چرا علی؟ چرا غدیر؟
اگر با شما مشورت میشد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟
نگرانی پیامبر در مورد #میراث گرانبهایش!
منصف باشید! قصه #شيعه و #سنى مطرح نيست
در سالهايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد #هامبورگ جشن مىگرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مىگفتم
خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى #عيد_غدير را مسألهاى غير از #غدير و #مولا_على عليهالسلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه اگر سالها بگذرد و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسألهاى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيشپاافتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است.
مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش #جامعه_نمونه اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك #جامعه_انقلابى است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ...
پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه توحيد و يكتاپرستى، بر پايه احترام به ارزشهاى عالى انسانى و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعهاى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماهها، هفتهها و روزهاى پايان عمرش نزديك مىشود. نگران است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مىتواند پس از او اين جامعه را اداره كند؛ اداره اى كه همراه با آن، حتى يك درجه زاويه انحرافى در مسير نهضت به وجود نيايد. اين نگرانى بزرگ است. مسأله شوخى_نيست ...
پيغمبر احساس مى كند، مىيابد، مىداند و به عنوان رهبرى الهى، دانا، تيزبين و ژرفنگر مى بيند كه با انقلاب اسلام، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و #جامعه_اسلامى آمدهاند، نماز مسلمانى را مىخوانند، ماه رمضان هم روزه مىگيرند، حتى زكات هم مىدهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مىروند و براى اسلام شمشير هم مىزنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها #ساختمان_خالص_سره_اسلامى است؟ نه! تعجب نكنيد. ...
چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مىكند و هر بار نگاه مىكند مقدم بر همه فقط يك انسان واجدشرايط مىباشد؛ انسانى كه اصولاً از نسل انقلاب اسلام است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: #على. اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در خانه پاك پيغمبر گذراند. ده ساله شد كه نهضت اسلام شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت. چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، بىدغل، بىطمع .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. خالص در راه خدا! شما اصلا از فرمان خدا صرفنظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن خون دل ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مشورت مىكرد و مىگفت چه كسى مىتواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مىتوانيم معرفى كنيم غير از على؟ منصف باشيد. قصه #شيعه و #سنى مطرح نيست. ...
آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست #على_عليهالسلام، را بگيرد و بگويد « #من_كنت_مولاه_فهذا_على_مولاه» مردم على را ترور كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى جامعه نوساخته و نوخاسته اسلامى، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به زمامدارى منصوب كند عكسالعمل سياسى دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكسالعملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك بحران سياسى در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ...
منبع: #شهیدبهشتی، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83
سخنرانی در سال 1351 آبادان
@Shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
چرا علی؟ چرا غدیر؟
اگر با شما مشورت میشد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟
نگرانی پیامبر در مورد #میراث گرانبهایش!
منصف باشید! قصه #شيعه و #سنى مطرح نيست
در سالهايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد #هامبورگ جشن مىگرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مىگفتم
خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى #عيد_غدير را مسألهاى غير از #غدير و #مولا_على عليهالسلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه اگر سالها بگذرد و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسألهاى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيشپاافتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است.
مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش #جامعه_نمونه اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك #جامعه_انقلابى است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ...
پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه توحيد و يكتاپرستى، بر پايه احترام به ارزشهاى عالى انسانى و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعهاى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماهها، هفتهها و روزهاى پايان عمرش نزديك مىشود. نگران است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مىتواند پس از او اين جامعه را اداره كند؛ اداره اى كه همراه با آن، حتى يك درجه زاويه انحرافى در مسير نهضت به وجود نيايد. اين نگرانى بزرگ است. مسأله شوخى_نيست ...
پيغمبر احساس مى كند، مىيابد، مىداند و به عنوان رهبرى الهى، دانا، تيزبين و ژرفنگر مى بيند كه با انقلاب اسلام، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و #جامعه_اسلامى آمدهاند، نماز مسلمانى را مىخوانند، ماه رمضان هم روزه مىگيرند، حتى زكات هم مىدهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مىروند و براى اسلام شمشير هم مىزنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها #ساختمان_خالص_سره_اسلامى است؟ نه! تعجب نكنيد. ...
چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مىكند و هر بار نگاه مىكند مقدم بر همه فقط يك انسان واجدشرايط مىباشد؛ انسانى كه اصولاً از نسل انقلاب اسلام است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: #على. اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در خانه پاك پيغمبر گذراند. ده ساله شد كه نهضت اسلام شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت. چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، بىدغل، بىطمع .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. خالص در راه خدا! شما اصلا از فرمان خدا صرفنظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن خون دل ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مشورت مىكرد و مىگفت چه كسى مىتواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مىتوانيم معرفى كنيم غير از على؟ منصف باشيد. قصه #شيعه و #سنى مطرح نيست. ...
آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست #على_عليهالسلام، را بگيرد و بگويد « #من_كنت_مولاه_فهذا_على_مولاه» مردم على را ترور كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى جامعه نوساخته و نوخاسته اسلامى، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به زمامدارى منصوب كند عكسالعمل سياسى دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكسالعملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك بحران سياسى در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ...
منبع: #شهیدبهشتی، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83
سخنرانی در سال 1351 آبادان
@Shahiddoctorbeheshti