eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
34.9هزار عکس
35هزار ویدیو
90 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 اگر بنا بود؛ آمریکا را سجده کنیم،انقلاب نمی کردیم، ما بنده خدا هستیم و فقط برای او سجده می‌کنیم، سر حرفمان هم ایستاده ایم! اگر همه‌ی دنیا ما را محاصره نظامی و تسلیحاتی کنند، باکی نیست؛ سلاحِ ما ایمانِ ماست..! ❤️ 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 یٰا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ ای که برای هر خیری به تو امید دارم و شهادت بهترین خیر است ... 🍃❤️ رزقک شهادت التماس دعا 📎شبــــتون شهدایی 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 شهید مصیب مجیدی، یار و رفیق روزهای سخت شهید علی چیت‌سازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشه‌دار بود که علی چیت سازیان روزها از فراقشان گریه میکردند در روز تشییع جنازه معاونش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغض‌آلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکش‌ها، خمپاره‌ها، فرزند گرسنگی‌ها، تشنگی‌ها، خستگی‌ها و مالک اشتر زمان بود» کتاب آقا مصیب به همت محمود قاسمی نویسنده حوزه دفاع مقدس بر گرفته از زندگی نامه و خاطرات شهید مصیب مجیدی منتشر و در اختیار علاقمندان قرار دارد. پیکر پاک و مطهر شهید مصیب مجیدی و شهید چیت سازیان در گلزار شهدای همدان زیارتگاه عاشقان و دلدادگان است.... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
📌درس بزرگ شهید"علی چیت‌سازیان":تمام سختی‌های جبهه به خاطر همین مردمه… 🔸دمدمای غروب، یک مرد کُرد با زن و بچه‌اش مانده بودند وسط یک کوره‌راه.من و علی هم با تویوتا از منطقه برمی‌گشتیم به شهر. 🔹چشم علی که به قیافه لرزان زن و بچه کُرد افتاد، زد روی ترمز و رفت طرفشان. ▪️پرسید:«کجا می‌رین؟»مرد کُرد گفت:«کرمانشاه.»علی گفت: «رانندگی بلدی؟»مرد با تعجب گفت: «بله، بلدم!» علی آرام دم گوشم گفت:«سعید، بریم عقب.» ▫️مرد کُرد با زن و بچه‌اش نشستند جلو و ما هم رفتیم عقب تویوتا، در سرمای سوزناک زمستان.باد و سرما می‌پیچید توی عقب تویوتا؛ هر دوتامان مچاله شده بودیم،لجم گرفت گفتم:«آخه این آدم رو می‌شناسی که این‌جوری بهش اعتماد کردی؟»او هم مثل من می‌لرزید، اما توی تاریکی خنده‌اش را پنهان نکرد 🔻 گفت:«آره می‌شناسمش... اینا از همون کوخ‌نشینانی هستن که امام فرمود به تمام کاخ‌نشین‌ها شرف دارن. تمام سختی‌های ما توی جبهه به خاطر ایناست...» 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
📌درس بزرگ شهید"علی چیت‌سازیان":تمام سختی‌های جبهه به خاطر همین مردمه… 🔸دمدمای غروب، یک مرد کُرد با زن و بچه‌اش مانده بودند وسط یک کوره‌راه.من و علی هم با تویوتا از منطقه برمی‌گشتیم به شهر. 🔹چشم علی که به قیافه لرزان زن و بچه کُرد افتاد، زد روی ترمز و رفت طرفشان. ▪️پرسید:«کجا می‌رین؟»مرد کُرد گفت:«کرمانشاه.»علی گفت: «رانندگی بلدی؟»مرد با تعجب گفت: «بله، بلدم!» علی آرام دم گوشم گفت:«سعید، بریم عقب.» ▫️مرد کُرد با زن و بچه‌اش نشستند جلو و ما هم رفتیم عقب تویوتا، در سرمای سوزناک زمستان.باد و سرما می‌پیچید توی عقب تویوتا؛ هر دوتامان مچاله شده بودیم،لجم گرفت گفتم:«آخه این آدم رو می‌شناسی که این‌جوری بهش اعتماد کردی؟»او هم مثل من می‌لرزید، اما توی تاریکی خنده‌اش را پنهان نکرد 🔻 گفت:«آره می‌شناسمش... اینا از همون کوخ‌نشینانی هستن که امام فرمود به تمام کاخ‌نشین‌ها شرف دارن. تمام سختی‌های ما توی جبهه به خاطر ایناست...» 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi