🌟 دفتری که قرار گذاشته بودیم اشکالات هم را در آن بنویسیم، تقریباً همیشه با ایرادات من پر میشد .حمید میگفت تو به من بی توجهی! چرا اشکالات مرا نمینویسی؟
🌟 گوشه چشمی نگاهش کردم گفتم تو فقط یک اشکال داری دستهایت خیلی بلند است تقریباً غیر استاندارد است من هرچه برایت میدوزم آستین هایش کوتاه می آید وحمید مثل همیشه خندید. برایم جالب بود و لذت بخش او به ریز ترین کارهای من مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، کتاب خواندن، و... دقت می کرد.
📚برشی از زندگی شهید حمید باکری منبع کتاب نیمه پنهان ماه
#شهید | #حمید_باکری
🆔 @shahidemeli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱۲ اردیبهشت ماه یاد و خاطره شهید استاد مطهری و روز معلم گرامی باد.
#شهید #مرتضی_مطهری
#روز_معلم
🆔 @shahidemeli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴جرم شهید مطهری!!
♨️ علت ترور #شهید_مطهری از زبان قاتلش
برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی به مناسبت ۱۲ اردیبهشت سالروز شهادت شهید مطهری و #روز_معلم
#شهید | #مرتضی_مطهری
#روز_معلم
🆔 @shahidemeli
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 میخواهی امر به معروف کنی؟ اول به خودت نگاهی بنداز!
🔹انتشار به مناسبت ۱۲ اردیبهشت سالروز شهادت اسلامشناس برجسته و استاد سرشناس فلسفه و کلام اسلامی، شهید مرتضی مطهری
#شهید | #مرتضی_مطهری
🆔 @shahidemeli
#ذکاوت_زن_سوسنگردی_در_اسیر_کردن_شش_مزدور_بعثی!!
🌷وقتی ارتش بعث در حمیدیه شکست خورد، سربازان دشمن با اضطراب و سراسیمه پا به فرار گذاشتند. در مسیر خود با تیراندازی به سوی مردم، سعی داشتند از دست آنها فرار کنند ولی راه رسیدن به مرز را بلد نبودند. من نیز مانند دیگران منتظر فرصتی برای دستگیری نیروی دشمن بودم. زمانی که شش تن از افراد متجاوز، نزدیک منزل ما رسیدند، به آنها گفتم:...
🌷به آنها گفتم: «اگر جلوتر بروید، در محاصره مردم و نیروهای سپاه قرار میگیرید و کشته میشوید.» گفتند: «پس چه کار کنیم؟» گفتم: «فوراً داخل خانه بروید و در اتاق پذیرایی بنشینید و اسلحه خود را درآورید تا آن را پنهان کنم.» آنها به گفته من عمل کردند. وقتی خلع سلاح شدند، از پشت، در اتاق را قفل کردم و مردم را صدا زدم و با اسلحه غنیمتی از آنها شش تن بعثی را به سوی مسجد بردم. بعداً به خاطر این کار و مواردی دیگر که در شهر انجام دادم، مورد لطف و محبت امام خامنهای قرار گرفتم.
#راوی: شیرزنی از خطه خوزستان مرحومه مجیده نگراوی (در عملیات آزادسازی حصر سوسنگرد)
منبع: خبرگزاری دفاع مقدس
#شهید
#شهیدان
#شهدا
#روایتگری
🆔 @shahidemeli
#یک_دست_و_یک_پا_به_یک_ماشین_و....!!
🌷بعد از پذیرش قطعنامه توسط ایران، شاخ شمیران بودیم که پاتک شد. ما جلوی شاخ شمیران روی تپه المهدی (عج الله تعالی الشریف) مستقر بودیم. پاتک که کردند توی محاصره افتادیم؛ تقریباً از یک گروهان ما حدود ۶۰ نفر مانده بودیم و کل منطقه را پوشش میدادیم.
🌷شبِ پاتک، گردان علقمه که آخرین آموزشیهای اعزام شده به جبهه را داخل گردانشان داشتند، در دشت جلوی ما بودند و صبح دشت رو از بالا که نگاه میکردیم پر بود از پیکرهای تکه تکه شده بچهها.
🌷عراقیها چند نفری را اسیر گرفته بودند و جلوی تپهای که ما روی آن مستقر بودیم به خودرو میبستند، به این ترتیب که یک دست و یک پا به یک ماشین و دست و پای دیگر به ماشین دوم و از دو طرف میکشیدند تا طرف بدنش قطعه قطعه شود و به شهادت برسد و در کمال قساوت قلب این کار را میکردند تا روحیه بچهها تضعیف بشود.
#راوی: جانباز سرافراز مهدی شاهبیک فرزند شهید محمد شاهبیک
منبع: سایت تابناک
#شهید
#شهدا
#شهیدان
#روایتگری
🆔 @shahidemeli
شهیدی که بعد از شهادت گریه کرد...
#سید_مهدی هیچگاه پاهایش رو جلوم دراز نکرد جلوی پام تمام قد می ایستاد وتا من نمی نشستم، او هم نمی نشست فقط یکجا پایش رو دراز کرد اونم وقتی بود که #شهید شد...
بهش گفتم سید تو هیچوقت جلوی من پاهات رو دراز نمیکردی؛ حالا چی شده مادر؟ یهو دیدم چشمای پسرم به اذن خدا برای چند لحظه باز شد و یک قطره اشک از چشمانش اومد شاید میخواسته بگه مادر اگر مجبور نبودم جلوی پاهات تمام قد می ایستادم...
#شهید_سیدمهدی_اسلامیخواه
منبع: کتاب رموز موفقیت شهدا جلد۱
#شهادت
#شهید | #سیدمهدی_اسلامی_خواه
🆔 @shahidemeli