eitaa logo
مؤسسه شهید عباس دانشگر
3.3هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
6هزار ویدیو
552 فایل
﷽ " کانال رسمی شهید مدافع حرم عباس دانشگر " با عنوان ✅ مؤسسه شهید دانشگر . ولادت : ۱۳۷۲/۲/۱۸ سمنان شهادت : ۱۳۹۵/۳/۲۰ . خادم الشهدا: @faridpour 👤این کانال زیر نظر خانواده و اقوام شهید اداره می شود. 🌷زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📣 العزّةَ للّه؛ نقش انگشتری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار امروز با اعضای هیئت دولت 🔹️ وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا 👈 سخن آنان (مخالفان) تو را غمگين نكند زيرا عزت، همه از آن خداست. سوره یونس، آیه ۶۵ 📥 دریافت عکس با اندازه اصلی | نسخه استوری 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
40.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت. ۱۴۰۴/۶/۱۶ 🖥 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 هفده شهریور از ایام‌الله است... 🔹 امام خمینی (رحمةالله‌علیه): «یادتان نرود که ما یک ۱۷ شهریور داشتیم. ۱۷شهریور از ایّام‌الله است. و باید یادمان نرود این را.» 📌 یوم الله ۱۷ شهریور سال ۵۷ گرامی باد. ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄ 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar
✅ مجموعه جدید خاطرات و محبت‌های شهید عباس دانشگر ۱۳۷ 💠 آقای میثاق حسینی‌ از استان کهگیلویه و بویراحمد: ✍ هوای مرداد، داغ و نفس‌گیر بود. خورشید مثل تیغی داغ از بالای آسمان می‌تابید. آن‌سوی خط، صدای آشنای مسئول فرهنگی بنیاد علوی پیچید توی گوشی: - «بیست و چهارم با اتوبوس می‌رید قم» دلم لرزید. قلبم به تپش افتاد. خوشحالی‌ام را نتوانستم پشت تلفن مخفی کنم. اولین زیارت حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها... آغاز یک سفر که قرار نبود فقط جابه‌جایی میان دو شهر باشد؛ سفری که رفت‌وبرگشت میان خواستن، نشدن، و دوباره خواستن بود. اما این سفر قصه‌ای داشت که خیلی پیش‌تر شروع شده بود… ده سالم بود. یک روز بعدازظهر، در میان عکس‌های فضای مجازی، ناگهان تصویر جوانی چشم‌هایم را نگه داشت؛ پشت فرمان، کمی سر برگردانده بود، با لباس پاسداری، با لبخندی که از جنس آرامش بود. زیر آن لبخند نامی می‌درخشید: عباس دانشگر. لبخندش مرا رها نکرد. زندگی‌نامه‌اش را خواندم، عکس‌هایش را دیدم، خاطراتش شیرین بود، وصیت‌نامه‌اش را آن‌قدر مرور کردم تا حفظ شدم. همان چند خط کوتاه مرا برد به جایی دورتر از سن‌وسال کودکی‌ام. عباس دانشگر... از همان روز، حضورش در زندگی‌ام جاری شد. یک شب در خواب دیدمش. از دور آمد، صدایم زد، با من حرف زد. بیدار که شدم، مطمئن شدم که حواسش به من هست، هوایم را دارد. صبح بیست و چهارم مرداد، قدم‌هایم مرا به شهر دهدشت کشاند تا پاسپورتم را بگیرم. عاشقان سیدالشهدا (ع) صف‌کشیده بودند، اما تأخیرم باعث شد کارم گره بخورد. گفتند باید تا ۸ شب بمانی، و من بلیت دو بعدازظهر قم را در دست داشتم. من ماندم و انتخابی که قلبم برایم کرد: کار را نیمه گذاشتم و با توکل به خدا و ذکر نام امام حسین (ع) سوار اتوبوس شدم. در دل، آرام گفتم: عباس جان، خودت یک کاری بکن. چهار صبح به مسجد اهل‌بیت قم رسیدیم. بعد، خوابگاه ۳۱۳ جمکران و ساعت ده، اولین نگاه من به گنبد طلایی حضرت معصومه (س). گنبد طلایی زیر آفتاب می‌درخشید؛ اشکم ناخودآگاه راهش را پیدا کرد. خاطره شهید عباس یادم آمد؛ همان توصیه‌اش به دوستش احمد که گفته بود: «آدم باید زرنگ باشه... ما از تهران اومدیم، باید یه هدیه بخوایم. بی‌بی معصومه (س) هم می ده» من هم خواستم. زیر لب زمزمه کردم: بی‌بی جان، اولین زیارت اربعین عمرم را قسمتم کن. دل‌کندن سخت بود. به بچه‌ها گفتم بروید، خودم را می‌رسانم. از حرم، گنبد مسجد جمکران را دیدم. فکر کردم دو قدم راه بیشتر نیست. پیاده می‌روم تا برسم. اما شد یک ساعت و چهل دقیقه پیاده‌روی. بالاخره رسیدم. خسته شدم. وارد مسجد مقدس جمکران که شدم شیرینی رسیدن، همه خستگی را برد. از آنجا راهی شهر ساری و اردوگاه آموزشی گهرباران شدیم. اما دغدغه من جای دیگری بود؛ پاسپورت. وقتی یکی از مربی‌ها قرار بود به قم برگردد، اصرار کردم همراهش بروم تا ساری برای درست‌کردن کارها؛ اما حاج‌آقا شغلی سر تکان داد: «نه.» آن شب خواب به چشمم نیامد. به شهید عباس دانشگر متوسل شدم. با او حرف زدم، مثل یک رفیق قدیمی که همه رازهایت را می‌داند. صبح، داشتم حفظ قرآنم رو تثبیت می‌کردم، ناگهان آقای صالح‌زاده آمد: «آماده شو، می‌ریم ساری» قلبم تند زد؛ محبت عباس بود. شک نداشتم. کار پاسپورت انجام شد، هرچند با تلاش و رایزنی. برگشتیم اردوگاه، مسیرها باز هم پیچید و طولانی شد تا برگشتیم. تا نزدیک اربعین، دل در گرو خبر پاسپورت ماندم. نوزدهم شهریور رفتم شلمچه، موکب باب‌الحوائج (ع) شهرمان. آنجا صفحه سایت گذرنامه را باز کردم؛ نوشته بود رسیده. گل از گلم شکفت. آقای گنجی آن را از دهدشت تا مرز آورد و عصر بیست و دوم شهریور، راهی کربلا شدم؛ هرچند رفقایم پیش‌تر رفته بودند. جاده، عمودها، موکب‌ها، گم‌شدن‌ها و عاقبت پیداشدن‌ها… مهمان‌نوازی اربابم امام حسین علیه‌السلام مرا به کاروانم رساند. صدای خنده آشنایی پیچید و سر که چرخاندم، بچه‌ها را دیدم. در کربلا، بین فشار جمعیت، به ضریح مطهر رسیدم. یک‌سوی بین‌الحرمین، حرم سیدالشهدا، سوی دیگر، حرم بی‌دست کربلا قمر بنی‌هاشم. زمین بین این دو حرم، انگار نبض تاریخ بود که زیر پایم می‌تپید. یاد سفر افتادم، انگار همه رشته‌ها گره‌خورده بود به دستانی که دیده نمی‌شد؛ از پاسپورتی که مثل معجزه آمد، و دست عنایتی که همه‌جا حس می‌شد. مسیر بازگشت، جاده‌، شلمچه... و دفتر اربعین ۱۴۰۱ بسته شد. پیاده‌روی قم مقدمه پیاده‌روی اربعینم شد. این جاده هنوز ادامه دارد، تا صبح ظهور و در دل، امیدی بزرگ مانده که این بار، او را نه در خواب که در بیداری ببینم؛ آن هنگام که در لشکر اصحاب امام‌زمان(عج) در میان سایر شهیدان رجعت خواهد کرد، اگر خدا بخواهد. شاید آن روز او را ببینم که از میان یاران امام، دوباره سمتم می‌آید. 📗 نویسنده: مصطفی مطهری‌نژاد ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ @shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عباس عزیز؛ با تو چه چراغ های قرمزی که در مسیر پر پیچ و خم زندگی، سبز شد و چه میدان ها و چهارراه های پرخطری که با نور حضورت، به آسانی و به سلامت، طی گردید. ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 در کار خیر سهیم باشید سلام به همراهان عزیز موسسه شهید دانشگر✋🌹 ✅✅ با توجه به استقبال گسترده اقشار مختلف به ویژه نوجوانان و جوانان از کتاب های شهید عباس دانشگر، به استحضار همه علاقمندان به ترویج مشی و مرام عباس عزیز می رساند: 💠💠 💠💠 عزیزانی که تمایل به پرداخت مبالغی جهت نذر کتاب (خرید کتاب و چاپ تراکت وصیت نامه و کارت معرفی شهید و ارسال به افراد در سطح کشور) دارند می توانند جهت شرکت در این امر خداپسندانه، در راستای ترویج فرهنگ جهاد و شهادت، به حساب زیر واریز وجه انجام دهند. طرح نذر کتاب با نظارت خانواده شهید انجام می شود. در صورت تمایل می توانید به نیتی که خود صلاح می دانید در جهاد تبیین معرفی سبک زندگی شهدا به خصوص شهید عباس دانشگر با واریز وجه جهت ارسال کتب با درج مهر هدیه در گردش، سهیم باشید. شماره سپرده بانک قرض الحسنه مهر ایران: (حساب بانکی به نام آقایان عباس فریدپور،حامد مقبل،مصطفی مطهری نژاد) 4409.704.5030345.1 شماره شبا: IR670600440970405030345001 شماره کارت: 6063737005212335 ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯