🔸نصیحت های او را هنوز به یاد دارم. ما در زورخانه کسانی را داشتیم که بر خلاف ابراهیم، بسیار آدم های ناشایست بودند. ابراهیم ویژگی های این افراد را برای من توضیح می داد و با توجه به شرایط بد جامعه در آن زمان می گفت: مهدی، با کسی رفیق باش که زور تو از او بیشتر باشد. تا نتواند تو را اذیت کند.
🔹من کسی را در منزل نداشتم که برای ما وقت بگذارد و خوب و بد را یادآوری کند. ابراهیم خیلی برای ما وقت می گذاشت و نصیحت می کرد. بشتر نصیحت های او هم غیرمستقیم بود. بعد هم ما را به سمت مسجد کشاند. اوایل زیاد اهل مسجد و... نبودم. تا ابراهیم می رفت وضو، من هم از مسجد در می رفتم! اما رفته رفته جاذبه ی شخصیت ابراهیم ما را مسجدی کرد.
📚 سلام بر ابراهیم۲/ ص۶۲
🌷 خدایا؟!
🌿در «شهادت» چه لذتی است كه مخلصان تو به دنبال آن اشک شوق می ریزند؟! و این گونه شتابان اند..؟؟!!
سلام بر علمدار کمیل
سلام بر ابراهیم❤️
#شهید_ابراهیم_هادی
❤️از رسول خدا ﷺ پرسيد :
🌱کدام یک از همنشینها و رفقا بهتر هستند؟
☘فرمود: آنکه تو را در #یاد_خدا کمک کند و اگر غافل شدی، به یادت آورد.
#رفاقتباشهدا
روزتون شهدایی🌷🌷🌷
شهید حسین خرازی با لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد.
آنقدر اتوبوس تکان میخورد که کودک کُردی که همراه پدرش کنار او نشسته بود، دچار تهوع شد..
او کلاه زمستانیاش را زیر دهانِ کودک گرفت و کلاه کثیف شد.
پدر بچه خواست بچهاش را تنبیه کند اما حسین خرازی با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است میشوییم، پاک میشود. ☺️
مدتها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند و کاری از دستشان بر نمیآمد!
رئیس گروهِ دشمن که با نیروهایش به آنها نزدیک شده بود، ناگهان اسلحهاش را کنار گذاشت! سردار خرازی را در آغوش گرفت و بوسید و گفت: من پدرِ همان بچهام..
با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی.
حالا فهمیدم که شما دشمنِ ما نیستی 🤝
#شهید_حسین_خرازی
📖 حدیث خوبان، ص۲۵۴
29.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹تصاویری از صحنه های دفاع مقدس و حال و هوای رزمندگان جبهه های حق علیه باطل
🎙 همراه با نوحه ای حماسی از #حاج_صادق_آهنگران :
🌴 من عاشق و دیوانه ام
ای حسین جانم ، ای حسین جانم
تو شمع و من پروانه ام
ای حسین جانم ، ای حسین جانم
از غیر تو بیگانه ام
ای حسین جانم ، ای حسین جانم
من سائل این خانه ام
ای حسین جانم ، ای حسین جانم
ای جان و ای جانانه ام
ای حسین جانم ، ای حسین جانم
نالم چو نی از یاد نینوایت
مردم در آرزوی کربلایت
جانان من این جان من فدایت
گاهی نگاهی کن سوی گدایت
من سائل این خانه ام
ای حسین جانم ، ای حسین جانم
با مهر تو سرشته شد گل من
تنها تویی از عمر حاصل من
هجران کربلاست مشکل من
تا آشنا شد با غمت دل من
از غیر تو بیگانه ام
ای حسین جانم ، ای حسین جانم
من عاشق و دیوانه ام
ای حسین جانم ، ای حسین جانم...
از اینجا شروع شد......!
باران شدیدی میبارید......
#رفیق_شهیدم ♥️