eitaa logo
شهیده فائزه‌رحیمی (دِلانه)
1.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
506 ویدیو
1 فایل
در هیاهوی دنیــا اینجا کُنج دنجی باشد برای تمامی دلتنگی هایم 💔 . . یک کانال دِلی برای جا ماندگان راه فائزه.... . کپی تمامی مطالب کانال آزاد🌹 . . حرفاتون رو می‌شنوم🙂👇 https://daigo.ir/secret/51603325254
مشاهده در ایتا
دانلود
بدون شرح! و شما ایستادید تا آخرین نفس😔 ولی ما چه کردیم؟! تصویر امدادگر حادثه تروریستی کرمان بعد از انفجار اول در حالی که برای کمک به سمت مجروحان رفته بود و در انفجار دوم به شهادت رسیدند. @shahideh_faezeh_rahimii
❉فـداے آن جـوانے ✾ڪه در ڪنار سنگـر ❅با خنده گفت ❊با خنـده فـدا ڪـرد......💔 @shahideh_faezeh_rahimii
شجاعتی خالصانه می‌خواهد، اینکه بگذری از آرزوهایت، و خود را از زنجیرهای دلبستگی رها کنی گفتنش آسان است، اما... اگر عمل کردن به آن هم سهل بود به خیلی هامان واژه شهید اضافه می‌شد... @shahideh_faezeh_rahimii
روحیه جهادی بالایی داشت و برای همین وارد هلال احمر شد تا بتواند دوره های لازم را بگذراند تا در وقت ضرورت بتواند به مردم کمک کند ✍به نقل از خواهر شهیده @shahideh_faezeh_rahimii
بدون شرح! و شما ایستادید تا آخرین نفس😔 ولی ما چه کردیم؟! تصویر امدادگر حادثه تروریستی کرمان بعد از انفجار اول در حالی که برای کمک به سمت مجروحان رفته بود و در انفجار دوم به شهادت رسیدند. @shahideh_faezeh_rahimii
به نقل از خواهر شهیده : خاطرم هست چهار سال پیش وقتی خبر شهادت حاج قاسم را شنید، می‌گفت: "حاج قاسم پدرم بود و من احساس می‌کنم بی تکیه گاه و یتیم شده ام." خواهرم بعد از خبر شهادت حاج قاسم یک ماه لباس سیاه عزا به تن کرد. @shahideh_faezeh_rahimii
خواهرم مکرمه عاشق شهادت بود. شاید اینطور باید برایتان بگویم که او زندگی خودش را وقف شهدا کرده بود. ارادت زیادی به شهدا داشت. تمام تلاشش این بود که شبیه شهدا شود. همیشه از زندگی شهدا الگوبرداری داشت. کتاب‌های شهدایی زیاد می‌خواند. کتاب شهید محسن حججی را خیلی دوست داشت. شاید برایتان جالب باشد که بدانید، قبل از شهادت مکرمه مادرم خواب دیده بود که پیکر شهید محسن حججی را به خانه ما آورده‌اند، مادر تعبیر این خواب را از امام جمعه شهر پرسید، او در پاسخ مادر گفته بود به زودی شهیدی را به خانه شما می‌آورند. 😢😭 @shahideh_faezeh_rahimii
خواهرم از مرگ عادی متنفر بود. همیشه دوست داشت که با شهادت از دنیا برود. هر وقت در مراسم‌ها و مانور‌های هلال‌احمر شرکت می‌کردیم و عکس یادگاری می‌انداختیم. او به عکس‌ها نگاه می‌کرد و می‌گفت: مادر من می‌خواهم آسمانی شوم. او از مادرم می‌خواست برای شهادتش دعا کند. او آرزوی شهادت داشت. @shahideh_faezeh_rahimii
مکرمه همیشه عاشق شهادت بود و از مادرم می خواست که برای شهادتش دعا کند. او حتی یک دست‌نوشته هم دارد که می گوید «خداوندا من راه امام حسینت که همانا شهادت است را در پیش گرفتم؛ مرابه آرزویم برسان.» @shahideh_faezeh_rahimii
خواهرم همیشه تلاش می کرد تا بتواند به شهید سلیمانی خدمتی کند و برای زائران ایشان کاری انجام دهد از سال 98 ما وارد هلال احمر شدیم و از سال گذشته توفیق پیدا کردیم که شیفتمان زمانی باشد که بتوانیم به زائران حاج قاسم ارائه خدمت کنیم. مکرمه هلال احمر را انتخاب کرد چراکه معتقد بود این راهی برای خدمت به مردم است و معتقد بود که این لباس بسیار مقدس است و همیشه قبل از شیفت آن را می بوسید و می گفت زمانی که مُردم مرا با این لباس دفن کنید. @shahideh_faezeh_rahimii