eitaa logo
❤️ شهیدگمنام ❤️
2هزار دنبال‌کننده
22هزار عکس
9.1هزار ویدیو
22 فایل
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(‌س) 🌷یادشهدا کمتراز شهادت نیست🌷 معـرفی شـ📋ـهداء،کلـ🎞ـیپ،‌مدا🎤حـی،خاطــرات شــهداء،عفاف و حجاب،بصیرت افزایی و... #‌شهیدگمنام #حاج_‌قاسم_سلیمانی کپی پست با ذکر صلوات آزاداست تبادل باکانالهای 2k+ تبادل: @gomnam_14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 برترین نوع اصلاح نماز، بجا آوردن آن در اول وقت می باشد! 🔸 از سخنان علی علیه السلام است که: «بدان تمام اعمالت، تابع نمازت می باشد.» . 🔸 برترین نوع اصلاح نماز، بجا آوردن آن در اول وقت می باشد و بالاترین مرحله ی اصلاح نماز، روی آوردن و توجّه با تمام وجود در نماز به خداوند متعال است. 🔸 و اوّلی برای کسی که خدا بخواهد به دوّمی منجر می گردد و خداوند آگاه و هدایتگر است؛ و به ما و شما توفیق عنایت می فرماید. 📚 فریادگر توحید، ص٢٢٩ 🔹 آیت الله العظمی بهجت (ره) ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 مهربانی دیدن، شیرین است اما مهربانی کردن شیرین تر است. محبوب بودن شیرین است اما محبت کردن شیرین تر است. بعضی‌ها بیشتر مایلند مهربانی ببینند تا اینکه به دیگران مهربانی کنند. این خود نوعی نامهربانی است. 🔹 حجت‌الاسلام پناهیان ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔹 تلاش در تحصیل علم نفس را تهذیب می‌کند. انسان می‌تواند سخت کوشی در درس خواندن را وسیله‌ای برای تقرب الی الله قرار دهد. دانشمندان بزرگ دنیا غالباً از نوعی مبارزه با نفس و صفای باطن برخوردار بوده‌اند. مگر آن‌که استعداد سرشارشان موجب برجستگی‌شان شده باشد. تهذیب نفس موجب رشد علمی یک دانشجو با استعداد متوسط می‌شود. 🔸 حجت‌الاسلام پناهیان ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 هماهنگی و موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده از هر لحاظ و به‌صورت صددرصد برای غیر انبیا و اولیا علیهم‌السلام غیرممکن است. 🔸 اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر، استقامت، گذشت، چشم‌پوشی و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد. اگر اینها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی از همین‌جا ناشی می‌شود. 🔹 حضرت آیت‌الله بهجت (ره) 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۳۰۰ ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
‏یه کیف ٣٠٠ دلاری نخر که هیچی توش نذاری! یه کیف ١٠ دلاری بخر، که توش ٢٩٠ دلار پول داشته باشی! خودت رو ورشکست نکن، برای اینکه پولدار بنظر برسی ... این چشم هم چشمی ها و این خود نمایی ها و جلوه گری ها... زندگی رو به باد میده ‌‌ ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 راه باز شدن رحمت خاصه خدا 🔸 برای اینکه باب رحمت خاصه پروردگار به روی ما باز شود و عارف بشویم باید مدتی پشت در به انتظار بنشینیم، گاهی با اشک و گاهی با لبخند رضایت از انتظار، گاهی با مراجعه مکرر و گاهی با اصرار و التماس در خانه خدا را بزنیم. در باز خواهد شد، به ما قول داده‌اند. نماز در خانه خدا را زدن است 🔹 حجت‌الاسلام پناهیان ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 اصل زندگی کردن مهم است خواه رضایت‌مندانه یا نارضایت‌مندانه، آرام یا ناآرام، خوش خلق یا بد خلق، حسودانه یا زندگی بدون حسادت که غل و غش ندارد. هم یوسف زندگی کرد و هم برادرانش، هم هابیل و هم قابیل. 🔹 حجت‌الاسلام رفیعی ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 اگر انسان در مواقع شدت و خطر در صحنه‌های گناه خدا را یاد کند و آن را بر فعل حرام ترجیح دهد خدا می‌داند که چه لذتی نصیبش می‌شود 🔹 آیت‌الله بهجت (ره) ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 حداقل اثر ایمان این است که یک مومن عادی مطمئن می‌شود که کار خوب در نزد خدا از بین نمی رود 🔹 شهید مرتضی مطهری (ره) ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 عُجب خیلی بد است، هر چقدر هم خوب هستی هر که را دیدی بگو این از من بهتر است، حتی هروئینی را هم در کوچه دیدی بگو شاید او عاقبت به خیر شود و من بدبخت. 🔹 آیت‌الله مجتهدی تهرانی (ره) ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 هر وقت از همه جا ناامید شدی، بدون کارت درست میشه 🔹 آیت‌الله مجتهدی تهرانی (ره) ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 با دعا و توکل و تدبیر و شناختن دشمن، ان‌شاءالله کید دشمن را بایستی از بین برد. 🔹 مقام معظم رهبری ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🔸 برای یک ملت هیچ موهبتی بالاتر از شخصیت نیست، اگر همه مواهب و ابزارهای زندگی را از ملتی بگیرند و شخصیتش محفوظ باشد، غمی نیست. 🔹 شهید مرتضی مطهری (ره) ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
آخرین نفری که از عملیات برمی‌گشت خودش بود. یک کلاه خود سرش بود، افتاد ته دره. حالا آن طرف دموکرات‌ها بودند و آتششان هم سنگین. تا نرفت کلاه خود رو برداره، برنگشت! گفتیم: اگه شهید می‌شدی…؟ گفت: این بیت المال بود! رونوشت به برخی مسئولین امروز! ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود! از غذا پرسید؛ نداشتیم. یکی از بچه‌ها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیده‌ها رو که دید، گفت: "این چیه؟" بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجی‌ها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!" کاش برخی مسئولان اقتصادی امروز، ذره‌ای از شرافت فرماندهان دفاع مقدس رو به ارث برده بودن... ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
دکتر چهل وپنج روز بهش استراحت داده بود. آوردیمش خونه. عصر نشده، گفت: بابا! من حوصله‌م سر رفته. گفتم: چی کار کنم بابا؟ گفت: منو ببر سپاه، بچه‌ها رو ببینم. بردمش. تا ده شب خبری نشد ازش. ساعت ده تلفن کرد، گفت: من اهوازم. بی زحمت داروها مو بدید یکی برام بیاره! الانم مسئولی داریم که حاضر نیست از خونه‌ش بیاد بیرون و وظیفه‌ش رو انجام بده، که مبادا بیمار بشه!!! از کجا به کجا رسیدیم؟ ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
❤️ شهیدگمنام ❤️
🔸مادر شهید کاوه: شبی از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف. رفتم برای شام صدایش کنم. گفت: «گیر کرده‌ام در حل 2 تا مسئله ریاضی. معلم، توپ چهل‌تکه جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این 2 مسئله را حل نکنم شام بی‌شام!» بی‌خیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد! گرم کاری میشد، چنان دل می‌داد که تا تکانش نمی‌دادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد. دوباره یک ساعت بعد صدایش کردم. افاقه نکرد. نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: «شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد!» حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد می‌رود اتاق محمود! صبح برای نماز از خواب بلندش کردم؛ «شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم مسئله‌ها را حل کردی یا نه؟» خندید و گفت: «حل کردم آنهم چه‌جور! برای هر 2 مسئله، از 3 طریق به جواب رسیدم!» محمود عاشق فوتبال بود. توپ چهل‌تکه هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: «پس جایزه‌ات کو؟» از جواب طفره رفت! تا اینجا را حالا شما داشته باشید. 🔹40 روز، فوق فوقش 50 روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. عاقله‌مردی پشت در بود؛ «من دبیر ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم». حاجی دعوتش کرد بیاید تو، «نه» آورد؛ «قصد مزاحمت ندارم!» و بعد ادامه داد؛ «من سه سال دبیر ریاضی محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل می‌کرد اما صبح، زودتر می‌آمد کلاس، حل مسئله را هر بار به یکی از دانش‌آموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد می‌داد و جایزه هم اغلب به همان دانش‌آموز می‌رسید، چون محمود از چند راه به جواب می‌رسید. من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ «چرا محمود که همیشه ریاضی را 20 می‌گیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمی‌شود؟!» کشیدمش کنار؛ «امروز از فلانی شنیدم این مسئله را تو حل کرده‌ای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد! «چرا؟» جواب داد: «همین فلانی، اولا یک مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟ ثانیا جایزه کتانی بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانی‌اش از چند جا پاره شده؟» من آنجا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ «اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمی‌آیم!» ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
⭕️ سکانس یک: حسین خاکی و خسته از خط برگشته بود و می‌خواست بره قرارگاه. از یک راننده‌ی تانکر آب خواست که شلنگ رو روی سرش بگیره تا شسته بشه. حسین با یک دست سرش رو می‌شست که راننده برای شوخی آب رو گرفت تو یقه حسین و خیسش کرد! وقتی حسین رفت راننده هنوز نمی‌دونست چه کسی رو خیس کرده! ⭕️ سکانس دو: - الو سلام. - سلام علیکم، بفرمایید! - من علی سُلگی هستم از روستای کهریز، نزدیکی نهاوند، سال 65 با جهاد اعزام شده بودم فاو. خاطره‌ای نوشته بودید از شهید خرازی که من در روزنامه خوندم. - بله، هجده سال از اون زمان گذشته. من آن راننده‌ی تانکر آب هستم، تماس گرفتم که بگم: جز لبخند چیزی نگفت! من منتظر واکنش بودم، ولی او فقط خندید.. ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐 💠 امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه میفرماید: بعضی از دلها یک روزی مستقیم بودند، در راه راست قرار داشتند، درست حرکت میکردند امّا بعد برگردانده شدند... ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
●بچّه‌ها محاصره شده بودند.... نیروهای پشتیبانی نمی‌توانستند کمک برسانند. همه تشنه و گرسنه بودند. «کارور» هرچه تلاش کرد و خودش را به آب و آتش زد تا بتواند لااقل کمی آب برای رفع تشنگی نیروهایش تهیّه کند، موفّق نشد. در همین لحظه، بچّه‌ها «کارور» را دیدند که با قدم‌های استوار به طرف «تپّه‌های بازی دراز» می‌رود. تیمّم کرد و روی یکی از تپّه‌ها ایستاد. ● «تکبیره الاحرام» را با صدای بلند گفت و شروع کرد به خواندن. مدّتی طول کشید تا به رکوع رفت و چند دقیقه‌ای طول کشید تا سر از رکوع برداشت و به خاک افتاد. نمازش که تمام شد، دست‌هایش را بالای سرش برد و چشم‌هایش را بست. نمی‌دانم با چه حالی، با چه اخلاصی، چگونه دعا کرد که در همان لحظه، صدای «الله اکبر» و فریاد شادی بچّه‌ها به گوش رسید. باران، نم نم شروع به باریدن کرد... 🌷 ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
💐 🔖 امام على عليه السلام: گناهى، بزرگتر از گناه ثروتمندى نيست كه نيازمند را از حقّش محروم کرده باشد. ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷