💢مینویسیم برای بچه های مظلوم فراجا
🔸مینویسم برای آنان که حضورشان در همه جا هست ولی دریغ از یادشان
🔸مینویسم برای مظلوم مقتدر، آنان که به وقت مشکلات حضورشان در حکم فرشته نجات هست و در روزهای خوشی یاد میشود از آنها با اصطلاح مزاحمان همیشگی، آنان که پیکرشان برای امنیت میشود سپر تیر و تیزی اشرار و اراذل، به وقت امنیت دلشان میشود سیبل تیر نوع افکار و طرز رفتار
🔸مینویسم برای جان برکفان عرصه نظم و امنیت، آنان که ستارههای شب را بر دوش میکشند تا دلیل روشنی برای تاریکی شب شهر باشند، همان شهری که با روشنایی آفتاب و بعد از خوابی همراه با آرامش و امنیت در سایه همان مردان امنیت ساز عدهای هجمه زخم زبانها برایشان مستفیض کنند تا مُسَکِنی باشد برای آلامشان
🔸مینویسم برای تقویم بی تعطیل همان کسانی که در همه مناسبتها و تعطیلات در همه فصول و شرایط آب و هوایی، در همه مکانها و زمانها از نقطه صفر مرزی گرفته تا شهرها و روستاها، از ارتفاعات کوهای سر به فلک کشیده تا کف جاده، خیابان و سر چهارراهها توقف و مکث برایشان معنی ندارد، همان عده که در ایام تعطیل و فراغت مردم اینان حجم کارشان چند ده برابر میشود تا فراغتی به مشکلی تبدیل نشود
همانها که شرمنده بچه دبستانی خود میشوند وقتی که بعد تعطیلات عید نوروز معلم موضوع انشا را؛ تعطیلات عید نوروز را چگونه سپری کردید اعلام میکند
🔸مینویسم برای مادران، همسران و فرزندان چشم به راه، همانهایی که حتی صدای زنگ تلفن لرزه بر دلشان میاندازد که شاید پشت خط منادی خبری ناگوار باشد، همان خانوادههای خانه بر دوش سه سال منطقه شرق کشور، چند سال غرب و چند سال هم مناطق گرم و سرد و صعب المعیشه، کودکانی که نباید خود را زیاد با دوستان مدرسه وفق دهند چون شاید سال دیگر شهر دیگر، کودکانی که وقتی صبح از خواب بیدار میشوند پدر به مأموریت رفته است و شب تا دیر وقت باید سنگینی خواب را بر چشمانشان تحمل کنند تا شاید پدر را امشب ببینند و بخوابند
🔸مینویسم برای جوان پرپر شده آن هم نه در دوره جنگ بلکه در زمان امنیت و آرامش زمانی که مهیبترین صدا برای گوش ما صدای آهنگ هندزفری باشد دریغ از آنکه چند صد کیلومتر انطرف تر لب مرز صدای خمپاره، نارنجک و باران تیر، سرب داغ و ترکش میشود بهترین آهنگشان
🔸مینویسم برای شهدای گمنام آنان که خبر شهادتشان عادی و در سکوتی تلخ در اندک رسانههای مرتبط پخش میشود، نه یادبود و یادواره و مستندی برایشان برگزار میشود و نه نامی از آنها در محافل و مجالس برده میشود.
معاونت فرهنگی و اجتماعی پلیس سبزوار
#شهدای_فاطمیه
#انتقام_سخت
#راسک
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 آغاز مراسم تشییع پیکر مطهر شهید استوار یکم علیرضا اکبری از جلوی درب کلانتری ۱۱شهید شوقی شهرستان بجستان
#شهید_علیرضا_اکبری_مزار
#شهدای_فاطمیه
#انتقام_سخت
#راسک
🚩 دل کندن سخت است حتی اگر از پرندهای توی خانه باشد.
دل کندن سخت است و ما شیعهها خیلی سوختهایم از این دل کندنها!
🚩 مولای رمضان وقتی دل از فاطمهاش برید کف دستها را زد به هم؛ یعنی که کارم تمام است، یعنی دیگر چیزی برای از دستدادن ندارم!
یک حالتی هم دارد علی(ع) وقتی غمهایش را به خورد خاک میداد!
🚩 نمیدانم این رفقای شهدا چه حالی بودند وقتی میخواستند بیایند بیرونِ قبر. کف دو دست را محکم میزدند روی خاک. شاید التماس میکردند دستشان را بگیرند!
#شهید_امیرمحسن_حسننژاد
#شهید_حسین_سرنگی
#راسک
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🚩 «چی شده رئیس؟!»
تکیهکلامش رئیس بود. توی اتاق که آمد، فهمید آب و روغن قاتی کردهام!
گفت «چی شده رئیس؟! تو فکری؟!»
در مورد تغییر مواضع توپهای پدافندی بهش گفتم و اینکه مهندسی نمیتواند توی این ماجرا به ما کمک کند.
🚩 دستمان توی پوست گردو بود. استادِ بنا نداشتند و گیر بودیم. شیرینِ قضیه این بود که یکماهه باید کار را جمعوجور میکردیم. گزارشش را هم باید تصویری میفرستادیم بالا...
🚩 حسین که شنید، خاطرجمع و محکم گفت: «بسپار به من رئیس...!» آستین بالا زد. همهفن حریفِ گردان افتاد جلو؛ فرمانده آتشبار بود، شد استادِ بنا! و با کمک بقیه، سه روزه کار را تمام کرد...
👤 راوی: آقای خراسانی
✍️ احمد کریمی
#شهید_حسین_انتظاریان
#راسک
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi