eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
25.9هزار ویدیو
72 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾چقدر سخت است، حال عاشقی♥️ که نمی داند نیز هوایش را دارد یا نه؟😔 🔹یک جمله از دل نوشته هایت✍ را خواندم. حالا ، دلم به حال خودم می سوزد. 🔸روزهایی که از خیل عشاق بودی و درد فراق💕 دلت را به تنگ آورده بود. به روضه های ارباب🏴 پناه آوردی. برای ِغربت ، اشک ریختی😭 از حضرت مادر خواستی و چه زیبا دعایت مستجاب شد 🔹جانباز ِشهید، برای رسیدن به و چون تو زندگی کردن، پاهایم بی رمق و سرزانوهایم، زخمی ِگناهانم🔞 است. مسیر طولانی و ، نفس هایم را به شماره انداخته است😓 🔸باید در دفتر زندگی ام ده گانه ات را بنویسم📝 و سرمشق روزهای بلاتکلیفی بکنم. می خواهم هایم را در کوله پشتی🎒 تنهایی ام بریزم. دلم یک سفر میخواهد به مقصد ... 🔹آرزو دارم همانگونه که درکتابت📔 خواندم، راهنمایم شوی و مرا به ببری؛ چشم هایم را ببندم و در دارالشفای عاشقان♥️ بگشایم 🔸دل ِ سوخته🖤 از آتش هجران را با سنگ سرد تسکین دهم. تسبیح📿 تربتم را در دست بگیرم و آنقدر ذکر (س) بگویم تا نگاهم کنی😍 🔹باب الحوائج ِ جوانان، دست دلم را بگیر، باش.برای این سر به هوا کمی روضه بخوان😢 🔸در روز که شهادتت🌷 هم امضا شد، برای حال دلمـ♥️ امن یجیب بخوان، بطلب که زائرت شوم😭 🎀به مناسبت ❣ ✍به قلم طاهره بنائی(منتظر ) 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
‍ 🔻۳۰سال پیش در چنین روزی،عملیات بزرگ با رمز(س)از جبهه جنوب و شرق بصره در منطقه‏اے به وسعت۱۵۰کیلومتر مربع،با هدف آزادسازی شلمچہ،جزایرومناطق شرق بصره،انهدام ماشین جنگے عراق،در سه مرحله با۲۲لشکر از سه قرارگاه آغاز شدوتا پایان سال به طول انجامید. 🔻در این علمیات،قوی‏‌ترین پدافند دشمن کہ با کمک مستشاران خارجے ایجاد شده بود تا عمق۹کیلومتری خاڪ عراق در هم شکستہ شدودشمن برای مقابله با تهاجم برق‏آسای رزمندگان اسلام،۱۴۰تیپ را که به این منطقه اعزام شده بود که از این میان۸۱تیپ وگردان به طور کامل و۳۴تیپ دیگر به میزان۵۰ درصد آسیب دیدند،ده درصد از نیروهای هوایے عراق منهدم شدندوسنگین‏‌ترین تلفات انسانی به ارتش دشمن وارد شد. 🔻گفتنی است به تصرف درآمدن۱۵۰ کیلومتر مربع از جمله پاسگاه‏های بوبیان، شلمچه،کوت سواری وخین وهمچنین جزایر بوارین وام‏الطویل،کانال پرورش ماهی و چندین روستا درنتیجه استقرار نیروهای اسلام در۱۰کیلومتری بصره،از نتایج مثبت ایثارودلاوری های رزمندگان اسلام دراین عملیات بود. 💐سالروز آغاز عملیات کربلای پنج یازهرا)(س) 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🕊🌷🕊 هر کاری مى كردن دکترا، سید به نمی ‌اومد. اگر هم می اومد.. یه (س) می‌ گفت؛ دوباره از هوش می‌ رفت. کمی آب با به دستم رسیده بود، با هم قاطی کردم مالیدم رو لبای سید. چشماشو باز کرد وگفت: این چی بود؟ گفتم: ... گفت: نه آب نبود، ولی دیگه این کارو نکن..! من با مادرم تو کوچه های بودیم،تازه یازهرا(س) گفتناشو فهمیدم. 🌷 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
﷽ تا قیامت سرِ سربند تو بی‌بی دعواست معنیِ این سخنم را شهدا می فهمند... 🖤 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در کربلای خانطومان از آخرین نفراتی بود که از خط خارج شد، موقع عقب نشینی داشت از خاکریز رد می شد که روی خاکریز یه تیر از پشت خورد و گفت یازهرا(س) و با صورت از بالای خاکریز زمین افتاد😔؛ تیر خورده بود توی شش و سینه اش و خس‌خس می‌کرد و و می‌گفت...💔💔 بهم گفت آب داری؟ گفتم نه، گفت: پس جیب خشاب رو باز کن داره رو سینه‌ام سنگینی میکنه😓 جیب خشاب رو باز کردم شروع کرد به شهادتین گفتن، گفتم شیخ مجید من میرم کمک بیارم ببرمت، گفت نمی‌خواد و لحظاتی بعد شد پیکر مطهرش هم همونجا موند...😭🕊 قسمتی از  شهید حجت الاسلام مجید سلمانیان👇👇👇 " اگر خواستید نذر کنید فقط گناه نکنید☝️ مثلاً بگید نذر می کنم یه روز گناه نمی‌کنم هدیه به حضرت از طرف مجید، یعنی از طرف من این رو انجام بدید..."🌸 شهیدمدافع‌حرم مجیدسلمانیان🌹 شهدای خان طومان با ذکر صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
《حضرت زهرا (س) سیرابمان کرد》 》 💟 پانزده نفری افتادیم توی محاصره دشمن، از فشار تشنگی بی‌حال و خسته خواب‌مان برد. وقتی بیدار شدیم، "شهید محمد حسن فایده" گفت: «حضرت زهرا (س) در خواب به من آب دادند و قمقمه یکی از شهدا را پر از آب کردند. فوری رفتیم سراغ قمقمه شهدایی که اطراف‌مان بودند، یکی از قمقمه‌ها پر بود از آب خنک؛ انگار همین الان داخلش یخ انداخته بودند. 💖همه از آب شیرین و گوارا؛ که مهریه حضرت زهرا(س) است سیراب شدیم. راوی 👈 غلامعلی ابراهیمی 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
2231298_-212862.mp3
15.71M
💔 از غم حسن دلخونم روضه ی حسین میخونم.. فدای دل حضرت علی بشم..💔 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 روزگاری مردمانی با ذکر مقدس درهای بستہ را باز مےکردند و اینجا من با زبان آلوده و دلی پرگناه نام مادر را صدا مےزنم و در کار خود مانده‌ام... یه ذڪـر مےگیرم که باز بشه درِ قفس🕊⛓ آیت‌الله 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
hame-adama-ke-tardam-bokonan.mp3
5.72M
💔 🎧 همه آدما که طردم بکنن  تو راهم بدی تو خونت بسمه..😞💔 🍃🌺
روضه‌هاے رو ‌گوش‌ ڪنے.. باید درڪ ڪنے.. من درڪ ڪردم.. از همان لحظه ڪه صداے صوتـــــــ ِ خمپاره در سرم پیچیدو به ثانیه‌اے نڪشید... زمین به آسمان دوخته شد و.. پهلویم سوختـــــــ از داغے ترڪش.. اصلاً مگر آن لحظه مےشد غیر از " " چیز دیگرے گفتــــــ ... اما مادرےهایادتان باشد فقط.. من مَردم...ولے... ...💔 🏴شهید‌محمدغفاری🏴 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🖤🥀🏴 🖤یا رب سببی ساز ک در روز جزا پرونده‌ی ما بدست مادر برسد... 💔 🥀 🌿💔 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 أنا مِن اولئڪ مِمَن یَموتونَ حینَ یُحِبونـ من از آنهایے ام آنهایے کہ حینِ دوست داشتن مے میرند.. پرونده ، باید به امضای برسد تا عاقبتش ختم به شود این ایام ، با سلام دادن بر وصیّ پیامبر اکرم یا خواندن زیارت دل حضرت زهرای اطهر را شاد کنیم ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ‏و خداوند اگر "واعتَصِمو" می‌گوید از کراماتِ نخِ چادرِ او می‌گوید ... ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
✾شهید یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه🏡 آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای می‌آید، در خواب با کسی صحبت می‌کرد و می‌گفت، (س) ✾چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمی‌شدند❌ در حال و هوای خودشان بودند. وقتی توانستم کنم، ناراحت شد😔 به سمت اتاق دیگری🚪 رفت، من نیز پشت سرش رفتم ✾دیدم گوشه‌ای نشست، اسم (س) را صدا می‌زد و از شدت گریه😭 شانه‌هایش می‌لرزد؛ آرام‌تر که شد، به من گفت: چرا بیدارم کردی، داشتم را از بی بی فاطمه(س) می‌گرفتم😭 همسرشهید ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
چادرت را متکان عرش بهم میریزد چادر فضه خودش روزی ما را بدهد‌... ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 وقـتـے پـلاڪـی اینـگونـه شـده اسـتـــ 🔥 💔 س خدامی‌داند چگونہ بود پـلاڪ سـوختـه شــهـیـد مـدافـع حـرم 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
هم‌‌مداح‌‌بو‌د،هم‌‌فرمانده سفارش‌‌ڪرده‌‌بودروی‌سنگِ‌‌قبرش‌ بنویسند ..! اینقدررابطه‌اش‌‌باحضرتِ‌مـٰادرقوۍبود ڪه‌مثل‌‌بی‌بی‌شھیدشد:) خمپاره‌‌ڪه‌خورد‌به‌سنگرش‌، بچه‌هارفتن‌بالاسرش.. دیدن‌خمپاره‌خورده‌‌به‌پهلویِ‌سمت‌‌چپش‌ هدیه به شهید صلواتی قرائت فرمائید 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
‏تندتر از ولایت فقیه و امام نروید که پایتان خورد می شود از امام هم عقب نمانید که منحرف می شوید قدر امام و ولایت فقیه را داشته باشید که شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند! شهید محمد رضا‌ تورجی زاده🕊🌹
ابراهیم می گفت: همیشه به دنبال باش! مال حرام زندگی را به آتش می کشد، پول حلال کم هم باشد دارد... 🕊
دلم‌ رفاقتی‌ میخواهد؛ که‌ برایم‌ سربند ببندد که‌ دلم‌را کند... که‌ خاکی‌ باشـــد دلم‌ رفاقتی‌ میخواهد، که‌ کند.. دلم وصال تو را میخواهد
🌷بانوےشهیدےکه‌سرش از بدنش‌جداشد🌷 چهارشنبه ۱ مهر (۲۲ سپتامبر ) بود که انفجار مهیبی در محله ی «تپه فرانسوی»، ۳۵ یهودی را به خاک و خون کشید که از میان آنها ۳ نفر به هلاکت رسیدند. به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۸۳ (۲۲ سپتامبر ۲۰۰۴) بود که انفجار مهیبی در محله پرازدحام «تل‌الفرنسیه» (تپه فرانسوی) واقع در شهر قدس، ۳۵ صهیونیست اشغالگر را به خاک و خون کشید که از میان آنها ۳ نفر به هلاکت رسیدند. دقایقی بعد، یگان‌های «شهدای الاقصی»، شاخه نظامی جنبش فتح، مسئولیت این انفجار را به عهده گرفت و نام مجری عملیات را اعلام کرد: شهید زینب علی عیسی ابوسالم و به این ترتیب نام این دوشیزه ۱۸ ساله فلسطینی در تاریخ جهاد امت اسلامی به عنوان دهمین زن شهادت طلب فلسطینی ثبت شد. او که اهل اردوگاه «عسکر» بود، قصد داشت تا خود را به داخل یکی از اتوبوس‌های حامل صهیونیست ها برساند ولی توسط پلیس شناسایی شد و مورد حمله قرار گرفت اما بلافاصله خود را در میان مهاجمین منفجر کرد و با۵ تکه‌های استخوانش پیکر ده ها اشغالگر صهیونیست را درید. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
سلام بر مدافع حرم ڪه به (س) ارادت خاصے داشت. بر نگین انگشتر عقیقش حڪ شده بود. همان انگشتری ڪه تا لحظه در دستانش ماند. 🌹 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💠شب عملیات والفجر 8 بود. در حال اماده شدن برای عملیات بودیم. سردار قنبر زاده,فرمانده گردان, بی سیم زد که سردار(شهید) مسلم شیرافکن پیام داده, برادرش, محسن را شب اول نبرید. سریع رضا حیدری که رفیق فابریک محسن بود را فرستادم تا جریان را به محسن بگوید! چند دقیقه بعد دیدم این نوجوان با عصبانیت به سمت من امد. گفت اقای مهدوی رضا چی میگه, چرا من نباید بیام؟ گفتم دستور فرماندهیه, قایق ها جا نداره... بغضش ترکید, اشک روی گونه اش شروع به غلطیدن کرد و گفت چرا من, منم می خواهم بیام! ناگهان پایش سست شد و افتاد روی زمین. رضا رفت زیر بغلش را گرفت. گریه می کرد و با لهجه کازرونی التماس می کرد. هی می گفت اقای مهدوی ههههاااانمبری؟ می گفتم نه ! شاید صد بار این خواهش تکرار شد. کلافه شدم, سرشان داد زدم و رفتم سمت گروهان... یک مرتبه محسن دوید جلویم با اشک گفت:دیشب خواب حضرت زهرا(س) را دیدم. به من گفت تو میای پیش خودم! تعجب مرا که دید ادامه داد:به قران اگه دروغ بگم. اگه نبریم شکایتت رو می کنم! خیلی با جذبه وجدی می گفت. یک مرتبه بدنم شل شد. بی اختیار گفتم: برو آماده شو بیا! رضا گفت: بچه بدو که آخر گرفتی! من مبهوت نگاه این دو نوجوان کم سن وسال می کردم و بی اختیار اشک می ریختم. همان شب عملیات والفجر هشت هردو پر کشیدند. بعد از عملیات فهمیدم که رمز عملیات هم " " بود. 🌹🍃 , فارس شهادت:1364/11/21 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi