eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
دستم چرا به گوشه ی دامان نمی رسد؟! پایم چرا به خیمه ی جانان نمی رسد؟! در طول عمر، درد زیادی چشیده ام دردی به تلخی غم هجران نمی رسد .....؟ اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
درصبحی زیبا صمیمی ترین سلام هاو درودها تقدیم شما مهربانان امید که طلوع امروز آغازخوشی هاتون باشه وشادی و برکت و آرامش مهمان‌همیشگی خونه‌هاتون درود پگاهتون پر مهر ☀️ 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 به سینه‌های محبان، سـلام بایــد داد که قلب سینه‌‌زنان بارگاه معشوق است و اگر پرسیدند رمز پیروزی دستهای خالی بر آن همه ادوات نظامی دشمن چه بود؟!! بگو... قلبی مالال از عشق به پیامبر جان و اهل‌بیت مکرمش 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
‌ و به قول شهید محمدحسین محمدخانی: شهید نشوی می‌میری ؟ 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
✨ در خانه ما مرسوم هست که برای همدیگه نامه می‌نویسیم. نزدیک بله برونم بود و ناراحت از اینکه پدرم در مراسمم نیست...😕 ✨ شب خواب بابا را دیدم و گفت نامه‌ای بنویس یکی از همرزمانم می‌آید منزل و ایشان در مراسم هم حاضر می‌شوند اما نمیدانستم کدام همرزم بابا...🤔 ✨ نامه‌ای نوشتم و شرح دادم و آدرس و روز مراسم را هم نوشتم گذاشتم خانه و گفتم این نامه را کسی نخواند همرزم بابا که آمد بدهید به او و رفتم بیرون از خانه سرکار...🚶 ✨ همان روز حوالی ظهر زنگ درب خانه به صدا درآمد، برادر کوچکم درب منزل را باز کرد، چیزی که دید قابل پیش بینی نبود... سردار سلیمانی پشت درب بود... به مادر گفت برو چادر سرکن حاج قاسم پشت درب است. مادر که باورش نمیشد گفت مگه حاج قاسم بیکار است بیاید منزل ما؟ اما آمد!😍 ✨ نامه را در بسته دادند به سردار لبخندی زد و پرسید مراسم ساعت چند است؟ شب مراسم درب خانه عروس را زدند همه به هم نگاه کردند و از همدیگر پرسیدند منتظر فرد دیگری بودید!!! جواب‌ها منفی بود. درب باز شد...سردار پشت درب بود... آمد داخل و قول پدر عملی شد... بالاخره سوریه‌ای ها لقب درستی به داده بودند...🌼 🌹 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠شهید مدافع حرم شهیدی که دوست داشت زمینه ساز لقب بگیرد تا 🎥روایت خواهر شهید مدافع حرم مصطفی نبی لو از وصیت شهید ✅انتشار به مناسبت سالروز شهادت شهید نبی لو 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 🕊•° 〖دݪبستہ‌دنیانبودن..:) باهردردےجانمی‌زدن🌿 میگفتن‌فدا‌سر‌حضرت‌زهرآ شهید‌زندگےکردن‌یعنی‌همه‌سختی،هارو به‌جون‌خریدن‌براےفداشدن♥️🖇〗 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#فنجانےچاےباخدا #قسمت_100 او حق نداشت.. من تازه پیدایش کرده بودم.. نه شهادت، نه مردن..  با جمله ی
مذهبی ها عاشقانه هایشان بویِ هوس نمیداد.. عطرشِ مثل نسیمِ دریا خنک بود.. خنکِ خنک.. بسته را باز کردم. یک روسریِ زیبا و پر نقش و نگار.. دست در جیبش کرد و سنجاقی زیبا و آویز از آن در آورد ( اینم سنجاقش.. که وقتی لبنانی میبندین، با این محکمش کنید تا یه وقت باز نشد..) و این یعنی روسری ایت را زیبا سر کن.. شبیه به دخترکانِ عروسِ خاورمیانه... حالا دیگر روزهایِ زندگیم، معمولی و روتین نمیگذشت. پر بود از شبیه به هیچ کس نبودن. مدام حسرت میخوردم که ای کاش سرطان و مرگ، فرصتِ بیشتریِ برایِ ماندن کنار این مرد جنگ ارزانیم کند. مردی که لباسش از زره بود و قلبش از طلا..  به کمر سلاح میبست و با دست، باغی از عشق میکاشت.. این بود اعجازِ شیعه، و پدر در گرمابه و گلستانش، رفاقت میکرد با ابلیس.. اسلام چیزی جز انسانیت نبود و شیعه شاهی جز علی.. علی خط به خطِ نفسهایش انسان  نوازی میکرد..  چه بر پیشانیِ دوست، چه بر قلبِ دشمن. بیچاره پدر که بوته ی احساسش را سوزاند و کینه ی پر حماقت به جایش نشاند. اصلا مگر میشود علی را شناخت و دوست نداشت؟؟ و چیزی که در این بین سوال میشد بر لوحِ افکار، مطالبی بود که از بعضی شیعیان در مورد عدم برادری و وحدت بینِ شیعه و سنی، در شبکه هایِ اینترنتی میخواندم و تعجب، آفت میشد در جانم. مگر میشد پیرو علی باشی و رسمِ بددهانی و آزردن بدانی؟؟ مگر میشد شیعه ی امیر بود و دل خنک کرد به کشتارِ مظلومانِ سنی در یمن و فلسطین و سوریه؟؟ اصلا مگر امکان دارد که سنگ مولا را به سینه زد و دهان باز کرد به زنازاده خواندنِ هر چه پیروِ اهل سنت است؟؟ دلی که علی پادشاهش باشد، زبان قلاف میکند و پنجه مشت.. علی، ابن ملجم را دایه گی کرد. پیرو اهل سنت که دیگر جای خود دارد. اگر حرامزاده ایی هم باشد از قبیله ی وهابیت است. نه مادر و برادرِ سنی من، که حب علی لقمه به لقمه در کام جانشان نشسته بود. من معنی برادری را بینِ پنجه هایِ گره خورده ی حسامِ علی پیرو، در انگشتانِ دانیالِ سنی دیدم. در بند پوتینی که هر دو گره زدند و عزم ایستادن کردن در مقابل حیوان صفتانِ داعشی. در زندگیِ من که حسامِ شیعه نجاتش داد و عملیاتی که دانیالِ سنی انجام اش.. این بود رسمِ برادریِ شیعه و اهل سنت... روزها میدویید و کام عمرم ملس میشد به شیرینیِ محبتهایِ حسام و تلخ از مرگی که عطرِ کافورش را در چند قدمی ام حس میکردم.. حسام یک روز درمیان بعد از کار، قبل از رفتن به خانه خودشان، به دیدنم میآمد و چشمه ایی جدید از محبتش را ارزانی ام میداشت.   و صبورانه، صبر به خرج میداد محضِ تحملِ کج خلقی هایِ منوط به روزهایِ بی حالی و دردم.  هر بار که بی قراریم را میدید، صوتِ قرآنش را مسکنی میکرد بر بی تابیم و من قطره میشدم از فرطِ خجالت که او سالم است و جوانی هدر میدهد به پایِ نفس هایِ یکی در میانم. ( مردهایِ مذهبی عاشقترند اما فقط مهربانی شان گره خوردست با حجب و حیا..) مدتی به همین منوال گذشت و از نبض نبضِ احساسم، آذین بستم خاطراتم را. تا اینکه به ایام محرم نزدیک میشدیم و به واسطه ی حضورِ پروین در خانه، مدام تلوزیون روشن بود و نوایِ عزاداری در فضا میپیچید. حالا من هم شیعه بودم اما مریدی که غریبی میکرد و گنگ، تماشا.. گاهی پای تلوزیون می نشستم و به پیاده روی مردم خیره میشدم. اینها به کجا میرفتند..؟؟ این همه عشق دقیقا از کدام منبع انرژی ساطع میشد که دل، پا خسته کند برایِ رسیدن به معشوق.. امیرمهدی و دانیال گوشه ایی از سالن به بحث در مورد مسائل کاری مشغول بودند و من هر ازگاه گوش تیز میکردم که حرف از رفتن به ماموریت نباشد، که اگر باشد ریه تنگ میکنم، محض مردن. تلوزیون مستندی از پیاده روی میلیونی به سویِ کربلا را پخش میکرد.  به طرز عجیبی دلم پرنده شد، بال گشود و میل پریدن کرد.  چقدر تا مرگ فاصله داشتم؟؟ یعنی میتونستم برایِ یکبار هم که شده قدم زدن در آن مسیر را امتحان کنم؟؟ با افکاری پیچیده و درگیر به اتاقم رفتم.  ↩️ ... : زهرا اسعد بلند دوست 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
✌️چجوری ‌تو ‌رختخواب شهیـــــــ😍ــــــــد بشیم؟ 🎙اززبان‌شهید۱۴ساله... 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
رفیق ࢪوزاے ٺنـھایـے یہ شہیـد گمنامِـ.... 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️ ما اهل اینجا نیستیم ، ما اهل جای دیگر هستیم . باید برای اونجا خیلی تلاش ڪنیم . دلهـا رو بسپارید بہ خدای متعال . متوسل شوید بہ ائمه اطهار ... در رأس اونها امام حسین (ع) شهـید عزیز . امروز زیر پرچم حضرت آیت الله العظمی خامنہ ای داریم این سپاه و این لشڪر رو اداره می ڪنیم ، ڪه تحویل‌ بدیم بہ عجل الله تعالی فرجہ . 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi