🌷 #شهید #مدافع_حرم #عباس_دانشگر
دلنوشتهی شهید:
خدایا! چه کسی بهتر از تو میشنود؟ چه کسی بهتر از تو میبیند؟ خدایا اگر تو ما انسانها را نمیشنیدی و نمیدیدی چه بیچاره بودیم. اگر تو ما را نمیخواستی کدام خواستنی به درد ما میخورد؟
کتاب #آخرین_نماز_در_حلب
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #عباس_دانشگر
وقت نماز که میرسید با هم به مسجد میرفتیم و نماز را به جماعت میخواندیم. یادم هست یک بار در سال ۱۳۹۴ به مسجد رفته بودیم، دیدم بعد از نماز با یکی از مسئولان فرهنگی مسجد گرم گفتگو است. پیش من که آمد گفت مسجد شما فعالیتهای فرهنگی ضعیفی دارد. با مسئول فرهنگی مسجد صحبت میکردم تا برای نوجوانان و جوانان برنامهای جذاب داشته باشد. به هر مسجدی که میرفت اگر نقصی در فعالیت های فرهنگیاش میدید، با هیات امنا صحبت میکرد. دغدغه داشت و دلش میخواست جوانان و نوجوانان در مساجد حضور فعالتری داشته باشند.
به نقل از کتاب #آخرین_نماز_در_حلب
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #عباس_دانشگر
بچه که بودیم گاهی روزهای تعطیل به خانه پدربزرگمان می رفتیم و وقتی از بیکاری حوصلهمان سر می رفت، یک توپ پلاستیکی می خریدیم و فوتبال بازی می کردیم. وسط شور و نشاط بازی، ناگهان عباس غیبش می زد! صدایش می کردیم و جوابی نمی شنیدیم. با کنجکاوی به دنبالش می گشتیم و می دیدیم که در حال وضو گرفتن است. بزرگ تر که شدیم، دیگر می دانستیم که حتی در گرماگرم بازی ، عباس نمازش را به موقع می خواند. این باعث شده بود که ما هم به تبعیت از او، بازی را تعطیل کنیم و نماز بخوانیم.
به نقل از پسرعموی شهید، کتاب #آخرین_نماز_در_حلب
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #عباس_دانشگر
زمستان بود. به طور طبیعی در آوردن پا از پوتین و وضو گرفتن قدری سخت است عباس می توانست در اتاق فرماندهی ساختمان تربیت جهادی نماز مغرب و عشاء را به تنهایی بخواند ولی می دیدم که او مرتب در حسینیه سید الشهداء (ع) در نماز جماعت شرکت می کند. گاهی بعد از نماز جماعت در حسینیه امام علی (ع) و یا در حسینیه آیت الله بهاءالدینی سخنرانی بود راه دور بود و سوئیچ ماشین اداری هم در دست عباس بود. اما من ندیدم که عباس به تنهایی با وسیله نقلیه سپاه به نماز بیاید بلکه ایشان با لباس آراسته و پوتین و پیاده در نماز جماعت حضور پیدا می کرد.
به نقل از کتاب #آخرین_نماز_در_حلب
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #عباس_دانشگر
یک شب در شهر گوراب زرمیخ از توابع شهرستان صومه سرا بودیم. یادواره نود شهید بود. سردار اباذری سخنرانی کرد بعد از مجلس برای استراحت به یک آپارتمان رفتیم که یک طبقه آن در اختیار ما بود. سردار در یک اتاق استراحت کرد و من در هال خوابیدم. عباس هم در یک اتاق دیگر استراحت کرد. ساعتی گذشت خوابم نمی برد دیدم عباس وضو گرفت در آن اتاق خلوت مشغول نافله نماز شب شد تصورم این بود تا صبح نخوابید. صدای نماز شب و قرآن خواندن او را شنیدم. بعد از شهادتش متوجه شدم او دنبال چه هدف بزرگی بود.
به نقل از کتاب #آخرین_نماز_در_حلب
🆔 @shahidemeli