#بر_خوشه_خاطرات
همسر شهید سیدحمید موسوی میخواهد با شوهرش تنها باشد.
میسپارند خدامِ خانم با فاصله هوایش را داشته باشند. پیکر شهید بههمریخته و سوخته است.
همسر شهید اصرار دارد بند کفن را باز کند و برای آخرین بار همسرش را بو کند! خدام اجازه نمیدهند.😭😭
همسر شهید میگوید: میدونم از حمید چیزی نمونده، پس این حجم از کفن و پنبه چیه؟
زیر دستش تکه استخوانی حس میکند. خدام حریف نمیشوند. بند کفن را باز میکند به این شرط که با دست آن را لمس کند
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi