eitaa logo
سردارشهیدمهدی باکری
191 دنبال‌کننده
615 عکس
143 ویدیو
1 فایل
#کانال_اختصاصی_شهید_مهدی_باکرے #پیام‌شهید: اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست🇮🇷 #خدایامراپاکیزه‌بپذیر #کپی‌مطالب‌آزاد‌هست باذکرصلوات برای #شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 . . ای صبا گر بگذری . بر کوی مهرافشان دوست . یار ما را گو سلامی ، . دل همیشه یاد اوست ... @shahidbakeri31
: ... که در جواب اصرار های خواهرش برای دیدن همسرآینده‌اش می گوید: مهم است نه و وقتی خواهرش به شوخی بهش گفت که اصلا شاید دختره کچل باشه🙈😄 آقا مهدی میخنده و میگه خب اون کچلو رو هم باید یکی بگیره دیگه☺😄 . 💚نشر به مناسب سالروز ازدواج حضرت محمد(ص)وبانو حضرت خدیجه(ص)💚 @shahidbakeri31
🌹10 ربیع‌الاول🌹سالروز ازدواج پربرکت حضرت محمد(ص) وبانوی بزرگ اسلام حضرت خدیجه(ص) مبارکا باشه😍😍 هدیه: ۳مرتبه صلوات
، رسول فرخی را این­گونه توصیف کرده بود که: «رسول از آن مردان ایثارگری بود که در روزهای سخت و زمان هایی که کار گره می خورد به میدان می آیند... دانش آموز 18ساله مسئول دسته‌­ای ویژه از گردان حُر لشکر 31 عاشورا بود. ۳۱عاشورا : صلوات @shahidbakeri31
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
میلاد پیامبر نور و رحمت و صادق آل محمدﷺوآله مبارک☺️
آقا مهدی گفتن: ؟؟ به آقامهدی باکری گفته بودند برگردد عقب!!. چندصدمتری بازمی‌گشت و نجات می‌یافت و دقیقا همین را خواسته بودند از او، حالا آقامهدی که اسمش هم عزیز بود در جنگ و قدرت بود در جنگ، چه کند؟ شمشیر عشق بالای سرش می‌رقصید و جبهه خیره‌خیره نگاهش می‌کرد تا چه کند. این روایت شاهد عینی است: ما هرچه به باکری اصرار کردیم که برگرد، نپذیرفت. به او گفتم «از حبیب [اسم رمز قرارگاه] می‌گویند: شما برگردی عقب» اما او نپذیرفت و به‌کلی خودش را از بی‌سیم دور کرد. از طرف دیگر، برادران [قرارگاه] از پشت بی‌سیم به من می‌گفتند «حتی اگر می‌توانید دست و پای او را ببندید و بیندازیدش داخل قایق و او را بکشید بیاورید عقب.» من رفتم پیش او گریه کردم و قسمش دادم... باکری پاسخ داد: 👈«ما می‌خواهیم بجنگیم، چگونه برگردیم عقب، در میان است». این پاسخ، برادر نظمی را قانع نکرد و وی به خود جرأت داد به خشاب‌هایی که باکری پُر می‌کرد، ضربه زد و آن‌ها را به زمین ریخت، اما آقامهدی به او گفت « ؟ همین‌جا خواهیم جنگید و عقب نخواهیم رفت... 👈👈تاشهادت ۳۱_عاشورا @shahidbakeri31
یک عده جان‌شان را گذاشتند کف دست که پیکر را بازگردانند. پیکر را به همراه زخمی‌ها در یک قایق گذاشتند و گلوله آرپی‌جی آمد؛ با آن هیکلش یاد گرفته بود از آن یک نخود گلوله. بهترین فرصت بود و هم که در هوا می‌رقصید. گلوله آرپی‌جی مستقیم رفت و مدعی شد که😔 « را پس‌نگرفته این ، خودش را کجا می‌برید؟😔 و پس نداد فرمانده را و سربازان فرمانده را..... پیکرها در هوا رقصیدند و چرخیدند😭 و خدا خوشش آمد از این ماجرای «پس‌نگرفتن‌ها» و پذیرفت این هدیه‌ها را و هر چه مانده بود از آن پیکرها ریخت در اروندرود😔 که دشمن برای همیشه بداند مرز ایران کجاست و ایرانی‌ها کیستند و پیروان علی(ع) چگونه مردانی را می‌فرستند به میدان و وقت معامله با یار، هنگام صلات ظهر عاشورا ـ که هر روز است ـ در کربلا ـ که همه‌جاست ـ بهترین‌هایشان را می‌بخشند به خدا... 😭 ۳۱_عاشورا 🙏 @shahidbakeri31
✍روایت تماشا🇮🇷 👇👇👇
(قسمت سوم) جبهه است‌ها؛ از این کارها می‌کند! وقتی عاشق شود غوغا به پا می‌کند در زمین و زمان. خیره‌خیره نگاه کرد به آقامهدی آن دم آخری و گفت «هوای تفرج داری؟ بفرما تماشا!» همان‌موقع که تیرخلاص می‌زدند به عشاق، آقامهدی پشت بی‌سیم برای «احمد کاظمی» و برای ما گفت که یافته است و می‌بیند آن 👈«دِه باصفا» را که همیشه می‌جُست برای تفرج. صدایش هنوز در گوش جبهه است: « می‌دیدی چه ده باصفایی است... وقت کردی بیا، بیا تماشا کن». چشم‌های مهدی به تماشای باغ باز شد پیش از آن‌که وارد شود. جبهه که عاشق بشود از این کارها هم می‌کند؛ اجازه دارد از خدا. جبهه دمش گرم و آقامهدی هم دمش گرم که عادی نبود؛ «مهدی عادی نبود»؛ این را « سردار » در گوش جبهه گفت و برای ما گفت... ❤«مهدی باکری» و ماجرای تفرج در جبهه!❤ ✔خیلی‌ها جبهه را دیدند، جبهه هم خیلی‌ها را دید؛ بعضی‌ها را که خیره‌خیره تماشا کرد و هنوز هم خوابشان را می‌بیند! اگر جبهه لب باز کند حتما خواهد گفت که هنوز هم گوشش انگار در خواب و بیداری روایت‌هایی می‌شنود از آقا مهدی؛ «مهدی باکری.... ۳۱_عاشورا 🍀صلوات @shahidbakeri31
: بد وضعي داشتيم؛ از همه جا آتش مي آمد روي سرمان نمي فهميديم تيرو ترکش از کجا مي آيد.فقط يک دفعه مي ديدم نفر بغل دستيمان افتاد روي زمين.. قرارمان اين بود که توي درگيري بي سيم ها روشن باشد، اما ارتباط نداشته باشيم. خيلي از بچه ها شده بودند. زخمي هم زياد بود.توي همان گيرودار، چند تا اسير هم گرفته بوديم. به يکي از بچه ها گفتم « ما مواظب خودمون نمي تونيم باشيم، چه برسه به این بدبختا!!! برو يه بلایی سرشون بیار... همان موقع صدا از بي سيم آمد « ؟ زود اسيرهاتون رو بفرستيد عقب!! صداي بود. روي شبکه صدايمان راشنيده بود. خودش پشت سرمان بود؛ صد و پنجاه متر عقب تر... .... ۳۱_عاشورا @shahidbakeri31
🥀  شب آخر از خستگي رو پا بند نبوديم. قرار شد چند ساعت من بخوابم، چند ساعت او. نوبت خواب او بود. بيرون سنگر داشتم کارهايم را مي کردم که بچه ها آمدند سراغش را گرفتند. رفته بودند توي سنگر پيدايش نکرده بودند. هرچه گشتيم نبود. از خط تماس گرفت. گفت: کار خاکريز تمومه!! يک تکه از خاکريز باز بود؛ قبلش هرکه رفته بود، نتوانسته بود درستش کند. (شهیدمهدی باکری بروایت دوستان) ۳۱_عاشورا @shahidbakeri31
: - بهش گفتم:توی راه که بر می گردی,یه خورده کاهو و سبزی بخر. - گفت:من سرم خیلی شلوغه می ترسم یادم بره,.. رو یه تیکه کاغذ هر چه میخوای بنویس,بهم بده. - همان موقع داشت جیبش را خالی می کرد. یک دفترچه یاد داشت  و یک خودکار در آورد گذاشت زمین. برداشتمشون تا چیزهایی که میخواستم تویش بنویسم,یک دفعه بهم گفت: ها! - جا خوردم...!! - گفت:اون خودکاری که دستته مال ! -  گفتم:من که نمیخوام باهاش کتاب بنویسم.دو سه تا کلمه بیشتر نیست. 👈- گفت:نه!کم و زیاد فرقی نمیکنه,بیت الماله! ( خاطره ای از شهید مهدی باکری به نقل از همسر شهید) @shahidbakeri31
رعایت ❌بیت المال❌ را از یادبگیریم
هرگاه شب جمعه شهدا را یادکنید آنها نزد آقا اباعبدالله شمارا یاد می کنند( اینو شهید مهدی زین الدین گفته که امروز سالگرد شهادتشون هست) ان شاالله امشب نزد ارباب مارا یاد کنن سفارشی🙏❤️🌹❤️ صلوات
سلام برشهیدان❤️ به امید دیدار خاک شلمچه طلائیه. هویزه. بوی خوش جزیره مجنون. ارامش اروند. معراج الشهدا.‌دوکوهه. سردی وخنکی اردوگاه. نفس کشیدن کانال کمیل😭 قدم ارام برداشتن در فتح المبین. ... حس کردن بوی عطر شهدا در همه جای جنوب 😔😔آه آه دلتنگتونیم😔
🔰فرازی از وصیتنامه سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی ✍️عزت دستِ‌ خداست‌ و بدانید اگـر گمنام‌‌ترین‌ هم‌ باشید، ولی‌ نیتِ‌ شما یاری مردم‌ باشد می‌بینید خدٰاوند؛ چقدر با عزت‌ و عظمت‌ شما را در‌ آغوش‌ می‌گیرد. ☫ @sephbod_soleymani
☺️❤️🌹صلوات
⬅️مقام معظم رهبری در خصوص شهید مهدی باکری فرموده است: یکی از همین جوان هاست، من آن شهید را قبل از انقلاب از نزدیک می شناختم این جوان مومن و صالح مشهد پیش من آمد، حق او بود که بعد از انقلاب یکی از سرداران این انقلاب بشود، چون صادق و مخلص بود و حق او بود که بشود.😊 🔹مهدی باکری در حالیکه در عملیات بدر، رزمندگان لشکر را از غرب دجله از نزدیک هدایت می کرد و تلاش می کرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل تانک های دشمن تثبیت کند در نبردی دلیرانه بر اثر اصابت تیر مستقیم مزدوران عراقی ندای حق را لبیک گفت. 🔸هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آب های هورالعظیم انتقال می دادند قایق حامل پیکر وی مورد هدف آر. پی. جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.  ♥️روحش شاد ویادش گرامی باد♥️ ۳۱_عاشورا @shahidbakeri31
را باصلوات یاد کنید❤️