مجموعه جدید خاطرات و محبت‌های شهید عباس دانشگر ۱۴۹ 💠 خانم سادات حسینی از استان گلستان: ✍ سال نود و پنج، یک بعدازظهر آرام پاییزی بود. با خواهرم راهی گلزار شهدای امامزاده عبدالله علیه‌السلام شدیم؛ می‌خواستیم بین عطر خاک و نامِ شهیدان، دل سنگینمان را سبک کنیم. نور ملایم آفتاب از لابه‌لای شاخه‌های خشک پاییز، آرام روی سنگ‌های سیاه و سپید مزارها می‌لغزید و دلم را نرم می‌کرد. نسیم، آرام‌آرام، نام‌های حک‌شده را از روی سنگ‌ها برمی‌داشت و زیر لب تکرار می‌کرد، انگار به هر شهید سلام می‌داد. کنار مزار مطهر شهدای گمنام نشستیم. خواهرم گوشی‌اش را بیرون آورد. گفت: «به نیت شهدا زیارت عاشورا بخوانیم.» سر تکان دادم. دلمان که تا بین‌الحرمین حسینی پر کشید و چشمانمان قبولی زیارت از راه دور را گواهی داد، زیارت که تمام شد، خواهرم گوشی را گذاشت روی سنگ سپید یک شهید گمنام. گفت: «موافقی یه شهید جوان مدافع حرم رو بشناسیم؟ تازه شهید شده.» لبخند زدم: «چرا که نه… کجا بهتر از اینجا.» انگشتش روی صفحه کشیده شد. تصویر جوانی شکفت؛ لبخندی ساده و بی‌تکلف - لبخندی که بی‌دلیل دل را می‌لرزاند. چشم‌هایم همان جا متوقف شدند. کنجکاوی، بی‌اختیار دستم را برد روی عکس. کلیپ آغاز شد. چند تصویر پشت‌سرهم… همان جوان از زوایای مختلف. گاهی خندان. گاهی با نگاهی که از عمق حقیقت می‌آمد و بعد - جملاتی ساده و سنگین بسم‌الله الرحمن الرحیم آخر من کجا و شهدا کجا؟! خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم… شهید شهادت را به چنگ می‌آورد، اما من چه؟ نمی‌دانم چند بار به عقب برگشتم، دوباره پخش کردم، متن را دوباره خواندم. هر بار که «پخش» را زدم، گلویم خشک‌تر شد. ضربان قلبم را حس می‌کردم. با خودم گفتم: «واقعاً او شهید شده؟ با این سن کم؟ این حرف‌ها از دل یک جوان نشئت‌گرفته و روی کاغذ نقش بسته؟» آن لحظه نمی‌دانستم این چهره، این صدا، این آشنایی، روزی مسیر زندگی‌ام را عوض خواهد کرد. به گذشته که می‌اندیشم، می‌بینم در بازاری پر از جلوه‌های دل‌فریب دنیا قدم می‌زدم. ویترین‌ها پر از چیزهایی بود که چشم را می‌گرفت. تا به آن‌ها نزدیک می‌شدم، ناگهان - پیش از آنکه دست دراز کنم - کسی مقابلم ایستاده بود. اجازه نمی‌داد بیشتر گرفتار شوم. آری… عباس، شهید عباس دانشگر، نگذاشت بیشتر در جلوه‌های فریبنده دنیا غرق شوم. حالا، بعد از خدا، او تکیه‌گاه من است. هر وقت دلم پُر می‌شود، آرام با او نجوا می‌کنم، پاسخ را در دل می‌شنوم. عباس از ابتدا هم زمینی نبود. خوش به سعادتش… می‌خواهم راهش را ادامه دهم؛ همان راهی که پایانش شهادت است. همان که رهبرمان گفته بود: «شهادت مرگ تاجرانه است.» آرزویم این است که چون مادرم حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، عاقبتی ختم به شهادت داشته باشم. مادر هر کاری کند، دختر یاد می‌گیرد… من هم می‌خواهم؛ چون مادرم، شهیده شوم. مدت‌ها زیارت مزارش را آرزو داشتم. خیلی وقت‌ها او را واسطه کرده بودم برای حاجاتم و هر بار، خواسته‌ام برآورده شد. این بار هم بی‌خبر، بی‌برنامه… ولی چه کسی جز او می‌توانست مرا این‌گونه دعوت کند؟ سؤال‌هایم اما بیشتر شده است: چگونه می‌توان چنین زندگی کرد؟ چنین مُرد؟ برای همین، از همین سن، آرام و پیوسته، خودم را بنا می‌کنم، خودم را می‌سازم. گاهی دل شب، در سکوتی که فقط خدا می‌شنود، به نیت برادر شهیدم قرآن می‌خوانم. از او می‌خواهم مرا هم شفاعت کند… به دستِ مادرش زهرا سلام‌الله‌علیها. و هنوز… هر بار که لبخند نخستین دیدار را به یاد می‌آورم، حس می‌کنم زندگی‌ام از همان لحظه، دوباره آغاز شده است - زیر نور ملایم همان بعدازظهر پاییزی، کنار سنگ‌های سپید شهدای گمنام، در نسیم آرام گلزار شهدا. 📗 نویسنده: مصطفی مطهری‌نژاد #خاطرات_جدید #شهید_عباس_دانشگر #موسسه_شهیددانشگر ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ @shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯

🌺 کبوتر و دو پلاک و دو ساک خالی تو 🌼 دلم دوباره گرفته ز بی خیالی تو 🌸 تو التماس نگاه کدام پنجره‌ای ❤️ که نقش بسته نگاهم به طرح قالی تو... #جوان_مومن_انقلابی #شهید_عباس_دانشگر #کلیپ_ارسالی 🌷🎞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 @shahid_daneshgar_clip

💠 این روزها قهرمانان سخت مشغول کارند! 😍🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷😍 #ورزش #قهرمان_ملی 🇮🇷 #آفرین_برشما #ایران_قهرمان ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯

💠 سلام نظامی هادی ساروی به پرچم مقدس کشورمان 🔹️سومین طلای ایران به‌نام ساروی خورد 🔹️هادی ساروی در فینال وزن ۹۷ کیلوگرم مسابقات جهانی کشتی فرنگی با نتیجۀ ۳-۱ حریف روس خود را شکست داد. #ورزش #کشتی_پهلوانی #قهرمان_ملی 🇮🇷 #آفرین_برشما #ایران_قهرمان ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯

🎦 روایت علیرضا دبیر از دیدار خصوصی با رهبر انقلاب قبل از ریاست فدراسیون کشتی: ایشان گفتند دعایت می‌کنم #ورزش_پهلوانی #کشتی #قهرمان_ملی 🇮🇷 #دبیر #سرباز_ولایت #کارنامه_موفق #آفرین_برشما #ایران_قهرمان ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯

#گزارش_فعالیت 🔹مروری کوتاه بر روز چهارم اردوی جهادی #سفیران_رحمت 🗓۲۸ شهریور ماه ۱۴۰۴ #سفیران_رحمت #جهاد_ادامه_دارد #تا_پای_جان_برای_ایران 📌قرارگاه جهادی دانشجویی شهید عباس دانشگر 📌کانون شهید دانشگر خراسان جنوبی(قائنات) @gharargah_jahadi_kh ⚜️ 🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹⚜️ #انجام_کارخوب #بیاد_رفیق_شهیدم #جهادگران #کارجهادی #خداقوت #راه_شهدا_ادامه_دارد #موسسه_شهیددانشگر ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯