💔
هوای امام رضـــا رو کرده بودم. اصرار روی اصرار کہ ســـید بیا بریم مشهد پابوس امام رضا. یہ نگـــاه بهم کرد و گفت؛ "خیلے دوست دارم بیام، ولے همون سفر قبلے هم کہ قسمت شد خدارو شــــکر، این بار قصد کردم برم کــــربلا زیارت امام حســـین ..." وقتے شهـــید شد هنوز یاد حرفش بودم غصہ ام بود کہ نتونست بره کربلا ، اما وقتے وصیت نامـــہ ش رو دیدم دلم آروم گرفت.
توی وصیت نامــــہ ش نوشتہ بود:
موفق نشدم قبر شش گــوشہ آقا را زیارت کنم؛ اما توفیق نصیبم شد کہ خــــود آقا اباعبـــداللہ را زیارت کنم.
#شهید_سید_زین_العابدین_نبوی
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
#آھ_اے_شھادت...
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
یزد آن موقع کوچکتر بود. مردم بیشتر همدیگر را میشناختند. هرچه میشد همه جا میپیچید. محمد هم به خاطر درسش و هم برای خطش خیلی معروف شده بود. اسمش سر زبانها افتاده بود.
در یک روز دیدم دستهاش را حنا بسته. به مسخره گفتم «محمد! این دیگر چه کاری است؟»
گفت «این طوری کردم که از شرّ این دختر مدرسهایها راحت بشَم. بگند اُمُّله. کاری به کارم نداشته باشند.»
#شهید_محمد_علی_رهنمون
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
#سالروزشهادت
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
تواضع فرمانده لشگر مقدس امام حسین(ع)
رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف میزدند. پیرمرد می گفت «جوون! دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟»
حاج حسین خندید.
آن یکی دستش را آورد بالا. گفت «این جای اون یکی رو هم پر می کنه. یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. »
پیرمرد ساکت بود. حوصلهام سر رفت. پرسیدم «پدر جان! تازه اومدهای لشکر؟» حواسش نبود.
گفت «این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟ اسمش چیه این؟»
گفتم «حاج حسین خرازی» یهو بلند شد راست نشست.
گفت «حسین خرازی؟ فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین؟»
#شادی_روحش_صلوات
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
#سالروزشهادت
🍃🌹
💔
در گوشه گوشه فکه، همرزمان شهیدش را میدید
آقا مجید «فکه» را خیلی دوست داشت.
یک مرتبه به همسرم گفتم «واقعا اینجا چی دارد؟ من که چیزی نمیبینم.»
چون بچهسال هم بودم خیلی متوجه این مسائل نبودم که همسرم گفت
«من اینجا که راه میروم...
صدای همت،
صدای رزمندگان،
صدای گریههایشان،
صدای نماز شب خواندنهایشان
و صدای یا حسین گفتنهایشان را میشنوم.
ما در گوشه گوشه و لحظه به لحظه اینجا، رفقایمان را میبینیم.»
برای همین مناطق عملیاتی برای همسرم و رفقایش، خاص بود.
✍نقل از همسرشهید
#شهید_مجید_پازوکی
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
#سالروزولادت
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi