eitaa logo
شهدا زنده اند
271 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
163 ویدیو
15 فایل
اݪسݪآم عݪے ساڪݩ قلݕمْ❥ اینجآ همہ چے دلیہ ღ واسھ همیݩ ازتھ دݪ بھ همگے خۅش آمَدْ میگم🌸͜͡❥• فرماندھ https://eitaa.com/Sahhideh84 اכميݩ تَبادُݪ https://eitaa.com/Sahhideh84 شُࢪۅطْ @shorot3 التماس د؏ــا ازتہ دل مومن خدا😉
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدا زنده اند
#رمان #پارت_اول #حیایـ_چشمانتـ ❤️ براش پیام دادم : نازنین چند تا آهنگ باحال بفرس حال کنم باهاش .
~ ❤️ صدای آهنگمو یکم آوردم پایین . شالم رو هم که از سرم افتاده بود آوردم بالا . مات و مبهوت از اون چشمایی ک حسم رو در موردشون نمیتونستم بگم بهش گفتم : - خب اگه غیرتتون اجازه میده من برم با دوستم قرار دارم . نمی تونستم جلوی اون غرورمو بشکنم. عجیب غریب تر از قبلش شده بود . گفت : + ممنون که به حرفم اهمیت دادین . ان شاالله بهتون خوش بگذره . یاعلی مدد ... ***** بی خیال فاطمه ... بس کن دیگه.... بابا تو هفت ساله این یارو رو میشناسی حالا یهویی عاشق اون بچه ی خشکه مذهب شدی ؟ برو بابا .... نمی دونم ، تا حالا تو چشماش نگاه نکرده بودم، حداقل اون توی چشمای من نگاه نکرده بود . یه حس عجیبی داشتم... تو داری غرورتو میشکنی ؟ اگه مادرت بفهمه چی ؟ اون که خوشحال هم میشه ولی اصلا شبیه ایده آل هایی که تو در نظر داشتی نیس . مگه دست من بود ؟ مگه تا همین امروز بهش نمی گفتی بچه ریشوی وراج ؟ نمی دونستم . واقعا نمی دونستم ... حیای اون چشما زمین گیرم کرده بود . یاد حرفاش افتادم : حجابتونو حفظ کنین... به اسمتون افتخار کنید . ناخوداگاه دستم رو به سمت شالم بردم و یکم دیگه آوردمش جلو... - به به ! فاطمه خانوم . از این طرفا، نکنه راه گم کردین ؟؟؟ صدای نازنین منو ب خودم آورد . اصلا حواسم نبود که چه زمانی رسیدم و کی زنگو زدم . گفتم: + نازنین لطف کن و نیش و کنایه هات رو به حداقل برسون . - این حداقلشه خب حالا بگو ببینم چرا تو فکری ؟ + بیا بریم توی راه شاید بهت گفتم . - حالت خوبه!!! ؟ بهت گفتم که اسنپ می گیرم . +کنسلش کن. - چی داری میگی ؟؟؟ + اگه میخوای بدونی چی شده کنسلش کن . نازنین که حسابی فوضولیش گل کرده بود زود اسنپ رو لغو کرد و با هم شروع کردیم قدم زدن . یه کافه پیدا کردیم و رفتیم داخل... - خب حالا نمیخوای بگی چی شده ؟ +راستش... کل ماجرا رو براش تعریف کردم و توی تمام مدت دهان نازنین باز مونده بود . + چته ؟ نمیخوای دهان مبارکو ببندی مگس نره توش ؟ منظورت .... که اون یارو پسر محمدی که نیست ؟ + با کمال تاسف باید بگم همونه . - مغز خـــــــــــــر خوردی دختر ؟؟؟؟ دیوونه شدی ؟؟؟؟ اگه با اون باشی باید چادر سرت کنی .... آهان گفتم امروز حاج خانم شالشون رو جلو کشیدنا ... پس عاشق شدن . + آروم باش نازنین .هنوز که چیزی نیس. شاید یه حس گذرا باشه . - خب ، باشه ‌ طوری نیس فاطمه خانوم به هر حال دل هر کسی یه روزی میزنه رو ویبره و میلرزه ولی نه در این حد... از حرفش خندم گرفته بود ولی اصلا در حال حاضر وضعیت مناسبی برای خندیدن نداشتم . و باز رفتم توی فکر... بہ قلم~👈🏻 ریحانہ ربانے 😊 ❤️ @shahidgenaveh