خیلی از کارهای ساختوساز منزل از جمله سقف خانه، دیوارچینی، رنگ و ... را خودش انجام میداد. همین باعث صرفهجویی در هزینههایمان میشد. یار و یاور و همهکارهی خانوادهمان بود. آن قدر پخته به نظر میرسید که خیلی از اعضای خانواده دربارهی بسیاری از مسائل با او مشورت میکردند.
#شهید #مدافع_حرم #نوید_صفری
🆔️ @shahidemeli
هرگاه نوبت حضورش در محورهای پدافندی تمام میشد، به مقر میآمد و کارها را سر و سامان میداد. از شستن ظرفها تا آب و جاروی محل استراحتمان. با اینکه لوح نظافتی برای تقسیم وظایف و کارهای خدماتی مقر تهیه کرده بودیم ولی نوید بدون توجه به نوبت، کارها را انجام میداد.
#شهید #مدافع_حرم #نوید_صفری
🆔️ @shahidemeli
روضههای حاج منصور ارضی، شده بود همدم تنهاییها و خوراک روحش در منطقه. اوقاتی را که روضه گوش نمیداد؛ خودش، هم مداح بود و هم مستمع. به آرامی زمزمه میکرد و ساقی روح عطشانش میشد.
#شهید #مدافع_حرم #نوید_صفری
🆔️ @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #نوید_صفری
با یکی از اقوام همسرم، اختلاف و کدورتی پیدا کرده بودم و آنقدر جدی شده بود که قطع ارتباط کردیم. در یکی از مراسمهای خانوادگی که دعوت شده بودم، آن فامیلِ همسرم هم حضور داشت. نوید هنگامی که او را دید، بهم گفت: باید الآن سمت اون بنده خدا بری و ازش معذرت خواهی کنی و آشتی کنی. من که مخالف این کار بودم گفتم: من که مقصر نیستم او باید از من معذرت خواهی کنه. ولی نوید اصرار کرد و گفت: چون فامیل هستیم نباید قطع صله رحم کنی، تو بزرگواری کن و همینجا مشکل رو حل کن. شخصیت و محبتهای نوید به گونهای بود که نمیشد نسبت به صحبتهایش بیتوجهی کرد. حرفش را گوش دادم و آشتی کردیم. نوید همیشه به فکر نزدیک کردن قلبها بود و سعی میکرد عامل وصل دلهای اعضای خانواده به هم باشد.
به نقل از شوهرخواهر شهید
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #نوید_صفری
قرآنی کوچک و زیارت عاشورای برگ برگ شدهای در جانمازش بود که حلقهی وصلش به خدا بود. هر صبح کتابچهی زیارت عاشورایش را ورق میزد و دلش را به خدا میسپرد. انگار که زیارت عاشورا دفتر مشق روزانهاش برای کربلاییشدن بود. بعد از قرائت زیارت عاشورا تازه نجواهایش آغاز میشد و اشکهایش مثل مروارید از روی گونههایش جاری میشدند. به واقع نوید با عبادت، تازه خستگیاش درمیرفت و انرژی میگرفت.
به نقل از همرزم شهید، کتاب #همیشه_در_کنارت_هستم
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #نوید_صفری
بهش گفتم: نوید جان، آبت نبود، نانت نبود، برای چی کارت رو ول کردی و اومدی این جا؟ گاهی با هم درد دل می کردیم. یک مرتبه بهم گفت: محیط کار قبلیم به گونه ای بود که خودروی سازمانی داشتم، چندین نفر زیر نظرم کار می کردند، نزدیک خونه مون بودم و مزایای شغلی و مالی مناسبی داشتم ولی وقتی شرایط سوریه به وجود اومد، احساس کردم وظیفه ای دارم، هدفی دارم که باید دنبالش برم. با اینکه اتاق محل کارم کولر داشت و بسیار مطبوع بود ولی احساس خفگی می کردم و در و دیوار برام خیلی تنگ و ناراحت کننده به نظر می اومد ولی با اینکه این جا امکاناتی نداریم و وضعیت رفاهی مون تقریبا صفره، همین که مدافع حرم هستم، راضی ام و احساس آرامش دارم.
به نقل از کتاب #همیشه_در_کنارت_هستم
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #مدافع_حرم #نوید_صفری
ماه رمضان، پای ثابت هیئت مسجد ارگ و روضه ها و مناجات حاج منصور بود. خیلی دوست داشتم هر شب به مراسم حاج منصور بروم اما چون منزل ما و پدر نوید از هم دور بود به او گفتم: اگه سختت نیست و امکانش هست، چند شب هم من رو به هیئت ببر. دوست نداشتم از مناجات ماه رمضان بی بهره بمانم. نوید با تعجب گفت: فقط چند شب؟! بچه شیعه باید اهل مناجات باشه، هر شب میام دنبالت، فقط باموتور، عیبی که نداره؟ قبول کردم. هر شب با موتور دنبالم می آمد، شب های ماه مبارک رمضان را در هیئت حاج منصور ارضی گذراندیم، مناجاتی که هیچ گاه از خاطرم پاک نمی شود.
به نقل از همسر شهید، کتاب #همیشه_در_کنارت_هستم
🆔 @shahidemeli
همش میگفت: توکلم اول به خدا و بعد به بی بی جونم رقیه (س) ست.
شب سوم محرم باهم حرم بی بی جان بودیم. روضه و عزاداری که تمام شد.
گفت: عجب شبی بود امشب،انگار خود حضرت رقیه (س) بین عزادارا بود.
و تک بیت گر دخترکی پیش پدر ناز کند…....
را زمزمه میکرد و با خانم درد دل می کرد.
الحمدلله نازدانه ارباب با همان دستان کوچک زخم خورده گره از کارش باز کرد...
#شهید | #نوید_صفری
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🆔 @shahidemeli
🕊🌷
🌷 توصیه شهید نوید صفری به زیارت عاشورا: ((زیارت عاشورا را بخوانید و ازطرف من به ارباب ابراز ارادت کنید.حتما هرکجا باشم خود را در کنار شما خواهم رساند.))
🕊🌷
#شهید | #نوید_صفری
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷
🆔 @shahidemeli