هدایت شده از بنر خا
پارت #12
هنوزم داشتن دعوا میکردن مریم میگفت حسام یا میمیره یا مال من میشه کاملا روانی هس.
هنوزم داشتن دعوا میکردن که خواستم برم جلو قطار اومد ، ایستادم ولی مریم با دیدن قطار از یقه ی حسام گرفت و حسام رو انداخت روی ریل های قطار و قطار از روشون رد شد.خون به شدت پرت شد به صورتم ...
واییی بیا و ببین چی شددد😐💔😱
#جنجالی_ترین_رمان_ایتا🤯
https://eitaa.com/joinchat/2011889833C9e4f37724c
اگ پارت 12 نبود بلفت 🙈⚠️
ظرفیت محدود❌🚫
هدایت شده از بنرا تایم اولح
پارت #12
هنوزم داشتن دعوا میکردن مریم میگفت حسام یا میمیره یا مال من میشه کاملا روانی هس.
هنوزم داشتن دعوا میکردن که خواستم برم جلو قطار اومد ، ایستادم ولی مریم با دیدن قطار از یقه ی حسام گرفت و حسام رو انداخت روی ریل های قطار و قطار از روشون رد شد.خون به شدت پرت شد به صورتم ...
واییی بیا و ببین چی شددد😐💔😱
#جنجالی_ترین_رمان_ایتا🤯
https://eitaa.com/joinchat/2011889833C9e4f37724c
اگ پارت 12 نبود بلفت 🙈⚠️
ظرفیت محدود❌🚫