#شهیدانه ♥️↓
هر وقت از جستجو برمی گشتیم قمقمه من خالی بود اما قمقمه مجید پر بود. لب به آب نمی زد انگار دنبال یک جای خاص بود.
نزدیک ظهر روی یک تپه کوچک توی فکه نشسته بودیم. حالت مجید خیلی عجیب بود.
با تعجب به اطراف نگاه می کرد. یکدفعه بلند شد و گفت: پیدا کردم. این همان بلدوزره!
بعد هم سریع به آن سمت رفتیم. در کنار بلدوزر یک خاکریز کوچک بود. کمی آنطرف تر یک سیم خار دار قرار داشت. مجید به آن سمت رفت. انگار اینجا را کاملا می شناخت!
خاکها را کمی کنار زد. پیکر دو شهید گمنام در کنار سیم خاردار نمایان شد.
مجید قمقمه آب را برداشت و روی صورت شهدا می ریخت. آبها را می ریخت و گریه می کرد.
می گفت : بچه ها ببخشید اون شب بهتون آب ندادم. به خدا نداشتم.....
مجید روضه خوان شده بود و ...):
سرباز روح الله
#شهیدمجیدپازوکی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهیدانه ♥️↓
در یکی از نوارهای مصاحبه اش می گوید:
«راه را گم کرده بودیم، همهی ابزارهای مادی از کار افتاده بود! دیگر هیچ امیدی نداشتیم... بچه ها مضطرب به سمت من آمدند، پرسیدند تورجی! راه را پیدا کردی؟کمی نگاهشان کردم، چیزی نگفتم اما گویی کسی در درونم حرف میزد! کسی راه درست را نشان میداد!
گفتم : «بچه ها ! فقط یک راه وجود دارد.» همهی نگاهها به من بود، بعد ادامه دادم ما یک امام غائب داریم ایشان فرمودند: در سختترین شرایط به داد شما میرسم.
فقط باید از همه جا قطع امید کنیم با خلوص کامل حضرت را صدا بزنیم مطمئن باشید حضرت ما را کمک میکنند شک نکنید!»
بعد مکثی کردم و گفتم:« الان هر کسی به سمتی حرکت کند همه فریاد بزنیم: #یاصاحب_الزمان_ادرکنی!»
بیشتر بچه ها حرکت کردند همه اشک میریختند و از عمق جان #امام_زمان را صدا میزدند...
یکدفعه دیدم چند نفر از دور با لباس پلنگی به سمت ما می آیند! ما سریع پشت درختان و صخرهها مخفی شدیم؛ دقایقی بعد سرم را کمی بالا آوردم، آنها را میشناختم با خوشحالی از جا بلند شدم ، فریاد زدم و صدایشان کردم!
آنها هم با خوشحالی به سمت ما آمدند.
گفتم :«بچهها دیدید امام زمان ما را تنها نگذاشت؟!»
سرباز روح الله
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهیدانه ♥️↓
وقتـــی شما از این و آن طعنه میخورید و لاجرم به گوشه اتاق پناه مــیبرید و با عکس های ما سخن میگویید و اشک مــیریزید ...
به خدا قسم اینجا کربلا میشــود
و برای هر یک از غمهایِ دلتان اینجا تمامِ شــهیدان زار میزنند.. :)
سرباز روح الله
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهیدانه ♥️↓
امروز توفیق یه #زیارت ویژه و خاصی رو داشتم. زیارت مزار شهیدی که اصلا اسمش رو هم نشنیده بودم.
داستان اینه که چند ماه پیش عزیزی از بستگان رو از دست دادیم.دو سه روز پیش این خانم اومده به خواب دخترش و اسم یک شهید رو گفته و سفارش کرده که هرچی میخوای این شهید بهت میده برو سر خاکش!!
دختر میگه نصف شب از خواب بیدار شدم گفتم خدایا من از کجا این شهید رو پیدا کنم؟!
به ذهنم رسید سرچ کنم...چندتا شهید به این اسم اومد که غیر از یکیشون بقیه تو شهرهای دیگه بودن...
اما مطمئن شدم منظور مادرم همین شهیدیه که تو بهشت زهراست.
امروز جمعه شب شهادت #امام_رضا علیه السلام توفیق شد همراه ایشون با گل و گلاب رفتیم بهشت زهرا قطعه ۲۶ و مزار این شهید رو زیارت کردیم.
شهید بسیجی #غلام_رضا_غلامی ۵۰ ساله که تو شلمچه به شهادت رسیده ...
شهیدان زندهاند الله اکبر...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
15.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه ♥️↓
شهید دست زغالی ...😭
سرباز روحالله
#شهیدعلیاکبرجزی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهیدانه ♥️↓
بعد از ظهر عاشورا
پشت ترڪِ موتورش بودم تو اصفهان
رسیدیم به یه چهار راهِ خلوت..
پشت چراغ قرمز ایستاد..
بهش گفتم: امید چرا نمیرۍ؟!
ماشینۍ ڪه اطرافت نیست!
بهم گفت:
رد ڪردن چراغ خلاف قانونه
و امام گفته رعایت نڪردن قوانین راهنمایۍ رانندگۍخلاف شرعه
پس اگه رد بشم گناهه داداش..
من شب تو هیئت اشڪ چشمم ڪم میشه.. :)
سرباز روح الله
#شهیدامیداکبری
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه ♥️↓
🔺فقط ببینید!
بقیش با خودتون ...
شهدا شرمنده ایم ):
سربازان روح الله
#شهیدان...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهیدانه ♥️↓
📝با بررسی وصایای ۵۳۰۰۰ شهید به ۸۶۸۱ وصیت برخوردیم که در همه آنها به #حجاب سفارش شده بود بنابراین استنباط میشود که حجاب برای شهدا آنقدر مهم بود که حتی آنرا سلاحی مهمتر از خون شهید دانسته و بر لزوم حفظ آن تاکید بسیار داشتند.
🌷شهیدحمیدرضابااطمینان:
با حفظ حجاب خود
پاسدار خون شهدا باشید...
🌷شهید یعقوب ابراهیم نژاد:
اگر می دانستم با هر بار که خونم ریخته می شود بی حجابی آغوش حجاب در بر می گیرد، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم
🌷شهید محمدمحمودی:
حجاب شما از خون ما که در جبهه می ریزد برای دشمن کوبنده تر است
🌷شهید ابوالفضل سنگتراشان:
تو اى خواهرم، حجاب تو کوبندهتر از خون سرخ من است
🌷شهید حمیدرستمی:
به پهلوى شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان مىدهم که حجاب را، حجابرا، حجاب را، رعایت کنید
🌷شهید احمد پناهی:
حجاب شما سنگری است آغشته به خون من که اگر آنرا حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید...
🌷شهیدامیرحاجامینی:
اگر به واسطه خونم حقی بر گردن دیگران داشته باشم، به خدای کعبه قسم از مردان بی غیرت و زنان بی حیا نمیگذرم
🔺امروز شهدا ناظر ما هستند!
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهیدانه ♥️↓
غواص بود...
در این دنیای فانی هیچکس را نداشت.۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد، در۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را از دست داد و چند وقت بعد برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد...
عملیات داشت شروع می شد، چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگار ازش پرسید: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟
پاسخ داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجالله
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم ، کسی را ندارم که...):
سرباز روح الله
#شهیدیوسفقربانی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهیدانه ♥️↓
یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش بچهها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر میداشت و با آب داخلش وضو میگرفت.
میگفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، #شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم.
میخوام بهونه نداشته باشم که #نماز_شبم رو از دست بدم.... بقیهی بچهها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود.
سرباز روح الله
#شهیدمسعودشعربافچی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهیدانه ♥️↓
بعد از مجروحیت و اسارت، دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از اسارت ایشان خاطرات یک برادر ارتشی است که از آن دوران دارد:
دشمنان برای اعتراف گرفتن، هر دو دستش را از بازو بریدند. با دستگاههای برقی تمام صورتش را سوزاندند. بعد از آن پوستهای نو که جانشین سوخته شد همان پوستهای تازه را کنده و با همان جراحات داخل دیگ آب نمک انداختند. او مرتب قرآن را زمزمه میکرد.
سرانجام او را داخل دیگ آب جوش انداخته و همان جا به دیدار معشوق شتافت. کومولهها جسدش را مثله نموده و جگرش را به خورد هم سلولیهایش دادند و مقداری را هم خودشان خوردند!
سرباز روح الله
#شهیداحمدوکیلی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi