#یا_رقیه💔
من گرفتـــارم ولی یارم گـــره وا میکنـد
یک رقیه گویم و صد مشکلم حل میشود
#شهادت_حضرت_رقیه(س)🥀
#تسلیٺ_باد🏴
🍃🌹🍃🌹
مداحی آنلاین - دختر فلج تهرانی و حضرت رقیه - استاد دارستانی.mp3
1.48M
🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س)
♨️ماجرای دختر فلج تهرانی و حضرت رقیه
👌 #پادکست بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #داستانی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🍃🌹🍃🌹
#یا وکیل
دارم یاد می گیرم
فقط
پیش تو حرفهای دلم را بزنم!
به نام خدای همه
•°🌱
#السلامعلیڪیااباعبدلله
بھنیتزیارتشمیخوانیم:
صَلَےاللّٰھُعَلَی۟ڪ۟یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰھ۟
السلامعلےمنالاجابھتحتقبتھ
السلامعلےمنجعلاللھشفاءفےتربتھ
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
مداحی آنلاین - عراقی مجنونتم من از ایران - محمدیان.mp3
2.82M
⏯ #استودیویی #جاماندگان #اربعین
🍃مثلا تو قبول کردی
🍃مثلا کوله بارمو بستم
🎤 #حسین_محمدیان
👌 #پیشنهاد_ویژه
🍃🌹🍃🌹
°•🌱
#مخاطب_خاص
ای داغدار ترین...
آقای رنج های عظیم!
تو در کجا روضه رقیه گرفته ای؟
راستی، اصلا کسی هست که تورا دلداری دهد؟!
آجرک الله عزیزِ دو جهان
یوسفِ در چاه!
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
•🌱
◾️زانوبغل ڪرده ولے
انگار خوابیده
◽️یاازنفس افتاده یا
اینبار خوابیده
◾️بر خشت خوابیدن
برایش ڪارسختے نیست
◽️طفلے ڪه تا دیشب بہ
روی خارخوابیده
◾️ شهادت حضرت رقیه (س) تسلیت باد
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
زیارتنامه حضرت رقیه سلام الله علیها
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
*اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِسـاءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ خَدیجَةَ الْکُبْرى اُمِّ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُخْتَ وَلِىِّ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَةِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَّةُ الْمَرْضِیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا التَّقیّةُ النَّقیَّةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الزَّکِیَّةُ الْفاضِلَةُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْبَهِیَّةُ، صَلَّى اللهُ عَلَیْکِ وَعَلى رُوحِکِ وَبَدَنِکِ،
🌹هدیه به حضرت رقیه(سلامالله علیه) پنج صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
#شهادتحضرترقیھ🖤
یک نفر باید دوباره
غسلِ یک زهرا کند...💔
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
52.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔳 #شهادت_حضرت_رقیه(س)
🌴وقتی که تو نیستی
🌴با اشکام حرف میزنم
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #زمینه
👌بسیار دلنشین
🍃🌹🍃🌹
#حرفقشنگ
اگرذهن رو بتونیم ڪنترلڪنیم
رفتارمون هم رو میتونیم ڪنترلڪنیم
مواظبفڪرامونباشیم...✌️🏻
#استـــادپناهیان🌱
🍃🌹🍃🌹
چشمها.mp3
2.67M
🎙بشنوید: «چشمها»
با نوای #حاج_محمود_کریمی
در چشم ما جاماندگان دنیا خرابه است
تا دختر جامانده ویرانهنشین است
ما با رقیه عالمی داریم امسال
در سینه ما آرزوی اربعین است
🖊مجید تال
🏴 شهادت ریحانة الحسین، حضرت رقیه(سلاماللهعلیها)، تسلیت باد.
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
💔
عنایت حضرت رقیه (س) مدافع حرم را به آرزویش رساند
ساعت ۸ صبح بود که سه نفر از نیروهای جبهةالنصرة که تجهیزات سنگین با خود داشتند، مدافعان حرم را از داخل یک ساختمان زیر گلوله گرفتند؛
سیداصغر همراه با یکی دیگر از رزمندگان رفت تا نیروهای داخل ساختمان را از پای دربیاورد که توسط یکی از آن سه نفر به شهادت رسید.
شب عملیات، در دفترچهاش نوشته بود: دوست داشتم در تیم هجوم باشم، متوسل به دستان کوچک #حضرت_رقیه (س) شدم و حاجتم برآورده شد و دعایم مستجاب شد و آنچه میخواستم را به من دادند!
از نوشتههایش معلوم بود که میدانست در آن عملیات #شهید میشود...
در واقع همه اتفاقهای مهم زندگی سیداصغر در دو سال قبل شهادتش رقم خورد، در این دو سال
👈ازدواج کرد،
👈کربلا رفت،
👈ملبس شد و...
به شهادت رسید.🥀
#شهید_سیداصغر_فاطمی_تبار
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
همیشه برایم سوال بود اینکه مردم به تعارف به هم میگویند «قدم رنجه فرمودید» یعنی چه؟!
تا اینکه شما معنیاش کردید، بزرگترین خانوم کوچولوی عالَم!
«قدم رنجه» یعنی كه رنج كشيدی با هر قدمت...
و دل پدرت خون بود از رنجِ قدمهات... از بالایِ بلندى...
#سلام_برحضرت_دُردانه
#حضرت_رقيه_سلام_الله_عليها
#امام_حسين_عليه_السلام
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 عزاداری شهید سلیمانی در حرم حضرت رقیه سلاماللهعلیها
🏴 به مناسبت سالروز شهادت حضرت رقیه سلاماللهعلیها
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
خاتون و قوماندان
(روایت زندگی امالبنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی)
📍بیتابی دختر و معجزه حضرت رقیه!
علیرضا کارت پرواز نداشت، اما تا آخرین مرحلۀ ورود به محوطۀ فرودگاه با ما آمد. طوبی رهایش نمیکرد. گوشۀ کت پدرش را چسبیده بود و نمیگذاشت از ما جدا شود. علیرضا نگران طوبی بود. پیوسته به من و پدرم اشاره میکرد که جدایش کنیم، اما طوبی ماجرا را فهمیده بود. حاضر نبود چند میلیمتر هم از پدرش فاصله بگیرد. خوراکی و شیرینی هم فایده نکرد. رزمندهها منتظر علیرضا بودند. مستأصل شده بودیم. تأخیر چندساعته برای پروازهای منطقۀ جنگی طبیعی بود و ما میدانستیم که باید چند ساعتی منتظر باشیم. اما علیرضا بیش از این نمیتوانست بماند. متوسل شدم به حضرت رقیه. علیرضا ناچار بهانه کرد که باید برود سرویس. طوبی گفت: «نه! تو میخوای فرار کنی!»
- نه! برو بغل آقاجونی. من زود بروم و برگردم.
راضی شد و پدرم او را بغل گرفت. به محض اینکه پدرم طوبی را بغل گرفت، گردنش کج شد روی شانۀ پدرم و خوابش برد. هنوز پاهای طوبی در آغوش علیرضا بود که خوابش برد! معجزۀ حضرت رقیه را اینجا دیدم. سه سالۀ امام حسین طاقت بیتابی یک دختر سه ساله برای پدرش را نداشت.
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#عاشقانہ_دو_مدافع #قسمت_شصت_یکم _هیچے میگم میخواے بریم کهف❓ سرمو بہ نشونہ ے تایید نشوݧ دادم قبول ک
#عاشقانہ_دو_مدافع
#قسمت_شصت_دوم
_ماشیـݧ علے دستم بود اما دست و دلم بہ رانندگے نمیرفت
سوار تاکسے شدم و روبروے پارک پیاده شدم
روے نیمکت نشستم و منتظر موندم
مریم دیر کرده بود ساعت و نگاه کردم ۴:۳۵ دیقہ بود. شمارشو گرفتم جواب نمیداد
ساعت نزدیک ۵ بود اگہ با محسنے باهم میومدݧ خیلے بد میشد
_ساعت ۵ شد دیگه از اومد مریم ناامید شدم و منتظر محسنے شدم
سرم تو گوشیم بود کہ با صداے مریم سرمو آوردم بالا
مریم همراه محسنے ، درحالے کہ چند شاخہ گل و کیک دستشوݧ بود اومدن...
_با تعجب بلند شدم و نگاهشوݧ کردم ، مریم سریع پرید تو بغلم و گفت:تولدت مبارک اسماء جونم
آخ امروز تولدم بود و مـݧ کاملا فراموش کرده بودم. یک لحظہ یاد علے افتادم ، اولیـ سال تولدم بود و علے پیشم نبود. اصلا خودشم یادش نبود کہ امروز تولدمہ امروز ک بهم زنگ زد یہ تبریک خشک و خالے هم نگفت. بغضم گرفت و خودمو از بغل مریم جدا کردم
_لبخند تلخے زدم و تشکر کردم
خنده رو لبهاے مریم ما سید
محسنے اومد جلو سریع گفت: سلام آبجے ، علے بہ مـݧ زنگ زد و گفت کہ امروز تولدتونہ و چو خودش نیست ما بجاش براتو تولد بگیریم
مات و مبهوت نگاهشوݧ میکردم
دوباره زود قضاوت کرده بودم راجب علے
مریم یدونہ زد بہ بازومو گفت: چتہ تو ، آدم ندیدے❓
_دوساعتہ دارے ما رو نگاه میکنے
خندیدم و گفتم؛ خوب آخہ شوکہ شدم، خودم اصلا یادم نبود کہ امروز تولدمہ. واقعا نمیدونم چے باید بگم
چیزے نمیخواد بگے. بیا بریم کیکتو ببر کہ خیلےگشنمہ
روے یہ نیمکت نشستیم بہ شمع ۲۲سالگیم نگاه کردم از نبودݧ علے کنارم و مسخره بازیاش ناراحت بودم حتے نمیدونستم اگہ الان پیشم بود چیکار میکرد❓
_کیکو میمالید رو صورتم❓در گوشم بهم میگفت خانمم آرزو یادت نره ، فقط لطفا منم توش باشم. اذیتم میکردو نمیزاشت شمع و فوت کنم❓آهے کشیدم و بغضمو قورت داد
زیر لب آرزوکردم "خدایا خودت مواظب علے مــݧ باش مـݧ منتظرشم"
شمع و فوت کردم و کیکو بریدم
مریم مث ایـݧ بچہ هاے دو سالہ دست میزدو بالا پاییـݧ میپرید
_محسنے بنده خدا هم زیر زیرکے نگاه میکردو میخندید
لبخندے نمایشے رو لبم داشتم کہ ناراحتشوݧ نکنم
مریم اومد کنارم نشست: خوووووب حالا دیگہ نوبت کادوهاست
إ وا مریم جاݧ همیـنم کافے بود کادو دیگہ چرا
وا اسماء اصل تولد کادوشہ ها. چشماتو ببند
حالا باز کـ. یہ اد کلـݧ تو جعبہ کہ با پاپیو قرمز تزئیـ شده بود
گونشو بوسیدم گفتم واااااے مرسے مریم جاݧ
_محسنے اومد جلو با خجالت کادوشو دادو گفت: ببخشید دیگہ آبجے مـݧ بلد نیستم کادو بگیرم ، سلیقہ ے مریم خانومہ ، امیدوارم خوشتوݧ بیاد
کادو رو باز کردم یہ روسرے حریر بنفش با گلهاے یاسے واقا قشنگ بود
از محسنے تشکر کردم. کیک و خوردیم و آماده ے رفتـݧ شدیم. ازجام بلند شدم کہ محسنے با یہ جعبہ بزرگ اومد سمتم: بفرمایید آبجے اینم هدیہ ے همسرتوݧ قبل از رفتنش سپرد کہ بدم بهتو
_از خوشحالے نمیدونستم چیکار باید بکنم جعبہ رو گرفتم و تشکر کردم
اصلا دلم نمیخواست بازش کنم
تو راه مریم زد بہ بازومو گفت: نمیخواے بازش کنے ندید پدید❓
ابروهامو بہ نشونہ ے ن دادم بالا و گفتم: ببینم قضیہ ے خواستگارے محسنے الکے بود
دستشو گذاشت رو دهنشو آروم خندید بابا اسماء جدیہ
_خوب بگو ببینم قضیہ چیہ❓
هر چے صب گفتم: واقعیت بود
خوب❓
میشہ بشینیم یہ جا صحبت کنیم❓
محسنے و چیکار کنیم❓
نمیدونم وایسا
رو کردم بہ محسنے و گفتم: آقاے محسنے خیلے ممنو بابت امروز واقا خوشحالم کردید شما دیگہ تشیف ببرید ما خودمو میریم
پسر چشم و دل پاکے بود ولے اونقدرام حزب اللهے نبود خیلے هم شلوغ و شر بود اما الا و مظلوم شده بود
_سرشو آورد بالا و گفت: خواهش میکنم وظیفم بود ، ماشیـݧ هست میرسونمتوݧ
دیگہ مزاحمتو نمیشیم
چہ مزاحمتے مسیرمہ ، خودم هم باهاتو کار دارم
آخہ مـ با مریم کار دارم
آها خوب ایرادے نداره مـݧ اینجا ها کار دارم شما کارتوݧ تموم شد بہ مـݧ زنگ بزنید بیام
بعد هم ازموݧ دور شد
_بہ نیمکتے کہ نزدیکمو بود اشاره کردم ، مریم بیا بریم اونجا بشینیم
خوب بگو ببینم قضیہ چیہ❓
إم ...إم چطورے بگم❓میدونے اسماء نمیخوام بهت دروغ بگم کہ. مـݧ وحید و دوست دارم
خندیدم و گفتم: منظورت محسنے دیگہ❓خب پس مبارکہ
آره. اما یہ مشکلے هست ایـݧ وسط
چہ مشکلے❓
خوانوادم
چطور❓اونا مخالفـ❓
اونا بہ نظر مـݧ احترام میزارݧ اما...
اما چے❓
_اسماء پسر عموم هم خواستگارمہ از،بچگے دائم عموم داره میگہ کہ مریم و ساما مال همـ. اما مـ ساما و میخوام او منو روحرف عموم هم نمیش حرف زد
اینطورے کہ نمیشہ مریم یہ روز با پسر عموت دوتایے برید پیش عموت ایـ حرفایے کہ زدے و بهش بگید
نمیشہ
_میشہ تو بہ خدا توکل کـݧ
اوووم. اسماء یہ چیز دیگہ ام هست...
ادامه دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
2.mp3
4.89M
📚#راز_درخت_کاج
🍂خاطرات مادر شهیده زینب کمایی
قسمت2⃣
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
#قرار_عاشقی
باز هم از گوشهٔ ایوان نگاهی کن به من
میشوم در مرقدت مهمان نگاهی کن به من
#سلام_آقا
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ حسین آقا! میگی ما رو آوردن اینجا، کی خریدَتت؟
- من یکی رو که حضرت رقیه خریده، بقیه رو نمیدونم...
#شهید_حسین_امیدواری
🍃🌹🍃🌹
در کوچه به کوچه های جهان دنبالت میگشتم
که کسی نجوا گونه در گوشم گفت:
آیا قلب را هم گشتی؟!
قطعا در قلبت پیدایش میکنی...
#آقا_جانم_العجل
🍃🌹🍃🌹
°•🌱
که از دوریات داریم
میمیریم ذره ذره!
دستمان به دامنت!
کار اربعینمان بسته به اذن شماست آقا...💔
#اللهمالرزقناڪربلا🥀
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🌱
🔴🎥کوچکترین خادم امام حسین(ع)
با چه محبت و حسی از زائرین پذیرایی می کند...
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹