#اذان مغرب به افق تهران
ای شهید؛
نگین دعایت در قنوت برای ما مشکل گشاست.
#حی_علی_خیرالعمل
#التماس_دعا
#اذان.🕋♥️🕋
نت موبایل هااااا ⬅️
"OFF"❎
نت الهییییی♥️ ⬅️. "ON"✅
♥️😍وقت عاشقیه😍♥️
ببینم جا نماز هاتون پهنه؟🤨
😍به به خداست داره صدات میکنه😍
👑پادشاه دنیات👑
♥️🌷پروردگارت🌷♥️
♥️اَللهُ اَکبَر♥️
♥️اَللهُ اَکبَر♥️
♥️اَللهُ اَکبَر♥️
♥️اَللهُ اَکبَر♥️
💐اَشهَدُ اَن لا اِلَهَ اِلّا اَلله💐
💐اَشهَدُ اَن لا اِلَهَ اِلّا اَلله💐
🕊🌸اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدَاً رَسولِ اَلله🌸🕊
🕊🌸اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّدَاً رَسولِ اَلله🌸🕊
🌹اَشهَدُ اَنَّ عَلیِاً وَلِی اَلله🌹
🌹اَشهَدُ اَنَّ عَلیِاً وَلِی اَلله🌹
🌱حَیِّ عَلَی اَلصَّلاه🌱
🌱حَیِّ عَلَی اَلصَّلاه🌱
🕊🌱حَیِّ عَلَی اَلفَلاح🌱🕊
🕊🌱حَیِّ عَلَی اَلفَلاح🌱🕊
❤️حَیِّ عَلَی خَیرِ اَلعَمَل❤️
❤️حَیِّ عَلَی خَیرِ اَلعَمَل❤️
💚💐اَللهُ اَکبَر💐💚
💚💐اَللهُ اَکبَر💐💚
🕊🌿لا اِلهَ اِلَّا اَلله🌿🕊
🕊🌿لا اِلهَ اِلَّا اَلله🌿🕊
بدویین وضو بگیرین بریم نماز 💚
ألـلَّـھُــــــمَــ ؏َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـڪْ ألــــــــــْـفـــــَـرج🤲🏻♥️
🔸 ادامه ✨
عین الله نگاهم کرد🙂
و گفت بیا با هم به درون شهر برویم.
آرام آرام راهی شدیم.
کودکان شهر، مساجد خراب و ویران شده، انگار روح مرگ را در اینجا پاشیده بودند.🥀
غربت، حسرت و جماعتی که بی سامان از هرجا نمی دانستند چه کنند، به چه کسی پناه ببرند و صدای خمپاره ها و توپ هایی که برسر مردم فرود می آمد...😞🌾
به قبرستان رسیدیم
که کودکان و زنان و مادران برسر قبر عزیزان خود مویه می کردند. 🍂
عین الله کودکان را جمع کرد و لحظاتی با لبخند برای آنها هم پدر شد و هم برادر، هم غمخوار شد و هم مدافع، چشمانش از اشک پر شده بود ولی خود را آرام نشان میداد.😥
🛤 بعد از چند دقیقه که از آنها جدا شدیم رو به من کرد و گفت جوابت را گرفتی؟
✅ما اینجاییم که اینجا باشیم.
ما اینجاییم که #تکلیف مان را عمل کنیم.
ما اینجاییم که #غمخوار باشیم.
ما اینجاییم تا صدای #اذان اسلام برپا باشد.
ما اینجا آمده ایم که معنی #امنیت را بفهمیم، معنی لذت و آرامش را درک کنیم.
ما اینجاییم تا #لبخند بر لبان کودک مسلمان باشد،
تا مدافع #حرمت_انسانیت در مقابل وحشیهای سیاه پوش باشیم،
تا حامی زیبایی اسلامی باشیم که اصل آن بر #وحدت، #صلح و #مقاومت است•••🙂💚
5⃣
#شهیدانه
💟 خیلی ها با فرمانده لشکر کار داشتند؛ ولی نمی توانستند در ساعت مشخصی او را پیدا کنند. مسئولیت او طوری بود که وقت بیکاری نداشت. بیکاری که نه، اصلاً فرصت نبود اگر کسی با او کاری دارد، به راحتی بنشیند و با فرمانده خود صحبت کند.
🌼 فرماندهیِ لشکر کاری سخت و پیچیده بود.
از طرفی فرمانده لشکر، فرمانده لشکر اسلام بود و باید به رسم مسلمانی، ارتباطش با زیردستان را تقویت می کرد و در هر فرصتی گامی برای خدمت به آنان برمی داشت.
💟 برای حل این مسئله، ابتکار جالبی از خود نشان داد. نیم ساعت قبل از #اذان به #مسجد می رفت و می نشست؛ اینگونه هرکس با او کاری داشت می دانست اگر هیچجا دستش به فرمانده لشکر نرسد، نیم ساعت قبل از نماز می تواند او را در مسجد پیدا کند و به آسودگی حرفش را با وی در میان بگذارد.
🌼 این ابتکار سردار #شهید #محمود_کاوه ، علاوه بر آنکه قدمی در راه رفع مشکلات و رسیدگی به امور زیردستان محسوب می شد، روشی غیرمستقیم برای جذب دیگران به مسجد بود و باعث می شد توفیق #نماز_جماعت نیز عاید دیگران شود.
قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 22.
------🌸🍃🌸-------
@shahiydarefkayedkhordeh
------🌸🍃🌸-------