7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مقام معظم رهبری: برکات ماه رمضان
🔸ماه رمضان، ماه مبارکی است. برکات رمضان، از خودِ آحاد و افراد مسلمانی که میخواهند در ضیافت الهی در این ماه وارد شوند، شروع میشود؛ از دلها شروع میشود. اوّلین حقیقتی که تحت تأثیر برکات این ماه قرار میگیرد، دل و جان مؤمنین و روزهداران و وارد شوندگان به عتبه مقدّس و مبارک این ماه است.
#ماه_رمضان
#کلام_رهبری
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅🍃🌸🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅🍃🌼🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
. مجموعه جدید خاطرات و محبتهای شهید عباس دانشگر ۳۰ 💠 آقای حسینپور از استان آذربایجان شرقی ... ✍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مؤسسه شهید عباس دانشگر
. مجموعه جدید خاطرات و محبتهای شهید عباس دانشگر ۳۰ 💠 آقای حسینپور از استان آذربایجان شرقی ... ✍
.
مجموعه جدید خاطرات و محبتهای شهید عباس دانشگر
۳۱
💠 خانم زهرا محمدی از استان گلستان
...
✍
من دختری که شانزده بهار بیشتر از عمرم نمیگذشت، در شور و حال جوانی و ناآگاهی از زندگی سعادتمندانه و واقعی بودم و چندان به آموزههای دینی توجه نداشتم، حجابم کامل نبود البته بیحجاب هم نبودم. شال همیشه بهسختی روی موهایم میماند، شلوار کوتاه میپوشیدم و زمستانها گاهی با کلاه از خانه بیرون میزدم.
قلبم بیقرار و روحم سرگردان بود. گویی چیزی درونم گم شده بود، چیزی که نمیدانستم چیست.
وقتی دختران چادری را میدیدم، حسی از حسرت و اشتیاق، درونم جوانه میزد.
گهگاه چادر سر میکردم، اما این تصمیم گذرا بود؛ سه چهار روز چادر میپوشیدم و دوباره به سبک قبلی بر میگشتم. حتی وقتی چادرهای مُد روز را میخریدم، تغییری ایجاد نمیشد. ارادهام متزلزل بود و هر روز در تبوتاب بودم.
یکبار در سفر خانوادگی به مشهد مقدس، در بازار پر ازدحامِ نزدیک حرم، چادری ساده و زیبا توجه مرا جلب کرد.
بیاختیار به مادرم گفتم: «مامان، این رو برام میخری؟»
مادرم که کمی جلوتر رفته بود صدایم را که شنید با تعجب برگشت. همان جا چادر را خریدم.
در حرم مطهر چادر را سر کردم و این از برکت زیارت امام رضا علیهالسلام بود.
در بازگشت از سفر، با شکوتردید چادر سر میکردم. فکر میکردم مثل قبل، باز این چادر کنار میرود، اما این بار همه چیز فرق داشت. انگار قرار بود دست تقدیر جور دیگری رقم بخورد.
من که سه، چهار سال بود درست نماز نمیخواندم یا اگر میخواندم، دلبخواهی میخواندم، ناگهان یک اتفاق زندگیام را دگرگون کرد.
همان روزها برادرم مرا با شهید عباس دانشگر آشنا کرد. کتابی در مورد زندگی شهید دانشگر به من داد و فرشته نجات من شد.
من چندان اهل مطالعه نبودم، همینطور دلبخواهی چند صفحه کتاب میخواندم و کنار میگذاشتم.
اما در آن حالوهوا بودم که برادرم آن هدیه را به من داد.
چه هدیهای؟
چه هدیه با ارزشی...
گفت: این کتاب خوبی است، از من میشنوی یکبار دقیق بخوان.
با کنجکاوی شروع به خواندن کردم و هر چه بیشتر میخواندم، بیشتر شیفته شخصیت او میشدم.
پیشازاین، فقط نامش را شنیده بودم، اما حالا کتاب زندگیاش را ورق میزدم: صداقت، شجاعت و ایمان راسخ شهید، قلب مرا تسخیر کرد.
به یاد دارم در کتاب زندگیاش خواندم که چگونه در اوج سختیها، لبخند از لبانش محو نمیشد. این ویژگی، به من یاد داد که چگونه در برابر مشکلات، صبور و امیدوار باشم.
احساس میکردم گمشدهای را پیدا کردهام. گویی برادری آسمانی به زندگیام قدم گذاشته بود.
بعد از آن چادر برایم تنها یک پوشش نبود؛ نمادِ عشقی شد که به خدا و شهدا پیدا کرده بودم.
وقتی چادر را بر سر میکردم، احساس امنیت و آرامش عجیبی در قلبم جاری میشد.
اطرافیانم گاهی مسخرهام میکردند، اما رضایت امامزمان (عجلالله) و نگاه شهید عباس برایم کافی بود.
تغییرات از همان لحظه آشنایی با شهید دانشگر شروع شد. دیگر نمازهایم را سرسری نمیخواندم، بلکه اول وقت و با حضور قلب و توجه به معبود، به نماز میایستادم.
با کمک برادر شهیدم که احساس میکردم در کنارم حضور دارد، با اعتمادبهنفس و آرامش در مسابقات قرآنی شهرستان شرکت کردم و توانستم مقام اول را کسب کنم. هر روز صبح با نوای مداحی صبحم را شروع میکردم و برنامه خودسازی شهید عباس را که نوشته و روی کمدم زده بودم، در حد توانم اجرا میکردم.
حالا گاهی که غم و غُصه دنیا روی دوشم سنگینی میکند، سراغ آلبوم عکسهای داداش عباس میروم. در هر عکس، نگاهی پر از امید و آرامش میبینم. با او درد دل میکنم و او در تصاویرش به من لبخند میزند و من به آرامش میرسم.
امسال اتفاق مهم دیگری افتاد، درست چند روز بعد از تولدم، به سفر راهیان نور رفتم. در این سفر معنوی، شهدا و داداش عباس دو هدیه باارزش به من دادند: تولدی دوباره و عشقی که هر روز به خدای شهدا عمیقتر میشود. حالا میدانم این چادر، تنها پارچهای نیست که بر سر میکنم؛ پرچمِ وفاداری من به راهی است که شهیدان با خونشان ترسیم کردهاند و داداش عباس...
او حالا نه یک تصویر که همراه همیشگی من است؛ برادری که در هر قدم از زندگی، به من که حالا خواهر باحجاب او شدهام افتخار میکند و این به من انگیزه میدهد.
داستانِ تحول زندگی من از سفر مشهد مقدس شروع شد و با آشنایی با شهید دانشگر کامل شد و این تحول و تغییر نورانی و سراسر هدایت را لطف خداوند متعال و عنایت امام رضا (علیهالسلام) و کمک برادر شهیدم میدانم.
شهید دانشگر الگوی زندگیام شد. او به من آموخت که چگونه با نور ایمان، تاریکیهای زندگی را روشن کنم.
و این تازه آغاز راهی است که زندگیام با نور شهدا روشن شده است.
📗
نویسنده: مصطفی مطهرینژاد
#خاطرات_جدید
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
13.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ۹ توصیه عالی از مرحوم آیت الله کشمیری رحمت الله علیه درباره ماه مبارک رمضان
#کلیپ_ارسالی
#ماه_رمضان
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 هماکنون؛ آغاز محفل انس با قرآن کریم در حضور رهبر انقلاب در اولین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۶
🌙 #بهار_معنویت
🖥 پخش زنده از شبکه قرآن سیما
💻 Farsi.Khamenei.ir
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 قسمت یکم
✨ یکشنبه ۱۲ اسفند
📺 شبکه سه سیما
🕟 ساعت ۱۶:۳۰
🕠 تکرار روز بعد ساعت ۰۵:۳۰
📺 شبکه قرآن و معارف سیما
🕦 ساعت ۲۳:۳۰
🕧 ساعت ۱۲:۳۰
#محفل
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 دعای هنگام افطار
🌺 دعای امیر المومنین هنگام افطار:
بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَكَ صُمْنَا وَعَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ.
🌸 دعای هنگام لقمه اول افطار:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِى.
🌸 قرائت سوره مبارکه قدر
نیز به هنگام افطار توصیه شده است .
🌹رفـــــــــــــیق جان
مومنین خوب خدا التماس دعا🤲
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯