یک زن اهل سنت موصل در شبکه های عراقی نوشت... 👆
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
#زینب سلام الله علیها
@shahidanhoseini
ابراهیم هادی ذوالفقاری🇵🇸
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۱۱) 🌟 ادامه ی کتاب : 3⃣بخش سوم : محبت شهيد به فاميلها و بستگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۱۲)
🌟 ادامه ی کتاب :
3⃣بخش سوم : محبت شهيد به
فاميلها و بستگان
🖊عمه شهید
دو هفته از شهادت عباس میگذشت. توي اتاق نشسته بودم با خودم میگفتم سه ماه پیش بود كه با نامزدش ناهار به خانهام آمد بعد از صرف ناهار به من گفت عمهجان دستت درد نکند زحمت کشیدی. من به او گفتم خوشحالم كه صاحب همسر شدی. امسال ديگه رفیق داری. انشاءالله خوشبخت بشي.
خاطره اين حرفها بغضي در گلويم شده بود. باورم نميشد كه او شهيد شده. تا مدتها دائم با خود میگفتم عباسم. رفت عباسم رفت. در همان ایام در خواب دیدم که تشیع جنازه عباس است. جمعیت زیادی که ابتدا و انتهای آن را نمیتوانم ببینم در حرکت است. دیدم جمعیت از من دور میشود و با من فاصله گرفت ندایی آمد. عباس برای همه است.
به ناگاه از خواب بیدار شدم.
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۱۳)
🌟 ادامه ی کتاب :
3⃣بخش سوم : محبت شهيد به
فاميلها و بستگان
🖊پدر شهید
آخر شب بود و باید چهارصد برگه وصیتنامه عباس را تا میکردم. قرار بود این برگهها در یادواره شهدای مدافع حرم در دانشگاه علمی-کاربردی حضرت محمدرسولالله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تهران بین دانشجوها توزیع شود. تعداد زیادی از برگهها را تا کردم و در کارتن سفیدرنگ مخصوص برگه آچهار گذاشتم. هنوز تعدادی از برگهها باقی مانده بود که خوابم برد. در اوج خستگی با خودم گفتم در مقابل این زحمت، آیا دانشجوها برگهها را با دقت میخوانند؟ یا سرسری نگاهي مي كنند و دور میریزند؟
همان شب در خواب دیدم که تعدادی دانشجو در فضای معنوی یک مسجد رو به قبله نشستهاند و از همان کارتنی که من برگهها را در آن میگذاشتم، کاغذهایی را که روی آن دعای فرج نوشته شده بود، برمیداشتند و میخواندند.
فردا صبح که به دانشگاه رفتم، برگههای وصیتنامه را به مسئول فرهنگی دانشگاه دادم. بعد از ساعتی، برای حضور در جلسه وارد سالن شدم. میدیدم که دانشجوها برگههای وصیتنامه را برمیدارند و با دقت مطالعه میکنند. آخر مجلس هم مجری اعلان کرد که همه با هم دعای فرج بخوانیم و سه بار لبیک یا مهدی بگوییم.
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۱۴)
🌟 ادامه ی کتاب :
3⃣بخش سوم : محبت شهيد به
فاميلها و بستگان
🖊مادربزرگ شهید
بعد از نماز صبح، قرآن و تعقیبات نمازم را خوانده بودم؛ میخواستم استراحت کنم که چشمم به عکس عباس افتاد. جلو رفتم و لحظاتی به عکسش خیره شدم. دستورالعمل عبادياش را نگاه کردم. با خودم گفتم امروز به نیت عباس، مناجات حضرت امیرالمومنین(علیهالسلام) را بخوانم و بعد استراحت کنم.
در عالم رویا عباس را دیدم. دوبار صدایم زد:«بیبی! بیبی!» در خواب چشمم را باز کردم و گفتم:«عباس! تویی؟ تو که شهید شدی...» رفت به سمت صندلی که بنشیند من بیدار شدم...
ادامه دارد ...
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۱۵)
🌟 ادامه ی کتاب :
3⃣بخش سوم : محبت شهيد به
فاميلها و بستگان
🖊آقاي محمدمهدی دانشگر ـ برادر شهید
دو ماهی از شهادت عباس میگذشت یک روز برای زیارت سر مزار برادرم رفتم دیدم جوانی سر مزار نشسته و با عباس صحبت میکند. صفحه گوشی خودش را با عکس عباس تزیین کرده بود. قدری کنجکاو شدم با خودم گفتم اگر اهل سمنان نباشد او را به خانه پدرم دعوت کنم. به او گفتم شما شهید را میشناسید؟
گفت من یک طلبه هماستانی شما هستم. سه تا حاجت داشتم که هر سه حاجت را سر مزار شهید دانشگر گرفتم. و بعد يكي از آن حاجتها را برايم تعريف كرد:
«چند سال بود که میخواستم ازدواج کنم اما خانواده متدین و انقلابی که مورد نظرم بود کم بودند و اگر هم بودند وقتی پا را جلو میگذاشتم جور نمیشد. یک روز صبح سر مزار شهید آمدم به شهید گفتم در این امر خیر کمکم کن همان شب یک نفر از دوستان خانوادهای را به من معرفی کرد كه خوشبختانه بعد از تحقیق متوجه شدم تمام معیارهایی که من برای ازدواج دارم این خانواده برخوردار است با آن دخترخانوم آن خانواده ازدواج کردم بعدها متوجه شدم همسرم در روز تدفین و مجالس شهید عباس دانشگر نيز حضور داشته است.»
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۱۶)
🌟 ادامه ی کتاب :
3⃣بخش سوم : محبت شهيد به
فاميلها و بستگان
🖊مادر شهید
سه چهار ماهی از شهادت عباس میگذشت. یک روز یک زوج جوانی به خانه ما آمدند. بعد از اینکه شربت و شیرینی میل كردند، آن خانم گفت: من بعد از شهادت عباس دانشگر در فضای مجازی با شهید آشنا شدم از وقتي نگاهم به چهرهاش افتاد خیلی به او علاقهمند شدم و گاهی در مشکلات زندگی از او كمك میگرفتم. در جریان ازدواج، چندین خواستگار داشتم. گاهی من مخالفت میکردم و والدینم راضی بودند، گاهی برعکس.
وقتي آخرین خواستگارم آمد با تحقیقات متوجه شدم که پسری مؤمن است و من تمایل داشتم با او ازدواج کنم. با اینحال، تصمیم گرفتن برايم من خیلی مشکل بود.
در این شرایط سخت به شهید عباس متوسل شدم. از او خواستم کمکم کند. در همان ایام یک شب در عالم رؤیا دیدم سفره عقدی مهیا شده، آن خواستگار کنار من نشسته، عباس با یک جعبه شیرینی وارد اتاق شد و تبریک گفت و من با مشورت پدر و مادر و بزرگان با او ازدواج کردم و الان یک زندگی مشترک موفق و مبارکی دارم.
📗 ادامه ی کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۱۷)
🖊مهدی دانشگر - برادر شهید:
تمام لحظههاي زندگي كودكي و نوجوانيام را با عباس بودم. از بازیهای کودکانه در خانه تا مهمانيها و تفریحهاي بيرون از خانه. من همراه با او بزرگ شدم و به اندازه اين دوران، از او خاطره دارم.
وقتی خبر شهادتش را شنیدم برایم بسیار سخت و ناگوار بود. تمام آن خاطرات و لحظه لحظههاي با او، برايم زنده شده بود. تا چندين هفته بعد از شهادتش همچنان درد شديد فراق و دوری او در وجودم شعلهور بود. گاهي در تنهايي خاطرات او را در ذهنم مرور میکردم و اشک میریختم.
یک شب در عالم رویا دیدم كه در خياباني كه منتهي است به حرم مطهر امام کاظم و امام جواد(عليهما السلام) هستم. خيابان شلوغ بود عباس آن طرف خيابان به ديوار تكيه داده بود و به من نگاه ميكرد و ميخنديد. به سمت او رفتم ميدانستم كه شهيد شده. به او گفتم قرار نبود بری و برنگردی، چرا شهید شدی؟ او با لبخند همیشگیاش فقط نگاهم می کرد. به من گفت حال علیرضا چطوره؟ گفتم خوبه. در حال گریه کردن بودم که از خواب بیدار شدم. آن قدر خواب شفاف بود که احساس کردم در بیداری دیدم. شاید این خواب مرهمی بود بر دلتنگیهایم.
ادامه دارد...
آنچه از حسین (ع)که کمتر به ما گفتهاند
امام حسین را فقط در چند ساعت آخر زندگیاش خلاصه کردهایم در حالی که از ۵۷ سال زندگی او بی خبریم.
✅امام حسین در جنگهای جمل و صفین، مثل سربازهای ساده در میدان جنگ حاضر شد؛ در حالی که میتوانست به بهانه آقازاده بودن، خود را از رزم، معاف کند.
✅امام حسین عاشقانه خانوادهاش را دوست داشت و به آنها محبت میکرد و حتی برای همسرش رباب، شعر عاشقانه میسرود.
✅در حال اعتکاف و طواف خانه خدا، شخص مقروضی از ایشان تقاضای کمک کرد و امام حسین اعتکاف خود را شکست تا از طلبکار، تقاضای مهلت کند.
✅هیچگاه هیچ پست و مقامی را از پدر خود که حاکم تمام ممالک اسلامی بود طلب نکرد. امام حسین کشاورز بود و هر روز بر روی اراضی خود کار میکرد.
✅در ماجرای صلح امام حسن با معاویه، با برادرش همراهی کرد و سخن هیچ مخالفی را نپذیرفت. پس از شهادت برادر نیز تا زمان مرگ معاویه به پیمانی که معاویه بارها آن را شکسته بود، متعهد ماند.
✅هیچگاه هیچ سائلی از خانه او دست خالی بر نمیگشت و نه تنها به فقرا کمک میکرد بلکه آنها را از گدایی بی نیاز میکرد.
✅در ماجرای خاکسپاری امام حسن، به خاطر جلوگیری از نزاع، به دفن نشدن برادرش در کنار رسولالله رضایت داد.
✅کنیز خود را به خاطر اینکه یک دستهگل به ایشان هدیه داد، آزاد کرد.
✅وقتی بردهای را دید که به یک سگ غذا میدهد، او را از اربابش که یهودی بود خرید و همانجا آزاد کرد. مرد یهودی و همسرش با دیدن مرام حسین، همانجا مسلمان شدند.
✅در ماجرای بیعت اجباری با یزید، در حالی که میتوانست مثل عبداللهبنزبیر در مکه پناهنده شود، اینکار را نکرد تا حرمت کعبه خدشهدار نشود.
✅وقتی به سپاه هزار نفری حربنیزید ریاحی برخورد کرد، نه تنها از عطش لشکریان دشمن سوءاستفاده نکرد بلکه همه لشگریان دشمن را سیراب کرد. حتی امامحسین دستور داد که اسبهای دشمن را هم سیراب کنند.
✅وقتی که فهمید مردم کوفه از بیعت خود برگشتهاند، برای جلوگیری از جنگ و خونریزی به دشمن گفت که از رفتن به کوفه منصرف شده و برمیگردد ولی ابنزیاد مخالفت کرد.
✅وقتی حربنیزید ریاحی به دستور ابنزیاد، اجازه بازگشت به امام حسین نداد، اصحاب به ایشان پیشنهاد دادند که با لشکر کوچک حُر بجنگند و از مهلکه فرار کنند ولی حضرت سیدالشهداء فرمود:
من شروع کننده جنگ نیستم.
✅در حالی که تعداد سربازان ایشان کمتر از صد نفر بود، به آنها فرمود هر کسی که بدهکار است نمیتواند با ما باشد و دو نفر از سربازان، به همین دلیل شبانه از امام حسین جدا شدند.
✅زمین کربلا را شصت هزار درهم از صاحبان آن خرید و به همانها بخشید تا خون او در زمین دیگران ریخته نشود.
✅مردم در هنگام دفن امامحسین، آثار زخمهایی کهنه بر دوش ایشان دیدند. امام سجاد فرمودند این زخمها اثر کیسههایی است که پدرم شبانه به منزل نیازمندان میبُرد.
#امام_حسین
─┅─═इई 🖤🖤🖤ईइ═─┅─
خدایا🙏
به حرمت بیمارکربلانعمت سلامتی
را ازمامگیرواگربیماری هست بادست
مهربانت لباس عافیت بپوشان🙏
شهادت سیدالساجدین
امام زین العابدین (ع)تسلیت باد🏴
#امام_سجاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنهای تکان دهنده از
#امام_حسین علیه السلام که
عمر بن سعد را به گریه انداخت
آیت الله #جوادی_آملی
⭕️قسم میخورم پشتیبان ولایت فقیه و حافظ روحانیت باشم
🌹🌱شهید #محسن_حججی:
🔻روحانیت و لباسشان برایم به اندازه چفیه مقدس است. من، حضرت آقا #امام_خامنه_ای را به اندازه امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دوست دارم. قسم میخورم که پشتیبان ولایت فقیه و حافظ روحانیت باشم.
روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم و سالگرد پرواز شهید محسن حججی گرامی باد
#شهادت_امام_سجاد
🍂قسمت این بود بال و پر نزنی
مرد بیمار خیمه ها باشی...
🍂حکمت این بود روی نی نروی
راوی رنج نینوا باشی....
▪️و اینک سالروز پَر كشيدنِ مردی اسـت كه در ساليان دراز ؛ غم عظيم عاشورا را لابه لای بغض هاي مناجات ؛ بـه آسمان هديه كرده اسـت و عاشوراى حسینى ؛ كتاب سرخى بود كه تفسیر ناب آن از زبان امام سجاد «علیه السلام» تراوید....
🏴اللّهُمَّ صَلِّ عَلي عَلِيِّ بْنِ الحُسَيْنِ سَيِّدِ العابِدِینَ...
#محرم
مَنْ کَربَلا نَدیدِه چِنینْ نالِه می کُنَمْ
زِینَب کِه دیدِه کرب و بلا راچِه کَردِه اَست💔
#حضرت_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
🌷فردی که داخل کلیپ میبینید شهید ابراهیم نابلوسیست که با وجود اصرار همرزمش از عقب نشینی خودداری میکند و به مبارزه خود با نیروهای اشغالگر اسرائیل ادامه میدهد
❤️جانم به این غیرت
🕊🇮🇷📖🌷
°بسمرَبّالشهدآوالصدیقین
اسلام علیک یا صاحب زمان ♥️🤚🏻
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
#الله_اکبر
🖤صلوات بر حضرت سید الشهدا (علیه السلام)🖤
♥️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ .
🖤پروردگارا درود فرست بر محمد و آل محمد.
♥️و صَلِّ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ الرَّشِيدِ.
🖤و درود و رحمت فرست بر حسين مظلوم شهيد شجاع.
♥️قتِيلِ الْعَبَرَاتِ وَ أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ.
🖤كشته اشك چشم خلق و اسير محنتها.
♥️صلاَةً نَامِيَةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً.
🖤رحمت و درودى بر آن حضرت فرست كه دايم
♥️در افزايش و نیکو و با بركت باشد.
♥️يصْعَدُ أَوَّلُهَا وَ لاَ يَنْفَدُ آخِرُهَا أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ
🖤عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلاَدِ أَنْبِيَائِكَ الْمُرْسَلِينَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ
♥️كه اول آن درود به آسمان صعود كند و انتها نداشته
🖤تا ابد باقى باشد. نيكوترين درود و رحمتى كه
♥️بر يكى از فرزندان پيغمبران مرسلت فرستى
🖤اى پروردگار عالمیان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسیـــن جان...
آقا جان به تو از دور #سلام
هر روز، زیارٺ ڪنم تو را
تا روبروے گنبدتان مےدهم سلام
هرجاڪه صحبٺ ازتو شدوذڪرخیرتو
دستم بہ سینہ،عرض ادب ڪردم،احترام
السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ
وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ
وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن
میدونید چرا سید الشهدا رو میگن مقطع الاعضاء ولی حضرت علی اکبر رو میگن ارباً اربا⁉️
بالای سرحضرت علی اکبر وقت نداشتند ، هر لحظه ممکن بود ابی عبدالله برسه ،
با عجله ضربه می زدند اینو میگن اربا اربا
اما بالای سر غریب همه عالم، امام حسین وقت داشتند دیگه کسی مزاحمشون نبود، با صبر آقارو کشتند،
قتلا صبرا...
اینو میگن فقطعوا....
ای واااای حسین😭
#تلنگر
میگماخیلیهاموناومدیمتویجبهہِ
فضایمجازیشهیدبشیمولیحواسمون
نیستوداریماسیرمیشیمحالاخوب
اومدیمبد نریم:)💔 . .
بدنبال تشییع جنازه ای براه میافتم
امامی که با حال بد و تب دارشان شاهد و ناظر وقایع تلخ کربلا بودند
امامی که پس از کربلا بیقرار
صدای کودکان و لحظات نوشیدن
آب و یاد عموی با وفا و... 😭
بیایید برویم اماممان به گردنمان
حق بسیاری دارند
با هم کنار جنازه
مطهرشان بنشینیم 😭
ناله هاي آتشين دارد مدينه
داغ زين العابدين دارد مدينه
مانده بر لب نغمه هاي دلنشينش
پاره پاره گشته قلب نازنينش
🖤شهادت امام سجاد
علیه السلام تسليت باد