eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
28.2هزار ویدیو
75 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 دوره آخری که همراه احمد( ) در منطقه بودم، دیگـر خبری از احمد سابق نبود. انگار داشت خودش را آماده پرواز می کرد. 👈کمتر شوخی می کرد 👈اوقات فراغتش را مشغول قرائت قران بود. 👈اگر کوچک ترین غیبت می شنید تذکر می داد یا از مجلس بیرون می رفت. 🍃یک روز وقتی از خواب بیدار شد، ناراحت بود. آنقدر اصرار کردم تا دلیل ناراحتی اش را گفت. خوابِ سید ابراهیم را دیده بود (شهید مصطفی صدر زاده).بعد از شهادت سیدابرهیم اولین باری بود که خوابش را می دید. می گفت: "سید با خنده ولی طوری که بخواد طعنه بزنه بهم گفت: بامعرفتا! به شماها هم میگن رفیق؟!چرا به خانواده ام سر نمی زنید؟!" دوباره چند روز بعد ناراحت و بی قرار بود ولی چیزی نمی گفت. با کلی اصرار و التماس حرف از زیر زبانش کشیدم. گفت: "دوباره خواب سید ابراهیم رو دیدم. توی عالم خواب شروع کردم به گریه کردن که سیدجان پس کِی نوبت من میشه؟ خسته ام. خودت برام یه کاری بکن" می گفت: سید در جواب لبخند ملیحی زد و گفت: "غصه نخور. همه رفقایی که جامانده اند، شهادت روزیشون میشه."🥀 حالا که احمد رفته تنها دلخوشی ام همین جمله سید ابراهیم است و به امید روزی هستم که خودم را دوباره در جمعشان ببینم. راوی: دوست و همرزم شهید مکیان سالروزشهادت🥀 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
❣ما را دم مرگ آبرو باشد ڪاش با دوستــ مجال گفتگو باشد ڪاش ❣عمرے بہ هواے دل خود زیستہ ایم جــان دادن ما براے او باشد ڪاش ۱۶خرداد۹۵ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
‍ تصویر وصیت نامه شهید ایرانی که خواست مزارش کنار شهدای افغانستانی باشد حافظ قرآن کریم طلبه حوزه علمیه قم از رزمندگان لشڪر و از نیروهای سردار شهید
💔 استجابت دعای حضرت معصومه در حق شهید مدافع حرم هیئتی که می رفت مشکلات عقیدتی داشتند. روی فکر احمد هم تأثیرش را گذاشته بود. با آنکه هر شبهه ای که مطرح می کردند می آمد و جوابش را می گرفت، اما کم کم نسبت به رهبر  انقلاب بی میل شده بود. وقتی که قرار بود مقام معظم رهبری قم بیایند، می خواستیم برویم مراسم استقبال، هر چه من و مادرش اصرار کردیم نیامد. خیلی ناراحت شدم. وقتی چشمم به گنبد حضرت معصومه (س) افتاد، گریه کردم و گفتم: «یا حضرت معصومه! من سلامت فکری و عقیدتی بچه ام را از شما می خواهم. کاری کنید که منحرف نشود». وقتی از مراسم برگشتیم. احمد خانه نبود. وقتی آمد خیلی شاد و سرحال بود. با دوستانش رفته بودند مراسم استقبال. به حدی نزدیک شده بودند که آقا به ایشان سلام کرده بود. بعد از آن مراسم بود که دیدگاهش نسبت به رهبری تغییر کرد و از حامیان سر سخت رهبری شدند. راوی: پدر سلام‌الله‌علیها 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi