من اصلا فکر شهادت ایمان را نمیکردم.
وقتی از رفتن گفت فقط یک بار گفتم:
میشود نروی؟! الان تازه عروسی کردیم.
گفت:الهههر دلیلی آوردن برای نرفتن،یک جور
توجیه کردن است.مدام یک شعری میخواند؛♥|
میگفت:
ما گر ز سر بریده میترسیدیم؛
در محفل عاشقان نمیرقصدیم..
بعدبهمنگفت:
الهه ما با رفتنمان جهاد میکنیم؛شما با صبرتون،
فکر نکن اجر شما کمتر از اجرماست شاید اجر بیشتری هم داشته باشید.🍃|
من فکر میکردم این حرفها را برای مدتی
که سوریه هست میزند و صبر من.در آن زمان
میگه اصلا فکر شهادت نمیکردم،ولی ایمان
حرفهای خودش رو اینجوری به من زده بود..🕊|
#همسـرآسمانیمن
#شهیدایمانخزاعینژاد
🍃🌺