eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
28.2هزار ویدیو
75 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جاے شهید محسن دین شعاری خالی که میگفت: من راهم را انتخاب کرده ام و امیدوارم که شماهم درست خط مرا که پیروی از ولایت فقیه و برگزیدن شهادت است را انتخاب کنید 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
ابراهیم همیشه قبل از مسابقات دو رکعت نماز میخواند... ازش پرسیدم: چه نمازی می‌خوانی؟! گفت: دو رکعت نماز میخوانم و از خدا میخواهم یه وقت تو مسابقه حال کسی رو نگیرم... 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
CQACAgQAAx0CUyYOlAACHONhE5-V5AOaHy_GY8us7fd2HZ3jPwACmQsAApUpmFDotp2dPJyRHyAE.mp3
12.51M
🔊 | سبک 📝 قراره بی حسین به خونه برگردی 👤 حاج میثم ویژه 🍃🌹🍃🌹
14000212-19-hale-khoob-Low.mp3
6.18M
💔 💥سلسله سخنرانیهای بسیار جذاب ١٩ 🌹 استاد پناهیان 🍃🌹🍃🌹
دریا دل باش جوری که با یه سنگ کوچیک، که به سمتت پرتاب میشه مواج نشی... بهش میگن 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
[💔] خـــیــمــه ها را کرده ام بر پا، امان از داغدارم میکند ایــنــجا، امــــــــــان از بـوســـه مـیــزد مـــادرم مرا بــا گـریــه و مـضـطـرب میــگـفــت با بـابـا! امـان از رأس من بر نیزه خواهد رفت پـیـش میشود پیدا، امـــــــــــــان از 😔 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[💔] برگرد💔 🏴نماهنگ فوق العاده محشر فایل صوتی بالا بسیار زیبا و فوق العاده عالی کربلایی محمد حسین حدادیان 🎤 😭😭😭 🍃🌹🍃🌹
کانال شهید ابراهیم هادی
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_سی_سوم _بعد از یک هفتہ کلنجار رفتـݧ باخودم بالاخره جواب سجادے رو دادم
❤️ ❤️ _اردلاݧ اومد تو اتاقمو گفت... اسماء پاشو بریم بیروݧ با بی حوصلگے گفتم کار دارم نمیتونم بیام روسریمو بازور سرم کرد و چادرمم گرفت دستش و با زور هلم داد بیروݧ _صداشو کلفت کردو گفت وقتے داداش بزرگترت یہ چیزے میگہ باید بگے چشم با دادو بیداد هام نتونستم جلوشو بگیرم خوب حداقل وایسا آماده شم باشہ تو ماشیـݧ منتظرم زودباش _سرمو تکیہ داده بودم بہ پنجره و با چشم ماشیـݧ هایے رو کہ با سرعت ازموݧ رد میشدݧ و دنبال میکردم با صداے اردلاݧ بہ خودم اومدم. اسماء تو چتہ❓مثلا فردا بلہ برونتہ باید خوشحال باشے.چرا انقد پکرے❓ _نکنہ از تصمیمت پشیمونے❓هنوز دیر نشده ها❓ آهے کشیدم و گفتم.چیزے نیست نمیخواے حرف بزنے❓ کجا دارے میرے اردلا❓برگرد خونہ حوصلہ ندارم. _داشتم میرفتم کهف و الشهدا باشہ حالا کہ دوست ندارے برمیگردم الاݧ صاف نشستم و گفتم.ݧ ݧ _برو کهف و دوست داشتم آرامش خاصے داشت. نیم ساعت داخل کهف بودم خیلے آروم شدم تو ایـݧ یہ هفتہ همش استرس و نگرانے داشتم هم بخاطر جوابے کہ بہ سجادے دادم هم بے خیالے ماما. اردلاݧ اومد کنارم نشست:اسماء میدونم استرس دارے واسہ فردا _آهے کشیدم و گفتم.نمیدونے اردلاݧ مـݧ تو وضعیت بدیم یکم میترسم بہ کمک ماماݧ احتیاج دارم اما... اینطورے نگو اسماء باور کـݧ ماماݧ بہ فکرتہ.. بیخیال بہ هر حال ممنوݧ بابت امشب واقا احتیاج داشتم.. یک ساعت بہ اومدݧ سجادے مونده بود... _خونہ شلوغ بود ماماݧ بزرگترهاے فامیلو دعوت کرده بود همہ مشغول حرف زدݧوباهم بودݧ ماماݧ هم اینورو و اونور میدویید کہ چیزے کم و کسر نباشہ _از شلوغے خونہ بہ سکوت اتاقم پناه بردم روتخت ولو شدم و چشمامو بستم تمام اتفاقاتے کہ تو این چند سال برام افتاده بودو مرور کردم یاد اولیـݧ روزے کہ سجادے اومد تو اتاقم افتادم و لبخند بہ لبم نشست سجادے ݧحالا دیگہ باید بگم علے درستہ کہ از آینده میترسم اما احساس میکنم با علے میتونم ایـݧ ترس و از بیـݧ ببرم غرق در افکارم بودم کہ یدفعه.... داستان ادامه دارد بامــــاهمـــراه باشــید🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹رقیه جان! ▪️ عمه قربانت شود کمتر ببر نام حسین (ع) ▪️ اندکی دیگر تو هم مهمان بابا مى شوی (س) 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
اصلا رقیـه نه، مثلا دختر خودت ؛ یڪ شبــ میان ڪوچه بماند، چه مےشود؟😭💔 🍃🌹🍃🌹
صبح را آغاز می کنیم با نام دوست که جنبش عالم همه با یاد اوست آن خدایی که عشق را در ما نهاد مهر و محبت و هرچه زیباییست در اوست بسم الله النور به نام خدای همه 🌱 🍃🌹🍃🌹