eitaa logo
❤️ شهیدگمنام ❤️
2هزار دنبال‌کننده
22هزار عکس
9.1هزار ویدیو
22 فایل
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(‌س) 🌷یادشهدا کمتراز شهادت نیست🌷 معـرفی شـ📋ـهداء،کلـ🎞ـیپ،‌مدا🎤حـی،خاطــرات شــهداء،عفاف و حجاب،بصیرت افزایی و... #‌شهیدگمنام #حاج_‌قاسم_سلیمانی کپی پست با ذکر صلوات آزاداست تبادل باکانالهای 2k+ تبادل: @gomnam_14
مشاهده در ایتا
دانلود
#خاطرات_شهید در محضر #شـــهید یڪ روز در حیاط خانہ نشسته بودیم ڪه یڪی از همڪلاسیهاے حیدر دم در خانہ آمد و گفت: پسر شما مے خواهد برود جبهہ و همہ پرونده هایش تڪمیل اسٺ و مے خواهد برود... گفتم: برو به سلامت خودش هم آمد و گفت: پدر مڹ مي خواهم بروم #جبهہ و الآن تنها چیزی ڪه مانده رضایٺ پدر و مادر اسٺ؛ مڹ گفتم: از مڹ ڪه راضے هستم وقتے ایڹ جملہ را گفتم #حیدر عیڹ گل شکفته شد و شوق و شادی در چهره او نمایان شد، وقتی رضایت را از مڹ گرفت نزد مادرش رفٺ و مادرش گفت: مے روی شهید مے شوی، او هم در جواب گفت: اســـلام بہ خوڹ ما نیاز دارد مرگ با عزٺ اگر خونیڹ بهتر از زندگے ننگین... #شهید_سیدحیدر_حمیدی🌷 🌷 @shahidegomnam14 🌷
دلم برای #شهادت پر میزند آی رفقا #دعا کنید ساقی #جبهه سبو بر لب هر مست نداد نوبت ما که رسید #میکده را بست نداد حال خوش بود کنار #شهدا آه دریغ بعد یاران #شهید حال خوشی دست نداد 🌷 @shahidegomnam14 🌷
بعدشما #اخلاصمان بہ اختلاس رفت! ایمانمان رنگ باخت! محبت هاو بردبارے هاتمام شد! صفاوسادگے در رنگ دنیا رنگ باخت! وقتی از رنگ #جبهہ فاصلہ گرفتیم! حنایمان رنگے ندارد #شهیدگمنام 🌷 @shahidegomnam14 🌷
نوجوانی #جبهه ها را درک کرد بازی پس کوچه ها را #ترک کرد رفت تا خط #مقدم تا خدا رفت تا #معنا کند آیینه را صورتش را با چفیه #بسته بود #عزم او انگیزه ای پیوسته بود جبهه #شلمچه #یادشهداباصلوات 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🌺خواهر شهید ابراهیم هادی : 🛵یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند، عده ای دنبال دویدند و موتور را زدند زمین. ابراهیم رسید و زخمی شده را بلند کرد. نگاهی به چهره زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید. ابراهیم دزد را برد و خودش درمان زخمش شد. 😔آن بنده خدا از رفتار ابراهیم زده شد. ابراهیم از زندگی اش سوال کرد؟ 🛠 کرد و برایش درست کرد! طرف خوان شد، به رفت و 🦋بعد از ابراهیم در جبهه شد... گرفتن آسان است! گیری کنیم 🌷 @shahidegomnam14 🌷
▫️هستند کسانی که استعداد دارند اما جرأت رفتن ندارند آن ها بروند دانشگاه ما می‌رویم... با شروع جنگ تحمیلی از همان روزهای‌ اول جنگ لباس رزم برتن‌ ڪرد ‌وقتی گفت ‌می‌خواهـد به جبهه ‌برود همه گفتند تو استعداد زیادی داری حیف است بروی در این بیابان‌‌ها خرج شوی‌... در جوابشان ‌گفته ‌بود: "کسی ڪہ این استعداد را به من داده، خیـلی راحت و در یڪ چشم برهـم زدن می توانـد آن را از من بگیرد جوری ڪہ دیگر حتی اسم خـودم هم یادم برود؛ هستند کسانی که استعداد دارند اما‌ جرأت جبهه رفتن ندارند، آنها بروند دانشگاه، ما می رویـم جبـهه..." همیشه می گفت: جنـگ در رأس همه امور مـا است... 📎پ ن : این شهید عزیز پس از چند روز نگهداری در سردخانہ بہ اهواز منتقل شد تا در بهشت آباد این شهر بہ خاڪ سپرده شود، نڪتہ عجیبی ڪہ درباره این شهید زبانزد است لبخند زیبایے است ڪہ چند روز پس از شهادت و بہ هنگام تدفین بر لبان این عزیز نقش بست. 🌷 شهادت: عملیات والفجر ۸ 🇮🇷 @shahidegomnam14. 🇮🇷
🕊🕊🌹💐🌹🕊🕊 16ساله بود یه نوار روضه زیر و روش کرد. بلند شد اومد ... یه روز به فرماندمون گفت: من از بچگی نرفتم، می ترسم بشم و رو نبینم... یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم زیارت کنم و برگردم... اجازه گرفت و رفت دو ساعت توی زیارت کرد و برگشت ... توی اش نوشته بود: در راه برگشت از توی ماشین خواب رو دیدم... بهم فرمود: اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت... یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود... نیمه شبا تا می خوابید داخل قبر می کرد و میگفت:یا منتظر وعده ام... چشم به راهم نذار... توی ساعت ، روز و مکان رو هم نوشته بود... که شد، دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شد که تو اش نوشته بود! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌷 @shahidegomnam14 🌷
شراب را جز در نبرد نمی دهند؛ ولاجرم مے الست را باید در ها یافت و مصداق اکمل مستان بہ پیوستہ است. 🌷 @shahidegomnam14 🌷
*در اگر و تعلّقی بود، در و کردن برای هم معنا می گرفت... 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🌷🕊🥀🌹🥀🕊🌷 دلم برای پر میزند آی رفقا کنید ساقی سبو بر لب هر مست نداد نوبت ما که رسید را بست نداد حال خوش بود کنار آه دریغ بعد یاران حال خوشی دست نداد 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🥀🌹🍀🏴🍀🌹🥀 در دست نوشنه هایش آورده بود: از ناحیه چشم شده بودم. در بیمارستان بعد از عمل گفتند دیگر خود را بدست نمی آورید. امیدم برای رفتن به از بین رفته بود. گریه می کردم و ناراحت بودم. غروب یکی از روزهای در اوج ناامیدی به متوسل شدم. از عمق جان را صدا می کردم. در حال زمزمه بودم که صدای پایی شنیدم. تازه وارد سلام کرد و گفت: ، حالت چطوره؟! با بی حوصلگی گفتم: با من چکار دارید. ولم کنید. راحتم بگذارید. فرمودند: ، شما با ما کار داشتی، مگر بینایی چشمت را نمی خواستی!؟ یک لحظه زبان بند آمد. دستی روی صورتم حس کردم. چشمانم یکباره باز شد. آنچه می دیدم وجود نازنینی بود که در مقابلم قرار داشت. به اطراف نگاه کردم. در همین حین احساس کردم در حال خروج از اتاق است. شتابان به دنبالش دویدم. همین طور که می رفتم فرمود : "برگرد گفتم: نه . بگذارید من با شما بیایم... سراپا نشناخته به دنبالش از اتاق بیرون رفتم. اما کسی را ندیدم. جلوی راه پله پایم پیچ خورد و از پله ها افتادم. وقتی چشم گشودم روی تخت بیمارستان بودم. آنها با تعجب به چشمان یافته من خیره شده بودند و من دنبال گمشده ام بودم. 📚کتاب وصال، صفحه ۱۰۹ الی ۱۱۱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
شهید حاج امینی در دست‌نوشته‌ای که در /10/19 نوشته است درخواست‌هایی را خطاب به مردم و رهروان مطرح کرده است. نوشته است: از شما خواهش می‌کنم و می‌خواهم چند موضوع را مد نظر داشته باشید: ↵ دروغ نگویید ↵زود قضاوت نکنید ↵گذشت و داشته باشید ↵خوشرو و خوش برخورد باشید ↵و اینکه ها را پر نگه دارید خدایا ما را ببخش و بیامرز! خدایا بگردان! خدایا ما را به خودمان وا مگذار! خدایا شناخت به ما عطا کن! خدایا عزیزو بزرگوارمان راحفظ بفرما! یا رب العالمین بنده حقیر امیر حاج امینی تاریخ 65/10/19 ساعت 12:30 🌷 ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
این 👆قطع شد تا از پا نیفتد این پا قطع شد تا خوزستان مستعمره نشود این پا قطع شد تا من وتو پاهایمان درراه آرمانهای شهدا استوارباشه، این پاقطع شد تاپای بیگانه به سرزمین امام زمان بازنشود یاد همه و های جنگ زنده و 🌷 @shahidegomnam14 🌷
❤️ شهیدگمنام ❤️
چه لبخندی زدی وقتِ گذشتن عجب آسوده‌ای هنگام رفتن . . . 📎پ ن : شهادت : 21 بهمن 64 فاو ؛ عملیات وال
▫️هستند کسانی که استعداد دارند اما جرأت رفتن ندارند آن ها بروند دانشگاه ما می‌رویم... با شروع جنگ تحمیلی از همان روزهای‌ اول جنگ لباس رزم برتن‌ ڪرد ‌وقتی گفت ‌می‌خواهـد به جبهه ‌برود همه گفتند تو استعداد زیادی داری حیف است بروی در این بیابان‌‌ها خرج شوی‌... در جوابشان ‌گفته ‌بود: "کسی ڪہ این استعداد را به من داده، خیـلی راحت و در یڪ چشم برهـم زدن می توانـد آن را از من بگیرد جوری ڪہ دیگر حتی اسم خـودم هم یادم برود؛ هستند کسانی که استعداد دارند اما‌ جرأت جبهه رفتن ندارند، آنها بروند دانشگاه، ما می رویـم جبـهه..." همیشه می گفت: جنـگ در رأس همه امور مـا است... 📎پ ن : این شهید عزیز پس از چند روز نگهداری در سردخانہ بہ اهواز منتقل شد تا در بهشت آباد این شهر بہ خاڪ سپرده شود، نڪتہ عجیبی ڪہ درباره این شهید زبانزد است لبخند زیبایے است ڪہ چند روز پس از شهادت و بہ هنگام تدفین بر لبان این عزیز نقش بست. 🌷 شهادت: عملیات والفجر ۸ ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
رزمنده دانش آموزی‌ که سردار سلیمانے، او را بعنوان "الگوی الی الابد برای نسل جوان" معرفی کردند؛ . 🔽در خاطره‌ای از شهید بزرگوار می‌خوانیم: اصرار داشت به برود. پدرش گفت: تو هنوز بچه‌ای!! جبهه هم جای بازی نیست که تو میخواهی بروی. حسن گفت: مگر قاسم نداشت؟ من هم می‌شوم✌.. . . 🌷 ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
⚽️مهاجم و کاپیتان افسانه ایِ تیم ملی جوانان ایران با ۱۵ گل ملـی ... باشگاه در به در دنبال قرارداد با او بود ... او در اوج دوران ورزشی‌اش چندین بار به رفت ! آخرین بار قـرار بود ... با باشگاه پرسپولیس قرارداد ببندد و در تمرینات این تیم هم شرکت کرده بود که برای شرکت در عملیات راهی جبهه شد و در اسفند ۱۳۶۵ به مقام رسید ... 🌷 ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🌹 محمد عارف ملک محمودی متولد ۱۳۴۴ تهران ؛ اما تو بزرگ شد. ۱۶ ساله بود که بعنوان در سال ۶۰ رفت و مجروح شد. ۶ سال دائما در جبهه ها بود تا اینکه در ۱۴ بهمن ۱۳۶۶ در گیلانغرب رسید. ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷