پُستِ ویژه 🔰
" دیالوگ ماندگار مختارنامہ "
" تو چرا از قافلہ ۍ عشق جا ماندۍ کیان..؟ " " راه را گم کردم ابواسحاق... " " راه بلدۍ چون تو کہ راه را گم کند راه نابلدان را چہ گناه...؟ " " راه را بستہ بودند ، از بیراهہ رفتم ، هر چہ تاختم مقصد را نیافتم "
" وقتی بہ نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود... "
مختار: " شرط عشق جنون است، ماکہ ماندیم مجنون نبودیم "
مواظب باشیم که رَه گُم نکنیم
#امام_حسین
#در_زیر_خیمه_اش_همه_یک_خانواده_ایم
@shahiddaghayeghi