گذشته بود و هنوز وجودم از گرمای عباس، حرارت داشت. مست دیدار عباسِ شهید بودم اگر چه اين ديدار در خواب بود. میلی غریب و اشتياق عجيبي یاد عباس را در وجودم می‌دمید. این یاد و این احساس خوب را روزها با خودم داشتم.

📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۶۳) 🌟 ادامه ی کتاب : 2⃣بخش دوم: محبت شهيد به اساتيد و همكاران دانشگاه امام حسين(علیه‌السلام) 🖊 آقاي مهدی میرزایی- همكار شهید عباس و سردار اباذري برای شرکت در یادواره 40 شهید از دهستان فتحی‌خوان به رشت آمده بودند. دقایقی را صرف گشت و گذار در شهر کردیم. در بازار چشم عباس به یک شانه چوبی افتاد و از آن خوشش آمد. هنوز داشت نگاهش می‌کرد که من پولش را حساب کردم و آن را خریدم. بعد از شهادتش دلم خوش بود که به اندازه پول یک شانه به او محبت کرده‌ام. در همان ایام یک شب عباس را در خواب دیدم. خوشحال بود. می‌دانستم که شهید شده است. به او گفتم به خاطر همان شانه چوبی که برایت خریدم در دنیای دیگر، هوای ما را داشته باش. با چهره خندان گفت:«باشه!» ادامه دارد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌