eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
28.1هزار ویدیو
75 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴🏴 خشاب ایمانم, خالی شده, سقف سنگرم, چکه می کند! دیگر در برابر گناه ایمن نیستم! عطش نفس, امانم را بریده... قادر به تحمل نفس کشیدن در هوای،بی هوای گناه نیستم... کمی هـــــــــــــــوا لطفا!! آی شهدا با شمایم! نیروهای جامانده در خاکریز دنیا،از نفس افتاده اند... 💔الـــتماس دعــاے شهـــــــادت 🍃🌹🍃🌹
~| 🤭❗️ اگه ڪسے تو ڪما باشه😕 خانوادش همه منتظرن ڪه برگرده...😢 خیلیامون تو ڪمای گناه رفتیم 🚶🏻‍♀💔 اهل بیت منتظرمون‌َند...😉 وقتش نشده ڪه برگردیم؟!😭💔 برگردیم امام زمان منتظره:)😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🍃🌹🍃🌹
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 استاد 📄 «تهران تا کوفه» 🔹بررسی ویژگی‌هایی که یک جامعه را تا حد شهید کردن فرزند پیامبر پیش می‌برد. 🍃🌹🍃🌹
🌷 🌷 مادر شهیدمی‌گوید: سید مهدی در آخرین خدا حافظی با چشمان اشک آلود به من گفت: امام حسین مرا طلبیده است.😭💔 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
اهـل دل دو خصلت دارد دلـے سخــن پذیـر🥀 وسخنــے دل پذیـر🥀 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊در راه خداوند باید زجر کشید، مشقت کشید مگرما از فاطمه‌زهرا(س) بالاتر هستیم برای تعالی اسلام باید سیلی خورد وخون‌ دل خورد 🌷شادی روح شهید محمودرضا عندالله 🍃🌹🍃🌹
کانال شهید ابراهیم هادی
❤️#عاشقانه_دو_مدافع❤️ #قسمت_چهل_پنجم _هرچقدر اصرار کردم قبول نکرد که بمونہ و رفتیم خونہ ما... جاشو
❤️❤️ جلوی درشو بودیم علی صدام کردو گفت: با تعجب نگاهش کردم و گفتم:چراااا⁉️ سرشو انداخت پاییـݧ و گفت نمیخوام مارو باهم ببینہ... حرفشو تایید کردم و رفتیم داخل خونہ باورم نمیشد یہ خونہ ۸۰‌ مترے و کوچیک باساده تریـݧ وسایل _خانم ها داخل اتاق بودݧ ،رفتم سمت اتاق خانم مصطفے بہ پام بلند شد. بهش میخورد ۲۳سالش باشہ صورت سبزه و جذابے داشت آدمو جذب خودش میکرد کنارش نشستم و خودمو معرفے کردم دستمو گرفت ، لبخند کمرنگے زد و گفت :خوشبختم تعریفتونو زیاد شنیده بودم اما قسمت نشده بود ببینمتوݧ چهره ے آرومے داشت اما غم و تو نگاهش احساس میکردم _از مصطفے برام میگفت از ایـݧ کہ از بچگے دوسش داشتہ و منتظر مونده کہ اوݧ بیاد خواستگاریش از ایـݧ کہ چقد خوش اخلاق ومهربوݧ بوده ،از ۶ماهے کہ باهم بودݧ و خاطراتشوݧ بغضم گرفت و یہ قطره اشک از چشمام جارے شد سریع پاکش کردم و لبخند زدم حرفاش بهم آرامش میداد اما دوست نداشتم خودمو بزارم جاے ا وݧ. _موقع برگشت تو ماشیـݧ سکوت کرده بودم چیزے نمیگفتم علے روز بہ روز حال روحیش بهتر میشد اما هنوز مثل قبل نشده بود زیاد نمیدیدمش یا سرکار بود یا مشغول درس خوندݧ واسہ امتحاناش بود اخہ دیگہ ترم آخر بود تا اربعیـݧ یہ هفتہ مونده بود و دنبال کارهاموݧ بودیم... ادامه دارد... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi