@FAZAYELL1101_9531562057.mp3
زمان:
حجم:
5.95M
❇️روایت فتح خیبر بدست مبارک حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام
#فضایل #امیرالمومنین ↴❤️🌿
خلوتگه دل 🤍 با خدا
@shahiddavoodabedi
✅فضیلت طولانی از مولا
بحارالأنوار (جلد ۲۳ تا ۲۷) / ترجمه خسروی: ج ۵، ص۳۳
شيخ حسن بن سليمان در كتاب محتضر مىنويسد كه بعضى از علماى شيعه در كتاب منهج التحقيق باسناد خود از سلمان فارسى نقل كرده كه گفت: من با حسن و حسين عليهما السّلام و محمّد بن حنفيه و محمّد بن ابى بكر و عمار ياسر و مقداد بن اسود كندى بودم حضرت امام حسن گفت يا امير المؤمنين سليمان بن داود از خدا سلطنتى را خواست كه شايسته احدى بعد از او نباشد. خداوند باو عطا كرد آيا شما از قدرت سليمان دارى؟! فرمود: قسم بآن كسى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد سليمان بن داود از خدا درخواست ملك كرد باو عنايت نمود ولى پدرت قدرتى دارد كه احدى پس از جدّت پيامبر از پيشينيان و نه آنهائى كه خواهند آمد داراى چنين قدرتى نبوده و نخواهند بود. امام حسن گفت: مايليم بما نشان دهى از فضل و مقام خود كه خداوند عنايت كرده. فرمود ان شاء اللّٰه ميدهم. امير المؤمنين از جاى حركت كرده وضو گرفت و دو ركعت نماز خواند و مقدارى دعا كرد كه ما نفهميديم سپس با دست اشاره بطرف مغرب كرد طولى نكشيد كه ابرى آمد و بر روى خانه قرار گرفت و بطرف ديگر خانه ابرى ديگر وجود داشت. امير المؤمنين فرمود: اى ابر پائين بيا باجازه خدا. پائين آمد در حالى كه ميگفت اشهد ان لا اله الاّ اللّٰه و ان محمّدا رسول اللّٰه و انك خليفته و وصيه تو جانشين پيامبر و وصى او هستى هر كس در اين مورد شك كند هلاك مىشود و هر كه چنگ بدامن تو زند براه نجات است.گفت ابر بر زمين گسترده شد بطورى كه بصورت سفرهاى گسترده مينمود امير المؤمنين عليه السّلام فرمود روى ابر بنشينيد، نشستيم و هر كدام جاى خود را گرفتيم اشاره بابر ديگر نمود. او نيز پائين آمد و همان سخنان اوّلى را گفت: امير المؤمنين عليه السّلام تنها بر روى آن نشست و سخنى گفت و اشاره كرد كه بطرف مغرب برود، ناگهان باد وزيد و زير دو ابر زد و بآهستگى آنها را بلند كرد. من توجه بامير المؤمنين عليه السّلام كردم ديدم روى تختى نشسته و نور از صورتش ميدرخشد بطورى كه چشم خيره ميكند. امام حسن گفت يا امير المؤمنين سليمان بن داود بوسيله انگشتر خود حكومت ميكرد شما با چه وسيله فرمانروائى ميكنيد. فرمود عين اللّٰه در زمين و زبان گوياى خدا در ميان مردمم من نور خاموش نشدنى خدايم من درب بسوى خدايم و حجت او بر مردم. سپس فرمود: مايليد بشما انگشتر سليمان را نشان دهم گفتيم آرى دست خود را در گريبان برد و انگشترى از نقره از ياقوت قرمز بيرون آورد كه بر آن نوشته بود محمّد و على. سلمان گفت ما از اين مطلب در شگفت شديم فرمود از چه تعجب ميكنيد از مثل من تعجب نيست من امروز چيزى را بشما نشان ميدهم كه تاكنون نديدهايد. امام حسن عليه السّلام عرض كرد مايلم ياجوج و مأجوج و سدّى كه بين ما و آنها است نشان دهى باد كه در زير ابر بود بحركت در آمد و صدائى مانند رعد شنيديم و در هوا بالا رفت امير المؤمنين عليه السّلام جلو ما بود تا رسيديم بكوه بسيار بلندى ناگاه درخت خشكى ديديم كه برگهايش ريخته بود و شاخههايش خشك بود.امام حسن گفت چرا اين درخت خشك شده فرمود از او بپرس او بتو جواب خواهد داد. امام حسن گفت اى درخت ترا چه شده كه چنين خشكشدهاى؟ جواب نداد امير المؤمنين عليه السّلام فرمود ترا بحق خود سوگند ميدهم جواب او را بده! راوى گفت: بخدا قسم شنيدم ميگفت لبيك لبيك اى وصى پيامبر و جانشين او سپس گفت اى امام حسن امير المؤمنين هر شب پيش من مىآمد هنگام سحر و دو ركعت نماز ميخواند و خدا را تسبيح مىكرد زياد وقتى از دعا فارغ ميشد ابرى مىآمد سفيد كه از آن بوى مشك مىوزيد و بر روى آن تختى قرار داشت بر آن مىنشست على عليه السّلام را مىبرد و من ببركت آن جناب زندگى ميكردم چهل روز است كه از من جدا شده اين مطلب موجب خشكى من شده است. امير المؤمنين از جاى حركت كرد و دو ركعت نماز خواند و دست بر آن ماليد درخت سبز شد و بصورت اول برگشت به باد دستور داد ما را بحركت درآورد. ناگاه ملكى را ديديم كه دستش در مغرب و دست ديگرش در مشرق بود همين كه آن ملك امير المؤمنين را ديد گفت گواهى ميدهم به لا اله الا اللّٰه وحده لا شريك له و محمّد عبده و رسوله خداوند او را براى هدايت و دين حق فرستاده تا دينش را بر تمام اديان پيروز نمايد گر چه مشركان نپسندند و گواهى ميدهم كه تو وصى و خليفه واقعى او هستى. گفتيم يا امير المؤمنين اين كيست كه يك دستش در مغرب و ديگرى در مشرق است فرمود اين فرشتهايست كه مامور تاريكى شب و روز است پيوسته تا روز قيامت. و خداوند امر دنيا را بمن سپرده، اعمال مردم هر روز بر من عرضه مىشود بعد بجانب خدا بلند مىشود.
📌#فضایل #امیرالمومنین. ↴❤️
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج بحق حضرت #زینب سلام الله علیها
@shahiddavoodabedi