فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدید میگن الهی پیرشید به پای همدیگه!
یعنی اینجوری ...
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
࿐჻ᭂ⸙✨ستاره بارون✨⸙჻ᭂ࿐
دورهمی دخترونهی یکروزه
ویژهی دختران ۱۰ تا ۱۸ سال
✨ با حضور استاد و مشاور دانشگاه سرکار خانم دکتر حسام محمدی
همراه با برنامههای متنوع و میان وعده و نهار
🗓پنجشنبه ۱ آذر ماه ۱۴۰۳
🕰 از ساعت ۱۰ الی ۱۴
📍مسجد حضرت رقیه (س)
هزینهی ثبتنام ۵۰ هزار تومان
برای ثبتنام به آیدی @R_norozzade پیام دهید.
ظرفیت محدوده و اولویت با کسانی است که ثبتنام خود را قطعی کنند.😊😉
#پایگاه_مقاومت_بسیج_شهیده_کلاهچی
#حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_س
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
17.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 قطبنما / پروژه نا آرام سازی
🔻صهيونيستها، عامل اين فلاکت و فروپاشي را هدايت مقاومت از تهران ميدانند و میگویند سر مار ایران است و تا آن، هوشیار و قدرتمند است، ضربات بر پیکر اسرائیل ادامه خواهد داشت! برای مقابله، تهديدات نظامي عليه ايران جوابگو نخواهد بود!
🔹 اسرائیلیها هنوز از خفت و خواري وعده صادق ۱ و۲ رهايي نيافته اند! تنها راه، به راه اندازي مجدد فتنه از درون است! بايد ايادي داخلي رژیم صهیونی در ایران بار ديگر فعال شوند و خيايان ها نا آرام شود تا فتنه مهساي ديگري کليد زده شود!...
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
╰❀🌹❀╯
🦋#پروانهای در دام عنکبوت
نویسنده خانم ط _ حسینی
#قسمت2 🎬
همان وقتی که خاله هاجر آمده بود، راجب من و عمر صحبت کند، طارق هم از راه رسید.
پدرم یک نخلستان در اطراف موصل دارد که رسیدگی به نخلها و جمع آوری محصول و ... به عهده طارق است و مغازهی خرما فروشی در موصل را پدرم اداره میکند، امروز طارق زودتر از نخلستان آمد و متوجه خاله هاجر شد، طارق از خانواده همسایهمان اصلا خوشش نمیاید، حالا چرا؟؟
من هم نمیدانم ...
طارق وارد اتاق شد وگفت: لیلا ...
سلما گوش و ایستادین؟؟
مگه ام عمر چی میگه که براتون جالبه؟
من و لیلا اروم جا خوردیم، خاله هاجر تا صدای طارق را شنید بلند شد و گفت: ام طارق من حرفم را زدم، خدا میدونه دخترای تو را مثل دخترای خودم دوستشون دارم و دلم میخواد خوشبخت بشن حالا دیگه خبر از شما ...
بلند شد و خداحافظی کرد و رفت.
طارق رفت داخل اون اتاق وروبه مامان: این عمری(معمولا به اهل سنت اطلاق میشه) اینجا چی میخواست؟؟
مادرم انگاری برای خودش خواستگار امده باشد شرم داشت بگه، بهش حق میدادم آخه اولین بار بود که برای دخترش خواستگارذامده بود و اولین فرزندی بود که میخواست ازدواج کند، سرش را انداخت پایین و خیلی آروم که حتی ما به سختی صداش را میشنیدیم گفت: سلما را برای پسر بزرگش عمر خواستگاری کرد ...
طارق مثل یک خروس جنگی از جا در رفت و گفت: بیجا کرده زنیکه ی عمری با اون پسر وطن فروشش ...
مادر: پسرم هرکسی برای خودش دین و مذهبی داره همونطور که ما ایزدی هستیم آنها هم مسلمان و سنی مذهبند، هم ما وهم اونها به خدای یکتا اعتقادداریم، دلیلی ندارد که به همسایهمان بیاحترامی کنیم و اونا را وطن فروش بدانیم ...
طارق سری تکان داد وزیرلب هی هی کرد و داشت به بیرون از اتاق میرفت که خیلی نامحسوس به من اشاره کرد تا پشت سرش برم.
خیلی ناراحت بودم، ازروی طارق خجالت میکشیدم، انگار با خواستگاریام عمر,من گناه بزرگی مرتکب شده بودم,روی حیاط رفتم و طارق گفت:
بیا پایین تو زیرزمین کارت دارم، یه چیزایی هست که باید بدونی و حرکت کرد طرف زیرزمین ...
وقتی طارق رفت داخل، برگشتم بالا و وقتی مطمین شدم مادرم حواسش به من نیست و سرگرم کارهای خونه است، منم رفت طرف زیرزمین ...
لیلا هم میخواست بیاد که با اشاره بهش فهموندم مراقب مامان باشه که طرف زیرزمین نیاد ...
#ادامه_دارد ...
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
برای ادامه داستان👆
کانال مارو دنبال کنید.🙏
هدایت شده از رهپویان رستگاری (کلاهچی)
22.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوسیس خانگی🌭
🔶 مواد لازم :
مرغ بدون استخوان : ۱ عدد
تخممرغ : ۲ عدد
سير : ۶ حبه
نمك : ٢ ق غ
🔶 ادويهها :
فلفل سياه : ١ ق چ
پودر زنجفيل : ١ ق چ
هل آسياب شده : نصف ق چ
پودر پياز : ١ ق م
جوز هندی : نصف ق چ
آويشن : ١ ق چ
پودر خردل : ١ ق چ
دارچين، نصف ق چ
پاپريكا دودی : ١ ق غ
اسانس دود : ٢٠ قطره
🔶 پودرهای خشک :
آرد گندم : ۵۰ گرم
شير خشك شور : ۵۰ گرم
نشاسته ذرت : ٣ ق غ پر
گلوتن : ١ ق غ پر
🔶 نکات مهم :
ادويهها رو حتما ابتدا به مرغ بزنيد تا مرغ حسابی مزه دار و از تخم مرغ زهم گيری بشه.
در همه مراحل بايد دمای مواد پايين باشه.
زمان اضافه كردن آرد و نشاسته به دستگاه استراحت بدهيد تا دمای مواد حفظ بشه.
حتما زمان كاور زدن ۱۵ سانت از لبه كاوز برگردونيد تا برای هواگيری فضا داشته باشيد.
ابتدا با نصف مواد امتحان كنيد و ناگهانی بدون تجربه با مقدار زياد درست نكنيد.
بعد از شوک يخ كاور چروك ميشه نگران نباشيد بخاطر كم شدن و جمع شدن سوسيسهاست از سر و ته مجدد كاور بپيچونيد و با بند محكم كنيد.
تنها مواردی كه ميتونين حذف كنين اسانس دود و گلوتن است.
همه اين مواد از لوازم قنادی به راحتی
ميتونين تهيه كنين.
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
هدایت شده از رهپویان رستگاری (کلاهچی)
7.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢نخبه ایرانی که از گوگل استعفا داد!
▫️دلیل استعفاشو بشنوید بهش میگید دمت گرم
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
هدایت شده از رهپویان رستگاری (کلاهچی)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امان از حسود ...
چه طور خودمون رو از نظر بد دور نگه داریم؟
#نشر_حداکثری_با_شما
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
هدایت شده از رهپویان رستگاری (کلاهچی)
#داستانک
مردی ثروتمند کارگرانش را برای صرف شام فراخواند.
بعد از مراسم، جلوی آنها یک جلد قرآن و مقداری پول گذاشت و از آنها پرسید:
قرآن را انتخاب میکنند یا پول را ؟!
به نگهبان مجموعه تجاری گفت:
یکی را انتخاب کند. نگهبان گفت:
خیلی دلم میخواهد که قرآن را انتخاب کنم ولی قرآن خواندن را نمیدانم پس پول را میگیرم که فایدهاش برایم بیشتر است و پول را برداشت.
از کشاورزی که باغچهها را آب میداد خواست یکی را انتخاب کند.
کشاورز گفت:
زنم مریض است و نیاز به پول دارم، اگر مریضیِ همسرم نبود حتما قرآن را انتخاب میکردم، ولی فعلا پول را انتخاب میکنم.
مرد ثروتمند نوبت را به آشپز داد که کدام را انتخاب میکند؟
آشپز گفت:
من تلاوت قرآن را خیلی دوست دارم ولی من دائم مشغول کار هستم، وقتی برای قرائت قرآن ندارم، پول را بر میدارم.
نوبت رسید به پسری کارگر که خیلی فقیر بود.
پسر گفت:
درسته که من به پول نیاز دارم، خیلی هم نیاز دارم ولی من قرآن را انتخاب میکنم.
قرآن را برداشت و بوسید.
مرد ثروتمند لبخندی زد و گفت که قرآن را باز کند.
پسر قرآن را باز کرد و ٢ پاکت دید.
با اجازه مرد ثروتمند، یکی از پاکتها را باز کرد.
مبلغ زیادی داخل پاکت بود.
و در پاکت دوم وصیتنامهای بود که او را وارث اموال و دارایی خودش کرده بود.
چون او فرزندی نداشت و همسرش نیز فوت کرده بود.
مرد ثروتمند گفت:
هرکس گمانش به خدا خوب باشد، ناامیدش نمیکند.
❗رويگردانی و اعراض از ياد خدا عامل اصلی تنگدستی و سختی در زندگی انسانهاست...!
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
🦋#پروانهای در دام عنکبوت
نویسنده خانوم ط _حسینی
#قسمت3 🎬
طارق روی تخت چوبی و نمور داخل انباری نشسته بود با خرماهایی که گذاشته بودیم خشک بشود خودش را سرگرم کرده بود، تا اومدم اشاره کرد به کنارش و گفت: بیا بشین، یک سری حرفهایی هست که باید بشنوی تا بتونی درست تصمیم گیری کنی، اولاً حتما از کشت و کشتاری که در سوریه و عراق پیش اومده شنیدی و میدونی تمام این جنایات مربوط به گروه شیطانی به اسم (داعش) میشه که خودشون را مسلمان میدونند، کِما بیش خبرهایی هست که داخل عراق این گروه چشم طمع به موصل دارند و دوست دارند موصل مرکز و پایتختشان بشود، اگر این اتفاق بیافته با اطمینان میگم که هیچ کدام از ماها زنده نخواهیم ماند، آخه رفتارشان با شیعهها که مانند خودشون مسلمانند و تو بحثهای اعتقادی باهم اختلاف دارند نشون میده که با ما چه رفتارهایی خواهند داشت، سلما خواهرم، باورت میشه اینها شیعهها را که مثل خودشان مسلمانند و ادعا میکنند پیامبرشان یکی هست، سر میبرند و پوست بدنشان را جدا میکنند و آنها را تکه تکه میکنند، حالا با ما که به قول آنها کافر هستیم چه برخوردی خواهند داشت؟؟
از حرفهای طارق مو بر بدنم راست شد و با لکنت گفتم: یا ایزد پاک به تو پناه انشاءالله به لطف ایزد یکتا از شرشون در امان باشیم، حالا این چه ربطی به خاله هاجر و پسرش دارد؟؟
طارق: ربط که زیاد داره، به همون ایزد پاک قسم میخورم که همین عمر، پسرخاله هاجر داشت تبلیغ گروه داعش را میکرد خودم با دوتا گوشم شنیدم و با دوتا چشمم دیدم که سنگ حکومت اسلامی داعش را به سینه میزد و میگفت اگر این حکومت به مرکزیت موصل برپا بشه، اینجا بهشت روی زمین میشه و ...
کلا دارن مردم شهر را برای ورود داعش تهییج و آماده میکنن، حالا حاضری با همچین کسی زیر یک سقف زندگی کنی؟؟
محکم سرم را تکان دادم و گفتم: من از قبل از این حرفها هم نظر مثبتی نداشتم .
طارق لبخندی زد و گفت: یه موضوع دیگه هم باید خیلی قبل از این بهت میگفتم اما فکر میکردم هنوز موقعش نرسیده اما حالا با این احوالات فکر میکنم باید بگم ...
راستش خیلی وقت پیش علی پسرخاله صفیه تو را از من خواستگاری کرد، اولش فکر میکردم به خاطر رفقاتی که بین ما هست این پیشنهاد را میدهد اما کم کم متوجه شدم از اینا فراتره و انگار خودت را دوست داره ...
اگر خودت موافقی، یه سری حرفها هست که باید با حضور علی بشنوی ...
حالا چی میگی؟؟
وااای از این حرف طارق گُر گرفتم و سرخ شدم ...
آخه حرف دلم را زد ...
سرم را پایین انداختم و ...
#ادامه_دارد ...
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
✔️هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم
▪️ صفحه دویست و بیست و چهار قرآن کریم
سوره مبارکه هود
☑️توصیه مهم امام خامنهای مدظلهالعالی:
هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi
╰❀🌹❀╯
🌷سلام برسپهبد شهیدحاج قاسم سلیمانی و همراهانش 🌷
💕 به یاد همه شهیدان💕
همانهائی که نام مبارکشان قوّت قلب گــ🌷ـل لاله است.
کسانی که ترنّم گفتههاشان زینت بخش فکه وطلائیه ولطافت کلامشان نوازشگر آسمان شهر میشد.
🚩 سلام برشهدای انقلاب اسلامی
🚩 سلام برشهدای مظلوم و غریب حماسهی هشت سال دفاع مقدس
🚩سلام برشهدای ترور
🚩سلام برشهدای مدافع وطن
🚩سلام برشهدای مدافع حرم
🚩سلام برشهدای سلامت
🚩سلام برشهدای آتش نشان
🚩 سلام برشهدای جبههی مقاومت🚩سلام برجمیع شهداء از آغاز آفرینش الی الابد.
با دل وجانم میخوانم:
🕊زیارت "شهــــــداء"🕊
🌺بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم🌺
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَااَولِیاءَ اللہ وَاَحِبّائَهُ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَااَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یااَنصَارَدینِ اللهِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَرَسُولِ اللہِ
🚩 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🚩 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یااَنصارَاَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَاُمّے طِبتُم وَطابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم، وَفُزتُم فَوزًاعَظیمًافَیالَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَمَعَڪُم...🍃🌹
🆔👉🏻 @shahidehkolahchi