💔
یک شب خواب دیدم، حضرت آقا به خانه مان آمدند. من و طاها در منزل بودیم و آقا مصطفی سر کار بودند.
حضرت آقا بسیار خوشحال و خندان بودند و یک هدیه به طاها و چهار هدیه به من دادند و فرمودند شما از طرف من این هدایا را به همسرتان بدهید و با همان لبخند از خانه ما رفتند.
همان شب با آقا مصطفی از عراق تماس گرفتند که به چند نفر نیرو، جهت آموزش به سربازان نیاز داریم و شما نیز جزو یکی از این نیروها هستید....
ایشان در تخریب، ساخت نارنجک دستی و استفاده بهینه از ادوات عمل نکرده جنگی بسیار ماهر و دوره دیده و کتاب های بسیاری مطالعه کرده بود.
منبع: خبرگزاری دفاع مقدس
#شهید_مصطفی_عارفی
#شهید_مدافع_حرم
#نقل_همسر_شهید
#سالروزشهادت
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi