چرا میگن صبحانه را خودت بخور ، ناهار را با دوستت و شام را به دشمن بده⁉️🤔
ابراهیم هادی ذوالفقاری🇵🇸
چرا میگن صبحانه را خودت بخور ، ناهار را با دوستت و شام را به دشمن بده⁉️🤔
آیا میدانید معنای کلمه ناهار چیست⁉️
🔹 دهخدا برای ما معنی میکند:
معنای کلمه ناهار در ادبیات فارسی
نا👈به معنای منفی و سلب کردن
آهار👈به معنای خورش و غذا
ناهار به معنای: غذا نخوردن
وقت ناهار است یعنی وقت نخوردن است
یعنی زمانی که نخوردن موجب سلامتی بدن میشود.
🔹 به طور خلاصه باید گفت👇👇
که در قرآن کریم تصریح شده است که غذای بهشتیان مشتمل بر دو وعده
👈صبح و 👈عشاء است
و بنابر مصرّح احادیث شریف و نیز متن های علمی معتبر طبّ قدیم،
👌ما هرگز وعده ای به نام ناهار نداریم
✅ و از اتّفاق مهمترین وعده غذایی شام است.
7.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ــ ــ جایگاھ دین و روحانیت
در ایران 1401 !
گوشت خرگوش🐰
برخی خوردن گوشت خرگوش را حلال و برخی دیگر مکروه می دانند، عده ای نیز سمت راست آن را حلال و سمت چپ را حرام می دانند.
در حالی که خوردن گوشت خرگوش مطلقاً حرام است.
توضیح المسائل مراجع، ج 2 ص 535 م 2784
ابراهیم هادی ذوالفقاری🇵🇸
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۸۶) 🌟 ادامه ی کتاب : 4⃣بخش چهارم : محبت شهيد به دوستان و آشنايا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۸۷)
🌟 ادامه ی کتاب :
4⃣بخش چهارم :
محبت شهيد به دوستان و آشنايان
✍ آقاي سعید خلیل نژاد- دوست شهيد
هر کسی که در دانشگاه آزاد اسلامي شهرستان بناب (از توابع آذربايجان شرقي) میخواهد با عباس آشنا شود، مرا به او معرفی میکنند. علاقهام به عباس آنقدر زیاد است که خانه و دفتر بسیج را از عکسهایش پر کردهام. از درِ خانه که وارد میشوم مادرم به اهل خانه میگوید عباس آمد! این که عکسهای عباس را در خانه نصب کردهام باعث شده که دوستان و فامیلهای ما به عباس علاقهمندتر شوند و او را بیشتر بشناسند. عباس بیدارم کرد و من تلاش میکنم که این بیداری را به دیگران هم هدیه کنم.
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۸۸)
🌟 ادامه ی کتاب :
4⃣بخش چهارم :
محبت شهيد به دوستان و آشنايان
✍ آقاي سعید خلیل نژاد- دوست شهيد
ایام سالگرد شهادت عباس بود. آن ایام در دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان بناب در آذربایجان شرقی مشغول تحصیل بودم من برای آشنایی بیشتر دانشجویان با سبک زندگی شهید عباس در فضای مجازی فعالیت میکردم.
یک شب در عالم رویا دیدم که عباس در ساختمانی بزرگ حضور دارد به جمعی که من هم جزوشان بودم گفت سالگرد شهادتم است زياد مهمان داریم کلید اتاقها را جدا کنید و اسم همه را بنویسید مهمان ها از شهرهای دور میآیند از آنها خوب پذیرایی کنید و به هرکدامشان یک اتاق جداگانه برای استراحت بدهید.
چند روزی که از این خواب گذشت با پدر شهید تماس گرفتم و خوابم را تعریف کردم پدر شهید برای من از شور مراسم عباس گفت که از دور و نزدیک خود را به سمنان رسانده بودند. عباس به مهمانهای مراسم سالگردش توجه داشت.
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۸۹)
🌟 ادامه ی کتاب :
4⃣بخش چهارم :
محبت شهيد به دوستان و آشنايان
✍ خانم باقرزاده نمازگزار مسجد و حسينيه بيت الزهرا(س)
یک روز در صفوف نماز جماعت در مسجد بیت الزهرا در شهر سمنان بودم. خانمي كنار من نشست كه بارها او را در مسجد ديده بودم. با هم احوالپرسی كرديم بعد از كمي گپ و گفت، به من گفت بیش از ده سال است که دوست دارم صاحب فرزند شوم ولی همچنان در ناامیدی به سر میبرم و فشار روحی و ناراحتی من روز به روز بیشتر می شود. من به او گفتم من یک حاجتی داشتم به شهید مدافع حرم عباس دانشگر متوسل شدم و او را واسطه بین خداوند متعال و ائمه اطهار(عليهم السلام) قرار دادم طولی نکشید که به حاجتم رسیدم. قدری از روحیات معنوی شهید برایش تعریف کردم. گفت مزارش کجاست؟ من نشاني امامزاده علی اشرف(ع) را به او دادم.
چند روز گذشت. یک روز در مسجد پيش من آمد و گفت ديشب خواب شهید را دیدهام. گفت دیدم وارد حياط امامزاده علی اشرف(ع) شدهام. نوری از مزار يك شهید میتابيد. به سمت نور رفتم. متوجه شدم که مزار شهید عباس دانشگر است. نشستم یک حمد و سوره خواندم. دیدم سر مزار شهید یک بسته کوچک خرماست. یک خرما را گرفتم و خوردم. از خواب بیدار شدم.
وقتی این خواب را برايم تعریف کرد. گفتم انشاءالله دیر یا زود صاحب فرزند بشوید. گفت اگر به لطف شهید، بچهدار شوم چند بسته خرما نذر میکنم و سر مزارش به زائران میدهم.
بعد از سه چهار ماه آن خانم باردار شد و زماني كه فرزندشان به دنيا آمد اسمش را زینب گذاشت.
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
#کتاب_تاثیرنگاه_شهید
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۱۹۰)
🌟 ادامه ی کتاب :
4⃣بخش چهارم :
محبت شهيد به دوستان و آشنايان
✍ آقاي حسین جعفری- از دوستان پدر شهید
برای پیگیری برگزاري یادواره شهدا به دو سه اداره و نهاد انقلابی مراجعه کردم و انتظار داشتم مشکلاتی را که برای برگزاری یادواره داريم حل کنند، ولی دستم را نگرفتند. آن روز خیلی ناراحت بودم و دغدغه داشتم به چه کسی مراجعه کنم. همان شب در عالم رويا عباس را کنار جوی آبی دیدم. خم شده بود داشت وضو میگرفت. وقتی من را دید گفت خیلی وقته از من خبری نمی گیری.
من چند لحظه ای مات و متحیر مانده بودم و او را نگاه می کردم. به منظره زیبای اطراف جوی آب و چهره نورانی عباس خیره شده بودم و به حال ایشان غبطه میخوردم می دانستم که عباس شهید شده. به او گفتم: من گرفتار شدم و بسیار زجر می کشم. با چهره بشاش گفت در این مسیر ثابت قدم باش. حرفش که تمام شد از خوشحالی از خواب پریدم.
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۲۳۰)
🌟 ادامه ی کتاب :
6⃣ بخش ششم :
مستندات شهيد
✍ دلنوشتههای شهید
1⃣ دل نوشته اول :
دنیا بوی خون گرفته است؛ ظلمت ظلم ظالم بر عالم، پرده افکنده است. آه ای کودک سوری...؛ آه ای کودکان یمن و عراق و ای مسلمانان به خون کشیده شده...؛ قدری تحمل کنید؛ قدری بیشتر دوام بیاورید.
دستان من یارای کمک به شما را ندارد، اما دلم به اندازه تمام شما آتش میگیرد.
خدایا! زنده نباشم و نبینم این ظلم را، پنج هزار کودک سوری در آلمان ربوده میشوند؛ به همین سادگی...! در کشوری که رئیسجمهور ما غرق خنده است یا در کشوری که ادعای حقوق بشرش گوش عالم را کر کرده است؛ این اخبار، دیگر برای ما طبیعی است.
انگار ما هم مثل BBC و CNN که این اخبار را در ردیف عادی قرار میدهند، ما هم چند ثانیهای متاثر شویم و دیگر هیچ!
آی بشر...آی انسان...فاین تذهبون؟ به کجا میرویم؟ حق، زیر چکمه باطل لگدمال میشود و صدای شکستن پهلوی مادرمان هر روز شنیده میشود و صدای هلهلهی لشکر شمر، گوشمان را از شنیدن صدای هل من ناصر ینصرنی اربابمان کر کرده است.
چه ستمی، چه ظلمی بالاتر از این میتوان کرد؟ مسلمان را سر میبرند، میسوزانند، تکه تکه میکنند، در مقابل دوربینهای جهانی و بعد مخابره میکنند. آنقدر که تو میبینی اما چشمانت را عادت میدهند.
خدایا! دلم تنگ است. هم جاهلم هم غافل، نه در جبهه سخت میجنگم نه در جبهه نرم.
کربلای حسین(علیهالسلام) تماشاچی نمیخواهد...یا حقی یا باطل... راستی من کجا هستم؟
خدایا! یا مرا از زمین بردار، یا دست من زمینگیر را بگیر! گناه، غرقمان کرده و غفلت، دلمان را سیاه کرده!
نشانهاش میخواهی؟ همین بی تفاوتی است!
حیوان اگر ببیند میرنجد ولی انسان به جایی میرسد که نمیرنجد!
خدایا کمکم کن! مرا آزاد کن از بند نفسانیت و هوسها!
خدایا بنده تو که باشم
آزادترین مخلوقم!
📗 کتاب " تاثیر نگاه شهید " (۲۳۱)
🌟 ادامه ی کتاب :
6⃣ بخش ششم :
مستندات شهيد
✍ دلنوشتههای شهید
2⃣ دل نوشته دوم
خدایا! چه کسی بهتر از تو میشنود؟ چه کسی بهتر از تو میبیند؟ خدایا اگر تو ما انسانها را نمیشنیدی و نمیدیدی چه بیچاره بودیم.
اگر تو ما را نمیخواستی کدام خواستنی به درد ما میخورد؟
ای مهربان! ای عطوف! ای زیبای من! دلم به غربتت میسوزد و تو چه تنهایی...
ای بهتر از هر بهترین!
خدایا! کاش دلم مأوای آرامش بود و آرامش تو هدیهای بسیار ارزنده است.
〰️〰️〰️〰️〰️➿〰️〰️〰️〰️〰️〰️
شهید عباس دانشگر دلنوشتههای اول تا پنجم را در اواخر سال ۱۳۹۴ در ایران به رشته تحریر درآورده است.
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
#کتاب_تاثیرنگاه_شهید