eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
26هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 چقدر دلتنگ زیارتیم ارباب... تا به زیارتتان نرفته بودم، مےترسیدم از زنده ماندنم بعد از کربلا مےپرسیدم چطور آدم هایی که به کربلا رفته اند ، مےتوانند زنده بمانند چرا از هجر، نمُرده اند؟! وقتی مرا به کربلایتان رساندید... از زنده ماندن بعد از سفر، خیلی مےترسیدم اما لطفتان، آرامشی غریب، در دلم انداخت در آرامش، زیارت کردم در آرامش، وداع کردم در آرامش، به وطن رسیدم غافل از آنکه وطن اصلی همه محّبان شما ست ارباب! تا چند وقت سرمست همان آرامش بودم تا اینکه کم کم جای خودش را به داد و بعد شدم من با این های فراق، غریبه نیستم اما به اشتیاق ساداتتان قسم دلتنگ زیارتیم... 💔 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
هوالمحبوب: الہی جـون بدم برا سہ سـالت حسـین که زنجـیر دلـم دسـت اسـت حسـین برایـمان خـوانـد و برایـمان عـمل کرد ، تا یاد دهـد مسیر دلـداگے را ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🚩روضه 🚩از زبان همسر شهید 🔹کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید 🔹آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت 🔹یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود..‌ 🔹و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه! به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد😭 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🚩روضه 🚩از زبان همسر شهید 🔹کفن را باز نکردند برای بچه ریحانه پرسید اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه آرام در گوشش گفتم این بابا مهدی یکهو داد ‌زد نه، این بابای منه دوباره در گوشش گفتم ریحانه جان، یک کار برای من می‌کنی با همان حال گریه گفت چه کار؟ بوسیدمش گفتم پاهای بابا را ببوس پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟ گفتم همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم گفت من هم نمیبوسم گفتم باشه ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید و دوباره بوسید 🔹آمد توی بغلم و گفت مامان از طرف تو هم بوسیدم حالا چرا پاهایش گفتم چون پاهاش همیشه خسته بود درد می‌کرد چون برای دفاع از حرم حضرت زینب و قدم برمی‌داشت 🔹یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان می‌دهد همه حواسم به ریحانه بود..‌ 🔹و از مهرانه سه ساله غافل بودم به برادرم التماس کردم ببردش گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر می‌دید طاقت میآورد؟ نه! به خدا که بچه‌ام دق می‌کرد😭 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
همه گویند  به پدر  حساس است یکنفر نیست بگوید که به  حساس است کاش از گلک ناز و قشنگ نوه‌ فاطمه بردردڪمرحساس است.. شهادت‌حضرت‌رقیه‌(س)تسلیت‌باد...🖤 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی‌بی خاتون سلام‌الله‌علیها ▪️با تمام اين اسيران فرق داری قصه چيست!!؟ ▪️هركسی آمد به احوالت بخندد،گريه كرد... 🚩اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ 🔹️آقا مجتبی تهرانی: ▫️ حاجت های بزرگ خودتان را از آقازاده‌ های کوچک امام حسین(حضرت علی اصغر«ع» و حضرت رقیه«ع») بگیرید. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi